فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات صالح نژاد ,حميد
از موفق ترين فرماندهان لشکر 7 ولي عصر (عج) بود. قدرت، لياقت، تيزهوشي و هوش سرشار نظامي، شجاعت ,نظم و انضباط، اطاعت از مافوق و رازداري از ويژه گي هاي او بود.
سال 1340 ه ش در خانواده اي وارسته و مذهبي و در شهر افتخار آفرين دزفول متولد شد. از کودکي با مسجد، قرآن، معارف و شعائر اسلامي انس و الفت ويژه اي داشت، در جلسات آموزشي نوجوانان درمسجد ,به طور مستمر شرکت مي کرد.ا و دوره رشد خود را با بهره گيري از آيات الهام بخش قرآن و کلام معصومين سپري نمود. حميد هيچ وقت از قرآن فاصله نگرفت و چه بسيار شبها که در حين قرائت قرآن و يا شنيدن آواي ملکوتي از طريق ضبط صوت به خواب مي رفت. از اوايل سال 1356 با شتاب گرفتن قيام اسلامي مردم ايران بر عليه حکومت خود کامه ي پهلوي,به صورت تمام وقت در خدمت انقلاب قرار گرفت.سخنراني در مدرسه و آگاه نمودن اذهان همکلاسي هايش از آنچه در کشور مي گذرد ومفاسد حکومت شاه ,شرکت گسترده در مبارزات سياسي وتظاهرات افشا گرانه بر ضد رژيم سلطنتي ، چاپ وپخش اعلاميه ها و دستورات امام خميني به مردم ايران که از فرانسه به کشور مي رسيد؛ از جمله فعاليتهاي او بود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي موفق به اخذ ديپلم در رشتخه تجربي شد و بي درنگ وارد کميته انقلاب اسلامي (سابق)شد تا به پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي همت گمارد. با دستور حضرت امام (ره)و تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي حميد وارد اين نهاد انقلابي شد و در اين پايگاه مقدس، سالهاي سخت و مرارت باري را در پاسداري از حريم ايران بزرگ و انقلاب اسلامي سپري کرد. درذ روزهاي نخست حمله متجاوزان عراقي به ميهن اسلامي و پيشروي آنها در خاک مقدس جمهوري اسلامي ايران ,حميد صالح نژاد جزو معدود رزمندگاني بود که با کمترين امکانات ماشين جنگي رژيم بعثي را در جبهه هاي اطراف دزفول وادار به توقف نمودند. ا و از عمليات فتح المبين به بعد در سمت هاي فرماندهي در جبهه هاي متعدد نبرد عليه دشمنان جنگيد و در پيروزي آفريني هاي سپاه اسلام سهيم بود. در اين عمليات به عنوان فرمانده گردان مسلم بن عقيل از لشکر27محمد رسول الله (ص) مأموريت تصرف ارتفاعات بلند و مهم بلتا را بر عهده داشت. در عمليات بيت المقدس حميد در سمت فرمانده گردان لشکر7ولي عصر (عج) شرکت داشت که موفق به آزادسازي جاده اهواز – خرمشهر و در مرحله دوم پاکسازي منطقه نوار مرزي شد، در آن عمليات حميد مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و مجروح شد. در عمليات رمضان به عنوان معاون فرمانده گردان عمار ,در مرحله سوم عمليات نيروهاي خود را با درايت کامل تا کنار کانال ماهي هدايت نمود اما به علت عدم تامين جوانب ناچار به بر گشت به مواضع گذشته شد. از عمليات والفجر مقدماتي تا والفجر 8 که به آزاد سازي شبه جزيره فاو انجاميد ,حميد در سمت فرماندهي گردانهاي ذالفقار، انبياء و حمزه سيد الشهداء از لشکر 7 ولي عصر (عج) در جاي جاي جبهه هاي نبرد مبارزه نمود و شجاعتها و رشادتهاي بي نظيري از خود به يادگار گذاشت. سال 1360 شاهد شهادت برادر و همرزمش عبدالحميد در جبهه عين خوش ودر سال 1363 شاهد پرواز ديگر برادرش محمد رضا ,در عمليات بدر بود. حميد در طول سالها حضور در مبارزه با طاغوت و ارتش عراق که به نمايندگي از دنياي ظلم وستم به مرزهاي ايران حمله کرده بود,در کنار کسب تجارب ارزشمند نظامي و فرماندهي ,از مبارزه با نفس ويا به قول نبي مکرم اسلام,حضرت محمد (ص)جهاد اکبر نيز غافل نبود. سردار رئوفي از حميد چنين مي گويد: شهيد صالح نژاد در هر دو بعد مربوط به جنگ رشد چشمگيري کرده بود, هم در بعد نظامي و هم در بعد معنوي و مکتبي. او در بين نيروهايش به عنوان يک معلم اخلاق و يک نمونه والگو بود. به رغم اينکه فرمانده اي مقتدر و مجرب بود ولي اعتقاد داشت که يک فرمانده پيش از آنکه يک فرمانده نظامي براي نيروهايش باشد مي بايست يک معلم باشد. سر انجام آن جوان ساده پوش و شجاع در عمليات والفجر 8 درساحل غربي اروند بر اثر اصابت ترکش خمپاره ي دشمن به برادران شهيد ش عبدالحميد ومحمد رضا پيوست. همسر ش مي گويد: چند روز قبل از اينکه براي هميشه از کنار ما برود با ما وداع کرد و گفت: من در حالي از کنار شما مي روم که رنج شش سال حضور مداوم در جبهه را متحمّل شده ام .