فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

شهيد "شعبان کاظمي" در سال 1331 در روستاي "يکه توت" در شهرستان "بهشهر" ديده به جهان گشود و به محض ورود به دوره اي که بايست راهي مدرسه مي شد مانند ديگر همسالان و دوستانش به علت فقر شديد راهي کار در صحرا و دامداري گرديد ولي از آنجائيکه رژيم ضد اسلامي ومردمي وابسته به امپرياليسم آمريکا ؛به علت خوش خدمتي به ارباب جهان خوارش بنا را بر اين ديده بود که کشارزي و دامداري ما را به نابودي بکشاند شهيد نيز مانند ديگر هموطنان ما به شهر مهاجرت مي کند و در شهر ساري مشغول جوشکاري مي شوند . در طول زندگي در شهر با توجه با اينکه ظلم و ستم را در زندگي روزانه اش لمس مي کردند و در اثر برخوردهائي که با برادران متعهد مسئول داشته اند خيلي زودتر از روشنفکران به مکتب رفته مان که از فرداي بعد از انقلاب رودر روي انقلاب اسلامي و امام ايستاده اند پا به دوران مبارزه مي گذارند. با اوج گرفتن انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني آغاز تظاهرات ايشان نيز وسائل جوشکاري را رها کرده و روزانه در تظاهرات شرکت مي کردند. با تشکيل کميته ايشان مشغول خدمت شدند و مدتي در کميته و بعد از آن با تشکيل شدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به سپاه راه يافتند .با آغاز جنگ داخلي گنبد در لباس مقدس پاسداري به ياري برادران مسلمان ترکمن و بلوچ شتافتند . بعد از آن به فرمان امام که در رابطه با جنگ داخلي کردستان اعلام خطر کرده بودند ،مأموريت داده شد که به کمک برادران مسلمان و رزمنده کرد بشتابند ،و اواخر شهريور ماه 1359 با آغاز جنگ تحميلي و حمله نظامي مزدوران بعثي به ميهن اسلاميمان که به منظور شکست انقلابمان توسط آمريکا تدارک ديده بودند راهي غرب کشور شدند و به مدت شش ماه در جبهه هاي سرپل ذهاب ،و کور موش ،بازي دراز و... بر عليه کفر صدامي مي جنگيد و با اوج گيري فعاليتهاي ضد انقلابي در داخل، از طرف گروهکهاي وابسته به آمريکا به خاطر آشنائي به چگونگي برخورد با ضد انقلابيون و از نحوه عمل منافقانه آنها مشغول مبارزه در جبهه هاي داخلي گرديد . بعد از ماهها فعاليت مستمر و موفق سرانجام در روز جمعه مورخه 22/8/60 مطابق با 16محرم ماه خون و شهادت طي درگيري مسلحانه با منافقين داخلي اين مزدوران وطن فروش که وابسته به آمريکا مي باشند ،در جنگل آمل شربت شهادت نوشيد و به لقاء اللّه پيوست .
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران ساري ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد




وصيت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
براي جنگ با کافران سبک بار و مجهز بيرون شويد و در راه خدا با مال و جان جهاد کنيد اين کار شما بسي بهتر خواهد بود اگر مردمي با فکر و دانش باشيد .
قرآن کريم
در اين برهه از زمان که اسلام بار دگر زنده شده عليه مزدوران به رهبري امام خميني به پا خواست تا پوزه ي امپرياليستهاي شرق و غرب را به خاک ذلت کشاند و تمام مستکبران جهان را به سرکردگي آمريکاي جنايت کار که بر عليه انقلاب توطئه مي کند نابود گرداند .ما وارث خون هزاران شهيد به خون خفته هستيم ودر برابرخدا و نسلهاي آينده و شهيدان مسئول هستيم و راه آنها همانا جهاد در راه خدا است. اينجانب خود را مسئول دانستم که براي سرکوبي دشمنان اسلام و قرآن سبک بار براي مقابله با کافران به پا خيزم و حال وصيتم اين است تو اي همسرم پس از مرگ من همانا مثل زينب شير زن باش و با استقامت و استواري خود پوزه ي دشمنان را به خاک بمال و بچه هايم را خوب نگهداري کن و آنان را يک فرد مسلمان انقلابي تربيت کن و تو اي حامدم بعد از مرگم همچون علي اکبر باش و راه مرا که همان راه خداست ادامه بده و از برادرانت خوب نگهداري کن .پدر و مادرم مرا ببخشيد چون قرآن و اسلام احتياج به خون امثال من دارد، چاره اي جز اين نبود ،برادرم خليل جان تنها در زندگي تو را دارم و بچه هايم را سرپرستي کن و در دامن خود پرورش بده و از تمام دوستان عذر خواهي بکنيد در ضمن وصي من برادرم خليل کاظمي است و ناظرم همسرم و 20500 ريال به برادر پاسدار سيد رمضان يوسفي بدهکارم و ديگر هيچ گونه بدهکاري ندارم و همه شما را به خداي بزرگ مي سپارم . شعبان کاظمي

وصيت نامه ي ديگر
بسم الله الرحمن الرحيم
ان الذين يکفرون بايات اللّه و يقتلون النبيين بغير خق و يقتلون الذين يامرون با القسط من الناس فبشرهم بعذاب العليم .
آنان که با آيات خدا کفر مي ورزند و پيامبران را بنا حق مي کشند و آنهائيکه مردم را به قسط مي خوانند را مي کشند ،اي پيامبر آنها را به عذابي دردناک بشارت بده . انقلاب شکوهمند ايران با امام خميني برضد استکبار جهاني دنيا را به لرزه در آورده است هر روز نويد ديگري به ما مي دهند و يأس و رعب و وحشت به جهانخواران شرق و غرب آمريکا جهانخوار که با نقشه هاي شوم و پليد خود تا حال نتوانست به اميال کثيف خود برسد اينبار نوکرهاي منطقه چون صدام تکريتي را مانند عروسک بزرگ کرده تحريک و وادار روانه بلاد مسلمين ايران کرده تا بتواند نقشه شوم خود را عملي سازد زهي خيال خام .خلاصه ملت ايران در يک صف به هم پيوسته در يک خط واحد متشکل و منسجم بر عليه اين کافر تکريتي بسيج شدند. اين حقير پاسدار شعبان کاظمي هم با خود گفتم بار خدايا تو به ما وعده دادي که مستضعفين را درروي زمين ائمه و وارث زمين قرار بدهي. بار معبودا من در حال حاضر روانه جبهه هاي جنگ هستم و با خون خود که آن هم در خور لياقت من نيست ،براي اين ملت شهيد پرور و به رهبري امام کبيرمان خميني بزرگ ايثار خواهم کرد و در اين راه اگرشهادت نصيب من گرديد دست هايم را باز بگذاريد که عوامل خود فروختگان بدانند که با دست خالي به ديدار شهادت شتافتم . دهنم را باز بگذاريد که معرف اين باشد ،خدايا با ذکر لا اله اللّه در صفوف شهدا پيوستم و به خانواده ام بگوييد که صبرو استقامت دراين راه داشته باشند ،هرگز براي من گريه و ناله نکنند ،چرا که قرآن فرمود شهيد يعني زنده و ناظر و آگاه ،و از برادرم خليل انتظار دارم که سرپرستي فرزندانم را به عهده بگيرد و آنها را در جامعه انسان بار بياورد تا در نبود من الگوئي باشند براي جامعه .وصي من برادرم خليل و ناظر همسرم و از پدر و مادر و دوستان مي خواهم که هر گونه ناراحتي از من ديدند عفو نمايند و از فرزندم حامد مي خواهم که سرپرستي برادران خود را به عهده بگيرد و راه امام خميني را که همان راه حسين (ع) است ادامه دهند . ولاسلام شعبان کاظمي






خاطرات
گوهر کارگرد، همسر شهيد شعبان کاظمي :
در سال 1352 شمسي با هم ازدواج کرديم و ايشان در سال 1360 به درجه شهادت نائل آمد .حدود هشت سال زندگي مشترک داشتيم .
خوشبختانه هر دو از خانواده مذهبي بوديم و از اين رو با بسياري از رسومات متداول دوران طاغوت مخالف بوديم .آن زمان مخارج عروسي سنگين بود و ايشان با اينگونه برگزاري مراسم عروسي مخالف بود لذا با تفاهمي که با هم داشتيم به جاي برگزارب عروسي و به جاي مخارج سنگين و بدهکاري ،به مشهد مقدس زيارت امام رضا عليه السلام رفتيم و درآنجا پيوند ازدواج را برقرار کرديم و آغاز زندگي مشترک خود را آنجا شروع کرديم .
شهيد کاظمي ،انسان بسيار با صداقت و سخت کوش بود و همواره نسبت به والدين وبرادران و خواهران و همسر و فرزندان و بستگان و دوستان و مردم ،با مهرباني و عطوفت برخورد مي کرد به طوري که همواره خواستار رابطه اي صميمي و همه جانبه بود .در عين اينکه با مردم مهربانانه برخورد مي کرد ولي در برابر انسان هاي ظالم و زورگو و دشمنان اسلام و قرآن و انقلاب اسلامي جسور و جدي در ميدان مبارزه با آنها ثابت قدم و سازش ناپذير بود .
ايشان احترام خاصي به بزرگترها و والدين مي گذاشت و روابطي صميمانه داشت و با عطوفت برخورد مي کرد وروابط صميمي داشت و با همه با عطوفت و مهرباني رفتار مي کرد .
قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ،يکي از آرزوهاي بزرگ شهيد اين بود که مي گفت : از خداوند مي خواهم به من آنقدر عمر بدهد تا بتوانم شاهد ورود حضرت آيت اللّه العظمي امام خميني در صحت و سلامت کامل در کشور ايران و برقراري حکومت اسلامي به دست ايشان باشم .يکي ديگر از آرزوهاي شهيد ( بزرگترين آرزويش ) شهادت در راه خدا بود به طوري که همواره به خانواده و دوستان سفارش مي کردند که دعا کند تا او بتواند به آرزوي خود برسد .
شهيد کاظمي همواره خود را مطيع و فرمانبردار فرامين و دستورات حضرت امام خميني (ره) و سرباز کوچک اين انقلاب مي دانست و همواره آماده جانفشاني بود و از هيچ فعاليتي دراين راه دريغ نمي نمود .
علاقه به روحانيت متعهد در خط امام داشت به ويژه به شهيد بهشتي خيلي علاقه داشتند .
در برابر دشمنان اسلام و قرآن و انقلاب واسلامي ،جسور وجدي بود و در ميدان مبارزه با آنها ثابت قدم و سازش ناپذير بود .با منافقين و ليبرالها و ضد انقلاب به شدت مخالف بود و و به شدت برخورد مي کرد .چه در کردستان و جبهه جنگ ، چه در جنگل هاي مازندران با آنان مبارزه مي کرد به طوري که سرانجام به دست منافقين به درجه شهادت رسيد . به طور کلي فعاليت هاي قبل از انقلاب ايشان شامل اين موارد بود : 1 ـ شرکت در هواپيمائي هاي دسته جمعي و مردمي در سطح شهر ساري .
2 ـ نشر اعلاميه ها و تصاوير حضرت امام خميني در سطح شهر و روستا .
3 ـ شرکت در مبارزه و عمليات هاي چريکي بر عليه نظام و رژيم طاغوت .
4 ـ شرکت در تسخير و پاک سازي لانه ساواک بعد از خروج شاه از ايران .
5 ـ به دست گرفتن و اداره کردن و نظارت بر فعاليت پليس راه سازي (راهنمائي و رانندگي ) واجراي موانع ايست بازرسي و کنترل ورودي و خروجي شهر براي جلوگيري از هر اقدام مشکوک و جلوگيري از هرج و مرج در سطح شهر با کمک دوستان در زمان هاي اندکي پيش از شروع انقلاب اسلامي ايران .

به طور کلي مي توانم فعاليت هاب بعد از انقلاب ايشان را شامل اين موارد خلاصه کنم : 1 ـ عضويت در کميته انقلاب اسلامي در بدو تاسيس .
2 ـ رفتن از کميته به سپاه پاسداران پس از تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي که به فرمان امام خميني و عضويت و فعاليت در اين نهاد .
3 ـ حفظ و حراست از کيان انقلاب اسلامي در سنگر مبارزه با منافقين کوردل که دشمنان قسم خورده امام و انقلاب اسلامي ايران بودند که از شاخص ترين فعاليت هاي ايشان پس از پيروزي انقلاب محسوب مي شد .
4 ـ حضور در جبهه هاي جنگ که جبهه حق عليه باطل بود و نبرد با دشمن بعثي .
5 ـ محافظت شخصيتها که مدتي محافظ نماينده محترم شهرستان ساري در مجلس شوراي اسلامي حضرت حجت الاسلام بهاري .
شهيد کاظمي شب و روز خود را وقف شرکت در راهپيمائي هاي مردمي و پخش اعلاميه هاي حضرت امام خميني مي نمود و تمام فکر و ذکرش امام و انقلاب اسلامي بود به طوري که حتي کسب و کار خود را رها کرده بود و خرج و مخارج خانواده اش توسط بستگان خصوصاً برادر بزرگترشان آقاي خليل اللّه کاظمي که همواره حامي و پشتيبان و مشوق ايشان در اين راه بود ،تأمين مي شد .همچنين از طريق برادر خانم شهيد ( که ايشان هم بعداً به درجه شهادت رسيدند ) يعني برادرم شهيد ولي اللّه کارگر نيز بخش عمده اي از مخارج خانواده شهيد کاظمي تأمين مي شد .
شهيد کاظمي بارها در حين پخش اعلاميه هاي حضرت امام خميني مورد هجوم و برخورد طرفداران رژيم منحوس پهلوي قرار مي گرفتند اما اين موضوع نه تنها از علاقه و عشق او نسبت به امام خميني و انقلاب نمي کاست ،بلکه روز به روز بر علاقه ايشان افزوده مي شد
از جمله خاطرات قبل از انقلاب شهيد مي توان به ساختن بمب دستي (کوکتل مولوتف) اشاره داشت که ايشان با همراهي چندتن از دوستانش که باز هم با فرماندهي خودِ شهيد صورت گرفته بود اقدام به تخريب يکي از اماکن فرهنگي نماي مبتذل که با توجه به اوضاع نابسامان آن زمان اقدام به پخش فيلم ها مبتذل و رواج فحشا مي نمودند ،کردند .البته در عمليات هاي چريکي خود به اين قضيه اذعان داشتند که نبايد به مردم کوچکترين آسيبي برسد .
از طرفي ايجاد حکومت نظامي توسط رژيم طاغوت بر حساسيت اين عمليات مي افزود زيرا در پاسي از شب بايستي انجام مي گرفت .شهيد کاظمي به دليل اين که هدايت عمليات را به عهده داشت ،قبل از عمليات به محل مورد نظر حاضر شد تا به اوضاع منطقه اشراف کامل داشته باشد .اما باگذشت زمان و رسيدن موعد مقرر متوجه به غيبت دوستان خود شدند و هر چه زمان مي گذشت دلواپسي او بيشتر مي گذشت دلواپسي او بيشتر و بيشتر مي شد به ناچار تصميم به گشتن به دنبال دوستان خود مي گردد در همين لحظه متوجه حضور چند نفر در مقابل خود مي شود .شهيد به هواي اينکه دوستانش از راه رسيده اند خوشحال به سمت آن ها مي رود ،اما با تعجب متوجه مي شود آنها مأمورين رژيم شاه هستند تا بيايند به خود بيايند آنها او را به زير مشت و لگد و ضربات باتوم گرفتند در اين اثني به خاطر اين که علاوه بر مواد منفجره کلي اعلاميه و نوارهاي مذهبي به همراه داشتند بيشترين دغدغه فکري ايشان در آن لحظه حفظ اين اسناد بود تا مبادا به دست عاملان رژيم شاه بيفتد لذا با هجوم به سمت آنها حمله ورشد و يکي از آنها را از پا انداخته و سريعاً از معرکه دور شد .
آخرين خداحافظي من با ايشان ،خاطره اي است که همواره در ذهنم هست و پاک نمي شود ،اين بود که ايشان آن زمان محافظ نماينده محترم شوراي اسلامي آقاي بهاري بودند .ايشان روز آخر قبل از رفتن به تهران رو به من کرد و گفت :اين وصيتنامه من است ،من هر وقت که باشد شهيد مي شوم ،هميشه به رحمت پروردگارت اميدوار باش و به اميد خودت و فرزندانت باش ،فکر نکن که من الان رفتم باز خواهم گشت .
من باشنيدن اين سخنان و ديدن وصيتنامه کلي تعجب کردم .گويي کاملاً عوض شده بود زيرا هيچگاه حتي در شرايط سخت تر و درگيري هاي فراوان و مأموريت هاي سخت و حضور در جبهه ها ،ايشان حرف از وصيتنامه و خداحافظي نمي زد .گويا رازي را از من پنهان مي کرد .
من برگشتم به او گفتم :تو که نمي خواهي به جبهه جنگ بروي .او برگشت و به من گفت :صدام که حريف ما نمي شود بلکه قاتل ما همين هايي هستند که مثل موش از هر جايي حتي از زير دست و پاي ما بيرون مي آيند (کنايه به منافقين) با گفتن اين حرف خداحافظي کرد و رفت .
اما با شنيدن اين حرف ها کُل بدن من سرد شد و سريع به حياط پشتي منزل که مشرف به خيابان اصلي بود رفتم و از آنجا با نگاهم او را از دور تعقيب مي کردم. حسي به من مي گفت برو و او را باز گردان .او ديگر بر نمي گردد .اما هر بار خودم را کنترل مي کرم آنقدر او را با نگاهم تعقيب کردم تا جايي که سوار بر ماشين شد و رفت . او رفت و هر ساعت بر نگراني و تشويش من افزوده مي شد ،ايشان پس از چند روز که همراه نماينده مجلس در تهران بودند ،به ساري بازگشتند اما از همانجا به سپاه پاسداران رفتند .در آن جا بود که متوجه حمله منافقين به جنگل هاي اطراف آمل شدند .
ايشان با شنيدن موضوع با اينکه پس از چند روز مأموريت خسته بودند داوطلبانه خواستار اعزام به منطقه آمل شدند .اما دوستان و شخص نماينده به ايشان گفتند تو چند روز است که خانواده ات را نديده اي آنها منتظر و چشم به راهت هستند اما ايشان در پاسخ به اين سخنان گفتند جايي که اسلام و ميهن من در خطر است خانواده من در درجة دوم قرار دارند .
اين بود که فوراً به منطقه اعزام شدند و در آن آنجا در درگيري با منافقان کوردل اين دشمنان قسم خوردة امام و انقلاب اسلامي به درجه رفيع شهادت نائل شدند و شهد شيرين شهادت را نوشيدند و به آرزوي ديريه خود که همانا شهادت به درگاه خداوند بود رسيدند .
پس به راستي ان حرفهاي ايشان تماماً حقيقت داشت و آن حسي که به من دست داده بود واقعي بود .گويا او از رفتن خود به ديار ابدي آگاهي داشت و مي دانست که شهيد مي شود .
يکي از خاطره هاي من که مربوط به زماني که ايشان در جبهه هاي حق عليه باطل مشغول به نبرد عليه دشمن بعثي بودند اين است که در آن زمان فرزند آخر پسرمان به نام عبدالرضا ـ که يک سال سن داشتند ـ از دنيا مي رود و اين در حالي بود که ايشان در جبهه جنگ بود .
ايشان با پيغام هايي که توسط دوستان از طرف خانواده به گوششان رسيده بود از اين موضوع با خبر و آگاه مي شوند که پس از چند ماه به ساري باز مي گردند من با ديدن او ابتدا خودم را کنترل کردم . ا
بعد از سلام ،سرش را به پايين انداخت و مشغول بازکردن بند پوتين اش شد .اما گويي بغضي را در گلويش مي فشرد ،سرانجام گريه امانش را بريد و اندکي گريست .من هم با ديدن اين صحنه شروع به گريه کردم .او پس از مکثي ، شروع کرد به دلداري من و در تسکين دادن من مي گفت :اگر بداني که در جبهه جنگ چه خبر است و و چه جوانان نازنيني از اين مملکت هر روز جلوي چشم ما پرپر مي شوند و بودي و اين صحنه ها را مي ديدي صبوري پيشه مي کردي . اميدوارم همه بتوانيم حافظ خون و راه شهدا باشيم .

خليل اله کاظمي ،برادر شهيد :
ايشان خيلي عاطفي بود در عين حال فرد بسيار جسور و شجاع بود ،کاري که به او محول مي شد به احسن وجه انجام مي داد در قبل از انقلاب ،در تظاهرات بر عليه طاغوت شرکت مي کرد و بعد از انقلاب نيز در سپاه مشغول شد .ايشان فردي مسئوليت پذير بود نترس و بي باک بود .
از آنجايي که خانواده ،مذهبي و از نظر اقتصادي متوسط بود از اين رو از نوجواني ايشان به جوشکاري مشغول شد و اين نظر کمک به خانواده مي کرد . هنگامي که انقلاب شروع شد ايشان دستگاه جوشکاري را به کناري گذاشت و مرتب در تظاهرات شرکت مي کرد با آن که بابت آن هنوز بدهکار بود هميشه در صف اول و جلوي تظاهرات شرکت مي کرد اين روحيه بيانگر آن بود که بسيار به انقلاب اسلامي علاقه مند است و با چنين روحيه اي ما فکر مي کرديم در همان اوايل تظاهرات و قبل از پيروزي انقلاب ،ايشان به درجه شهادت نايل شوند چون بسيار با شجاعت و نترس در صف اول تظاهرات بود با وجود آن که ايشان زن و بچه دار بودند مع الوصف خودش را وقف انقلاب کرده بود و در متن مبارزه بود .
مطيع محض والدين و خانواده خود بود بطوري که در هر کاري که والدين و خانواده به ايشان محول مي کرد ،با جان و دل مي پذيرفت و بخوبي انجام مي داد .روحيه مسئوليت پذيري در خانواده نيز داشت .
قبل از پيروزي انقلاب در سال 1352 با دختري از يک خانواده مذهبي ازدواج کرد و با وجود آن زمان وجوي که در دوره طاغوت بود و عروسي هاي آنچناني برگزار مي شد با همسرش تفاهم کرد که به جاي خرج عروسي ،براي زيارت امام هشتم (ع) سفر کننده با عشق و علاقه به ائمه اطهار عليهم السلام زندگي مشترک خود را شروع کننداين گونه پيوند آن هم در آن زمان و حال و هواي طاغوت ،با وجود با وجود آن که ايشان فرد نکرده اي بود بسيار مهم بود و نشان دهنده روحيه مذهبي و بينش انقلابي بود .
به خانواده و فرزندانش بسيار عشق مي ورزيد و علاقه داشت و به آنان مي گفت : به خدا سوگند شما را بسيار دوست دارم ولي انقلاب را از شما بيشتر دوست دارم و حتي حاضرم شما را هم فداي انقلاب و اسلام کنم .از اين رو همسر و فرزندانش را آماده شهادت کرده بود و آنان به ويژه همسرش ـ آماده پذيرش شهادت شوهرش را داشت .البته همسرشان خواهر شهيد محسوب مي شد و خانواده مذهبي و انقلابي هستند .
در جبهه ها شعرها و سرودهايي که حماسه گونه با شور و حال وصف ناشدني مي خواند از جمله جنگ کن برادر پاسدارم ـ جان خود را براي ايران مي کنم فدا ـ خميني رهبرم داده اينچنين فتوا که به صورت مازندراني مي خواند، همه نشان دهندة عشق و علاقه زياد به رهبر کبير انقلاب امام خميني بود. ايشان مطيع محض امام بود به شهيد بهشتي و شهيد رجايي هم علاقمند بودند .يادم هست وقتي که بني صدر به نيروگاه نکا آمده بود ايشان با بني صدر درگير شد و به او گفت :تو دشمن امام هستي اگر يک مو از سر امام کم شود ما پاسدار ها تو را تکه تکه مي کنيم .بني صدر در جواب با گريه گفت :اين چيزهايي که در مورد من مي گويند درست نيست و مي خواهند بين ما و شما اختلاف بيندازد من شما را دوست دارم .بعد از اين برخورد شهيد کاظمي با بني صدر (آن فراري از کشور) ،تأثيري که بر بني صدر گذاشت اين بود که معمولاً بني صدر هر جايي که مي رفت ،شب ها را در پادگان ارتش مي خوابيد ولي بعد از اين برخورد وقتي به گيلان رفت به سپاه رفت ،در آنجا مرحوم لاهوتي بود .با اين زندگي که بني صدر داشت خواست بفهماند که به سپاه هم علاقمند است حجت السلام بهاري که نماينده ساري بود و شهيد کاظمي مدتي به عنوان محافظ همراه ايشان به مجلس مي رفت تعريف مي کرد که يک روز در تهران به من گفت :که اگر بدانم امام خميني ناراحت نمي شوند تمام ليبرها را به گلوله مي بندم .با وجود بي سوادي اش ،خط و ربط ها را خوب مي شناخت در کل بايد گفت که ايشان مطيع محض ولايت و امام خميني بود .
الحمد اللّه مردم ما وظيفه خودشان را خوب مي دانند و از مسئولين جلوترند . اولاً ما بايد خودمان پاسدار خون شهدا باشيم و عملکرد خودمان را طوري کنيم که نشاندهنده راه و حفظ خون شهدا باشد .نسبت به انقلاب بايد خودمان حافظ انقلاب باشيم و عملکردمان بايد طوري باشد که انقلاب حفظ شود .
رهبري هم خودشان جانباز است و مسئولين هم بايد تحت فرمان رهبري باشند تا انقلاب حفظ شوند .مردم هم در تمام صحنه ها در هواپيمايي ها ،روز قدس و 22 بهمن که با شکوه است از انقلاب حمايت مي کنند .ثانياً اگر افرادي در بين مسئولين باشند که بي توجه هستند فيلم هايي از شهدا برايشان نشان دهند تا آنان ببينند که چه خون هايي براي اين انقلاب ريخته شده و چه زحمت هايي براي حفظ اين انقلاب کشيده شده است .انشاءاللّه که امام زمان (عج) ظهور کنند و ما در کنار شان اسلام را گسترش دهيم .



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان مازندران ,
برچسب ها : کاظمي , شعبان ,
بازدید : 168
[ 1392/05/14 ] [ 1392/05/14 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 2,601 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,711,702 نفر
بازدید این ماه : 3,345 نفر
بازدید ماه قبل : 5,885 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک