به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا،)،اين نبرد كه به نحوی میتوان آن را نهروان ايران ناميد، در روزهای آغازين مردادماه سال 67 در گرفت و با شكست سنگين نيروهای مسعود رجوی پايان يافت. اين مقاله به علل اقدام منافقين، و تأثيرات پيروزی ايران در بعد داخلی و بينالمللی میپردازد.
در فاصله پذيرش قطعنامه 598 توسط، توسط حضرت خمينی (ره) كه ايشان از آن به عنوان نوشيدن جام زهر نام بردند، تا حالت قطعيت يافتن آن، زمانی بود كه منافقين به آن به عنوان فرصتی مغتنم جهت ساقط كردن نظام جمهوری اسلامی ايران( به زعم خود) نگاه میكردند.
پذيرش قطعنامه598، از سوی ايران، عراق را در بنبست سياسی و نظامی قرار داد، و بر گروهها و عناصر «اپوزيسيون» نيز شوك شديدی وارد كرد. در اين ميان، منافقين تنها گروهی كه همه حيثيت و هستی خود را در گرو جنگ نهاده بودند، برای خروج از بنبست، توطئهای كه مأموريت اجرای آن را به عهده داشتند را به مرحله اجرا در آوردند.
از طرفی، نظر بر اين كه در آن برهه توجه عمده نيروهای ايران به جنوب كشور بود، منافقين در اين فكر بودند كه از طريق جبهه غرب در طی چند روز حكومت اسلامی ايران را براندازند. اما بايد يادآور شد از آنجايی كه حضرت امام خمينی (ره) در حوزه سياست خارجی ديپلماسی فعالی داشتند، میتوان چنين عنوان كرد كه مسعود رجوی انتظار پذيرش قعطنامه را در آن شرايط از طرف امام راحل نداشت و پذيرش قطعنامه توسط ايشان به نحوی موجب غافلگيری وی شد.
او فرصت نيافت تا سازماندهی چندان منسجم و يكنواختی را بين نيروهايش ايجاد كند و مجبور شد در طی مدت زمان اندكی طرح حمله به ايران و فتح تهران و سقوط جمهوری اسلامی ايران را طراحی كند. اين طرح و برنامه مدون پيش از آن كه شكل يك اتخاذ استراتژی نظامی داشته باشد، به طنز شبيه بود، اين طنز مصرح را میتوان چنين تشريح كرد كه شخصی میپندارد حكومتی كه يك ارتش تا بن دندان مسلح با انواع و اقسام حمايتهای همه جانبه و سازماندهی نظامی عالی نتوانست آن را در طول هشت سال از پای درآورد، میتواند با يك ارتش بدون سازمان و غيرنهادينه شده در طول چند روز سرنگون كند.
نقطه اتكا تئوريك مسعود رجوی، حمايتهای مردمی بود، اما غافل از اين كه مردم، تصور مطلوبی از وی و نيروهايش نداشته و كمترين اعتماد ممكن نسبت به آنها در لايههای فكری و تجربی ملت ايران وجود نداشت.
غفلت رجوی و تئوريسينهای نظامی وی از وضعيت فكری سياسی داخلی ايران را میتوان علت اصلی شكست سازمان منافقين در عمليات مرصاد محسوب كرد. عراق به حمايت و پشتيبانی تسليحاتی و هوايی از منافقين، نيروهای خود را از انجام دخالت مستقيم در ورود به عمق خاك ايران برحذر داشت و ابتدا برای كاستن از حجم نيروهای خودی در غرب، اقدام به تك وسيعی در خرمشهر كرد سپس با هجوم و آتش سنگين در منطقه سرپل و صالحآباد، اين مناطق را تصرف كرده و راه ورود منافقين به داخل را هموار كرد. عراق همچنين، پس از ورود منافقين به داخل، جهت پشتيبانی در چندين نوبت، اقدام به بمباران هوايی خطوط و نيروهای ايرانی كرد و هليكوپترهای نيروبر عراق نيز، مرتبا به پشتيبانی منافقين مشغول بودند.
هدف منافقين از حمله در عمق خاك ايران، با چندين تانك برزيلی دجله (دارای چرخهای لاستيكی و سرعتی معادل 120 كيلومتر در ساعت)، تسخير چندين شهر و در آخر رسيدن به تهران و بدست گرفتن قدرت بود، بر طبق زمانبندی، نيروها بايستی ساعت 6 بعدازظهر روز دوشنبه 3 مرداد به كرند و ساعت 8 شب به اسلامآباد و 10 شب به كرمانشاه رسيده و در اين شهر، دولت خويش را اعلام كنند.
اگر چه در ساعتهای مقرر به كرند و اسلامآباد رسيدند، اما در مسير اسلامآباد به كرمانشاه و گردنه حسنآباد، از پيشروی آنها جلوگيری شد.
به هر حال اين عمليات به هر شكلی به انجام رسيد، اما با توجه به گستردگی حوزه مباحث در خصوص عمليات مزبور، دستاوردهايی از خويش به جای گذاشت. حوزه تأثيرات عمليات مرصاد را شبيه هر عمليات بزرگ ديگری میتوان به دو حوزه تأثيرات و دستاوردهای داخلی و تأثيرات و دستاوردهای خارجی تقسيم كرد.
تأثيرات و دستاوردهای داخلی عمليات مرصاد
الف) تحكيم ثبات داخلی نظام و مشروعيت آن در بعد كارآمدی نظامی
با طولانی شدن جنگ، معمولا نيروهای طرفهای درگير تحليل رفته و به نوعی با بحران ثبات مواجه میشوند. در جنگ تحميلی عراق عليه ايران، با عنايت به اين كه مردم، نظام جمهوری اسلامی را حاصل تلاشهای خويش و خون جوانان ملت میدانستند، نظام به هيچ عنوان با بحران ثبات و خلاء مشروعيت در ميان مردم انقلابی خويش مواجه نشد.
معدود ناراضيان نظام را افرادی تشكيل میدادند كه به نحوی از انحاء از پيروزی انقلاب اسلامی متضرر شده بودند اما با اعلام پذيرش قطعنامه توسط حضرت امام خمينی (ره) كه ايشان همانگونه كه اشاره شد از آن به عنوان نوشيدن جام زهر ياد كردند، برخی از همين اقشار سرخورده از انقلاب اسلامی زمينه و بستر لازم را برای شايعهسازی عليه نظام و فاصله انداختن در بين ملت و نظام مناسب ديدند و شروع به جوسازی و تنشآفرينی كردند.
صحبتهای اين عده بيشتر پيرامون اين موضوع بود كه ايران از روی ضعف نظامی و به ناچار قطعنامه را پذيرفته است و رژيم جموری اسلامی ايران ديگر يارای مقاومت در مقابل حملات خارجی را ندارد اما با پيروزی شكوهمند و قاطعانه رزمندگان سپاه اسلام در عمليات مرصاد، اين دستاويز تبليغاتی از بدخواهان نظام سلب شد.
ب) شناخته شدن دوست از دشمن و تصفيه عناصر مردمی از ضد مردمی
در دوران هشت سال دفاع مقدس به لحاظ اين كه شروع اين دوران قبل از قوام يافتن جمهوری اسلامی بود و در طول آن نيز فرصتی برای پردازش به ميزان وفاداری و عرق ملی شهروندان به صورت هدفمند و علمی نبود ـ به لحاظ اولويت داشتن مسئله جنگ ـ برخی از عناصر مزدور توانسته بودند كه خود را در بدنه نظام بهويژه در استانهای مرزی و به ويژه كرمانشاه جای دهند.
با حمله منافقين و موفقيتهای نسبی و اوليه آنان مانند اشغال كرند غرب، اين عده چهره واقعی خويش را نشان داده و به اشكال مختلف سعی در امداد منافقين داشتند. به هر حال اين گروه نيز در جريان غائله منافقان شناسايی شده و از نيروهای انقلابی و مردمی تفكيك شده و به سزای اعمال و افكار خائنانه خود رسيدند و يا به عراق متواری شدند.
ج) تحكيم وحدت در بعد داخلی و تبلور مشاركت عمومی و همبستگی عمومی و همبستگی ملی
از جمله كاركردهايی كه جنگها در پیدارند كاركردهای مثبت است و از جمله آنها میتوان به شكلگيری اتحاد در بين شهروندان يك كشور اشاره كرد.
جنگ تحميلی به صورت ضمنی و با درايت حضرت امام (ره) به عنوان يك عنصر وحدتبخش در جامعه ايران عمل میكرد. با اعلام پذيرش قطعنامه به گواه تاريخ، رزمندگان اسلام در جبههها در هالهای از غم و اندوه فرو رفتند؛ چرا كه اين انگيزه را داشتند كه دست كم تا چند سال ديگر و نيل به پيروزی و تحقق شعار (راه قدس از كربلا می گذرد) دست از مبارزه و مقاومت نكشند.
در اين بين، خبر حمله منافقين به كشور از محور غرب در سراسر ايران و جهان منتشر شد.
با اعلام اين خبر، نيروهای مختلف اعم از ارتش، سپاه، بسيج و ... از تمام ايران به سمت جبهه غرب رهسپار شدند كه تبلور همبستگی ملی و مشاركت عمومی را در اين جريان میتوان مشاهده كرد.
استقبال گرم و پذيرايی درخور توجه استانهای همجوار از آوارگان كرمانشاهی را نيز میتوان ناشی از شكلگيری اين روحيه و تحكيم وحدت مضاعف در ملت ايران قلمداد كرد كه منجر به نوعی وفاق ملی شد.
دستاوردها و تاثيرات عمليات مرصاد در بعد خارجی و بينالمللی
الف: خنثیشدن نقشههای صدام در چشمداشت به بهرهبرداری از اشغال ايران توسط منافقين
پس از آنكه صدام حسين دريافت كه پيروزی در مقابل ملت مسلمان و انقلابی ايران امری دور از دسترس و محال است، دست به دامان قدرتهای بزرگ و سازمانهای بينالمللی متعدد و به ويژه سازمان ملل متحد شد تا ايران را مجاب به پذيرش صلح كنند.
در اين راستا وی سعی داشت تا تداوم جنگ را ناشی از سياستهای ايران قلمداد كند و از اين امر به عنوان يك اهرم تبليغاتی استفاده میكرد اما در سطح تحليل خرد و فردی با در نظر گرفتن روحيه خشونتطلب و ذات توسعهطلب صدام حسين، وی قلبا از صلح با ايران رضايت چندانی نداشت و بر آن بود تا با استفاده از حمله منافقين به ايران فرصت جديدی برای گرفتن امتياز از ايران پيدا كند.
بدين لحاظ وی از هيچگونه كمكی اعم از نظامی، لجستيكی و اطلاعاتی و تبليغاتی به ارتش اصطلاحا آزادیبخش رجوی دريغ نمیورزيد كه در اين خصوص اسناد معتبر وجود دارد.
با شكست مفتضحانه نيروی منافقين، آخرين اميد صدام نيز تبديل به ياس گرديد. به عبارتی، شكست نيروهای منافقين مهر تأييدی بر شكست نظام عراق از ايران بود و میتوان ناكامی رجوی را «شكست مضاعف» صدام حسين قلمداد كرد.
ب: تثبيت قطعی نظام جمهوری اسلامی ايران در نظام جهانی
در پی پيروزی انقلاب اسلامی ايران و شكلگيری نظام جمهوری اسلامی ايران، دول منطقه به ويژه كشورهای عربی از يك طرف و استكبار جهانی از طرف ديگر، از ورود يك عنصر جديد با انديشههای انقلابی به صحنه نظام بينالملل احساس بيم و ناامنی كرده و سعی در حذف و دست كم تحديد نظام ايران داشتند. بدين لحاظ رژيم عراق را بهترين گزينه برای حمله به ايران تعريف میكردند.
زمينههای تاريخی اختلاف ميان اين دو كشور نيز بر قوتيابی اين تئوری دامن زد. حمله عراق به ايران را میتوان به نحوی ناشی از شكلگيری اين ايده محسوب كرد.
پس از شكستهای سنگين و پی در پی ارتش عراق در عملياتهايی از قبيل ثامنالائمه (ع)، طريقالقدس، مطلعالفجر و به ويژه بيتالمقدس و والفجر 8 كه منجر به آزادسازی خرمشهر و فتح فاو شد، حمله گروهك منافقين به ايران در واقع آخرين اميد رژيم بعث عراق، قدرتهای استكباری و كشورهای منطقه برای خلع يد انقلابيون مسلمان از نظام ايران بود.
اما با رشادهای رزمندگان، پشتيبانیهای مردمی و رهبری بینظير حضرت امام (ره) اين عمليات ـ بطور اخص و جنگ تحميلی بطور اعم ـ با پيروزی ايران خاتمه يافت و بدين ترتيب زمينههای لازم برای تثبيت قطعی نظام جمهوری اسلامی ايران در افكار عمومی جهان فراهم شد.
ج: افزايش مشروعيت اسلامی ايران در افكار عمومی جهان بهواسطه حمايتهای مردمی
رژيم عراق و قدرتهای جهانی با دستگاههای تبليغاتی گستردهای كه در اختيار داشتند به افكار عمومی جهان چنين وانمود میكردند كه مردم ايران از جنگ خسته شده و طولانی شدن جنگ در ايران موجب رويارويی رژيم با «بحران مشروعيت» شده است.
با شكلگيری و حمله منافقين به ايران جهانيان در اين انديشه بودند كه مردم از حمايت نظام دست كشيده و به منافقين ملحق خواهند شد و در نتيجه نظام ايران سرنگون خواهد شد اما با پخش خبر حمله منافقين در كشور وضعيت به گونهای متفاوت از اين تعابير خود را نشان داد. بدين ترتيب كه گروههای مختلف مردمی از سراسر ايران به سمت جبهه غرب سرازير شده و نيروهای رجوی در حالی كه هنوز به كرمانشاه نرسيده بودند، زمينگير شده و تار و مار شدند.
شركت گسترده نيروهای مردمی در اين عمليات حاكی از حمايت همهجانبه مردم از نظام جمهوری اسلامی و مشروعيت فوقالعاده سياسی آن در افكار عمومی جهان بود. در واقع میتوان پيروزمندان نهايی و ظفرمندان قطعی جنگ تحميلی عراق عليه ايران را ملت سلحشور ايران قلمداد كرد.
شكست سنگين سازمان مجاهدين خلق در عمليات مرصاد ضربه شديدی بر روحيه باقیمانده نيروهای اين سازمان وارد آورد. بسياری از افراد سازمان كه به اسارت درآمده بودند، از سرخوردگی و بنبست سازمان سخن به ميان میآوردند و بسياری ديگر نيز كه موفق به فرار از سلطه سازمان شده بودند، به ايران بازگشته و يا به كشورهای اروپايی رفتند.
صدام نيز 10 روز پس از اين شكست با برقراری آتشبس در تمام طول خطوط جنگ موافقت كرد. عمليات مرصاد نقطه هزيمت سازمان مجاهدين خلق درعراق بود. سازمان درپی اين عمليات و تحولاتی كه در روابط ايران و عراق به وجود آمد، هر روز بيش از پيش منزوی شد.
درباره :
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا ,
استان کرمان ,
برچسب ها :
محمدحسيني ,
علي اکبر ,
بازدید : 256