سپس رو به فرزند کوچکش مهدي کرد و گفت : بابا جان کارهاي بزرگ را انجام بده ولي در نظرت آنها را کوچک بدان. سردار افتخار آفرين سپاه اسلام در فرازهايي از وصيت نامه اش مي نويسد» سعي کنيد با تهجد خويش ,نيروهاي تحت امرتان را متهجد و عبادتگر نمائيد، بر شما بسيار ضروري است ,بيداري و شب خلوت با محبوب. خدايا به ما پاسداران روحيه بسيجي گري عنايت فرما. خدايا هر کدام از برادران که در جبهه به شهادت مي رسيدند، زخمي برقلبم مي گذاشتند، تا جايي که ؛خدايا تقاضاي مرگ مي کردم و تنها وصايا و اهداف آنها بود که به من آرامش مي داد. منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد وامور ايثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهيد وصيتنامه بسمالله الرحمن الرحيم شهادت مىدهم به يكتايى پروردگار تبارك و تعالى و اينكه محمد رسول او و على(ع) جانشين به حق رسول اكرم(ص) مىباشد. طبق معمول باز مىخواهم به جبهه بروم و گفتم براى چندمين بار وصيتنامه بنويسم شايد اين بار فرجى باشد. داشتم فكر مىكردم كه انسان فقط يكبار است كه خوب به جبهه مىرود و آن وقتى است كه به شهادت مىرسد. هر چند سالها كه در جبهه باشد و اجر شهيد را هم بگيرد ولى آن يكبار است كه انسان با همه اخلاص پا را به جبهه مىگذارد و فكر مىكنم كه همه آن جبهه رفتنها براى پاكسازى كاملى است كه براى يك لحظه آخر بوجود مىآيد و من مطلب را با ماندن در جبهه و حسرت بر رفتن شهيدان براى خودم به اثبات رساندهام، من چه بايد وصيت كنم. تا حق تمام مردم را اداء كرده باشم. الا وصيت بر حفظ اسلام و شناخت فرهنگ آن و دل را با غلطيدن در برنامههاى مكتب به اطمينان رساندن، بعضى شما انسانهاى قالبى به كجا مىرويد. شمايى كه بندهاى دلتان را با بندهاى دنيا محكم گره كردهايد و با آرزوهاى پىدرپى عمرى دراز را براى خود محاسبه كردهايد و خود را در قالبهاى محكم كردهايد كه هيچ دردى از اين رنجهاى انسانهاى محروم را درك نمىكنيد و با مربوط دادن حفظ اين جبههها به ديگران خود را از آن ساقط كردهايد. و گوش خود را گرفتهايد تا نداى پىدرپى امام را و گريههاى دردآلود مادران شهيد را و كودكان يتيم را نشنويد و چشمهايتان را بستهايد تا مصيبتهاى مردم را به چشم نبينيد تا خود در كنار همسرانتان آرام بياساييد. دگر باز ايستيد كه به قول على(ع) هيچ چيز اين بندهاى دنيا را از جان شما پاره نمىكند الا در زير دندان مصيبتها. بعضىها ,كمى سستى تن و روح را بشكنيد و هجوم روحى داشته باشيد كه خداوند همه ما را در راه عشق آزمايش مىكند. خداوندا خود شاهدى كه حق هيچكس از دوستان و خانوادهام را اداء نكردهام. اى كاش مىتوانستم حق ولى فقيه و رهبرم را اداء كنم و اى كاش مىتوانستم مفهوم گريههاى نيمه شب امام را درك كنم. اى كاش دردى از دردهاى اين مردم معصوم را درمان مىكردم. و اى كاش مىتوانستم حق محبتهاى دوستان را اداء مىكردم. خدايا هر كدام از اين برادران كه در جبهه به شهادت مىرسيدند مىدانى كه خدايا زخمى بر قلبم به جا مىگذاشتند تا جايى كه خدايا تقاضاى مرگ مىكردم و تنها وصايا و هدف آنها بود كه مرا آرامش مىبخشيد. خداوندا ملت ما را آنچنان ايمانى عطا كن تا در جريانات پيچيده اجتماعى فرو نريزند و آنچنان ايمانى به مجاهدان همراه با فرهنگ عطا كن تا انعطافهاى سخت جبههها آنها را نلرزاند و رهبر ما را با جوانهاى ما پيوندى آهنين عطا فرما. دو سوم از تمام دارائيم را به همسرم و بقيه را به پدر و مادرم تحويل دهيد و والدينم، همسرم را مثل دختر خودشان نگهدارى كنند و حتما همسرم در تربيت فرزندم كوشا باشد و اين جريانات در روح تو تأثير نكند و از فاطمهگونه بودن تو در اين زندگى سخت ما تشكر و قدردانى بسيار مىكنم. و من الله التوفيق. حميد صالحنژاد درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان خوزستان , برچسب ها : صالح نژاد , حميد , بازدید : 295 [ 1392/04/28 ] [ 1392/04/28 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |