سال 1339 بود که در روستاي نشهراز روستاهاي شهرستان خمين ديده به جهان گشود و دل خانواده مذهبي و دين باور خود را شادمان ساخت.
هنوز کودکي چهار ساله بود که نعمت پدر از او گرفته شد، ولي مادر دلسوزش براي او هم پدربود وهم مادرتا بزرگ شد و به سن مدرسه رسيد.
در همان روستا دوره ابتدايي را طي کرد، اما به دليل نبود مدرسه راهنمايي در روستا با خانواده به خمين آمد تا در شهر، ادامه تحصيل بدهد.
دوره ي راهنمايي را گذراندو وارد مقطع دبيرستان شد.
دوران دبيرستان، برايش پر خاطره بود. با علاقه اي شديد که به قرآن و نهج البلاغه داشت و از معارف اين دو کتاب الهام مي گرفت.
همزماني اين دوره با مبارزات انقلابي مردم بر عليه حکومت ستمشاهي باعث شد تا او قدم در وادي مبارزه گذارد و به آگاه ساختن همکلاسي هاي خود در دبيرستان پرداخت تا جايي که او و چند تن از دوستانش مورد تعقيب ماموران شاه قرار گرفتند ولي با زيرکي از چنگ آنها گريختند.
شيفته حضرت امام بود. با شنيدن سخنان رهبر، اشک شوق در چشمانش حلقه مي زد. اين حالات و حوادث تا پيروزي انقلاب ادامه يافت. آن هنگام، وي ديپلم تجربي داشت و وارد سپاه شد .بعد از ورود به سپاه دوره تربيت مربي را گذراند، از آن پس مربي آموزش نظامي سپاه شد و در مراکز آموزش نظامي به نسل دوم انقلاب، فنون نظامي و سلاح مي آموخت .
همراه نيروهاي آموزشي چند بار به جبهه رفت. پس از بازگشت، مسئوليت اردوگاه آموزشي سپاه خمين را عهده دار شد. يک بار هم به جبهه جنوب رفت و فرماندهي گردان شهيد دلاک را در لشکر 17علي ابن ابي طالب(ع) داشت.
او اسفند 1359به سپاه پيوست وتير ماه 1361درعمليات رمضان به شهادت رسيد.
در اين مدت مسئوليتهاي فرمانده گروهان,فرمانده آموزش نظامي وفرماندهي گردان عملياتي را به عهده داشت.
عمليات رمضان، ميعادگاه او با خدايش شد. در مرحله دوم اين عمليات در پاسگاه زيد، در حالي که 22 سال از عمرش مي گذشت, به ميهماني خدا رفت.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران اراک ومصاحبه با دوستان وهمرزمان شهيد
وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند تبارك و تعالى جان و مال اهل ايمان را به بهاى بهشت خريدارى كرد آنها در راه خدا جهاد مى كنند كه دشمنان دين خدا را به قتل رسانند و يا خود كشته شوند. قرآن کريم
با حمد و سپاس پروردگار قادر متعال و با درود و سلام بر تمام پيامبرا ن الهى و ائمه و بالاخص مولاى متقيان حضرت امير مومنان على بن ابيطالب (ع)كه امروز روز شهادت مولا مى باشد .
با درود و سلام بر ارواح پاك و مطهر همه شهيدان گلگلون كفن و به خون خفته در راه اسلام و انقلاب اسلامى و با درود بر شرف و جوانمردى و ايثار گرى همه رزمندگان در جبهههاى حق عليه كفر و الحاد.
با درود بر مولا صاحب الزمان مهدى موعود (عج) و با سلام برمرجع بزرگو ار حضرت امام خمينى موظله العالى و با درود و سلام بر همه آن كسانى كه قلبشان به ياد اسلام و امام و ولايت فقيه و ايران عزيز مىتپيد .
خوشحال و مسرورم, آنهم از راهى كه انتخاب نمودم و صراط الله و حزبم حزب الله و رهبرم و مرجعم روح الله و خوشحالم و خوشبختم از آن كه براى چندمين بار به جبهه مىآيم و اين بار د ر ماه مبارك رمضان مصادف شده و مفتخرم كه براى حفظ و حراست از خونهاى شهيدان و اسلام و مرز و بوم اسلام گام برمىدارم و انشاء الله تعالى كه زيستم و مرگم و همه.براى همه خدا باشد (ان صلاتى و نسكى و مماتى لله رب العالمين) همانا كه عبادتم ومسيرم و زيستم و مردنم براى خداوند جهانيان است و جان را در قبال دين خدا ارزشى نيست.
به فرموده مولا ابا عبدالله الحسين (ع):
اگر دين محمد (ص) جز با گشتن من استوار نمىگردد.پس اى شمشيرها (گلولههاى سرخ - خمپارهها و سلاحهاى آتشين مرا در آغوش بگيريد.)
سعادت است كه در اين جنگ باشيم كه خود آزمايشى بس بزرگ و خطير براى امت مسلمان و شهيد پرور ما از طرف خدا است لذا جان ناقابل ما قطرهاى كوچك در برابر اقيانوسى بس بىكران رحمت پروردگار است.
جان ما كه از جان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) و اصحاب بزرگوارش شيرين تر و خون ما از خون آنها رنگينتر نيست.
ما وارثان حسين (ع) هستيم و تا انتقام خون ابا عبدالله الحسين و اصحاب او و همه شهيدان در راه خدا رانگيريم از پاى نمىنشينيم و هميشه دعاى ما اين است:
خداوندا ! ما را به زينت ثبات مزين گردان. تا مرا زنده نگه داشته اى ,قلب و فكر و انديشه مرا از صراط مستقيم منحرف مساز.
بعد از آنكه هدايت فرمودى از لطف و رحمت خودت نصيب ما گردان ,به درستيكه تو بخشنده اى بىعوض و منت هستى.
پروردگارا ما با تمام وجود به تو ايمان داريم پس ما را از هر لغزشى مصون و محفوظ بدار.
پروردگارا: توفيق شهادت در راهت رانصيب ما گردان ,يا شفاعت شهيدان را.
پروردگارا :در اين راهى كه به حكم امام وبراى رضاى تو آمدهايم موفق و مويدم بدار.
پروردگارا: به اسلام و مسلمين نصرت و پيروزى و به امام امت طول عمر با عزت و به شهداى ما مغفرت و مقامى والاتر و به امت مسلمان و شهيد پرور صبر و استقامت و به دشمنان اسلام خوارى و شكست و ذلت عنايت فرما.
اما حرفهايى با برادران و دوستان و همه عزيزانى كه به ياد اسلام و امام قلبشان مىتپد ,هميشه و در هر حال مخصوصا در هنگام نماز اما را دعا كنيد و مى دانيد كه در اين جنگ پيروزى نظامى و تاكتيكى نيست بلكه مهم جا افتادن سنتهاي الهى است پس براى اسلام تلاش كنيد تا دينمان را به اسلام اداء كنيم و سعى در صدور انقلاب و فرهنگ اسلامى به خارج داشته باشيم .
سعى كنيم نيروهاى جوان راجذب كنيم ,نه دفع , جاذبه و دافعه ما بايستى متعادل باشد و به قول شهيد دكتر بهشتى رضوان ا... عليه كه در باره امام فرمودند :جاذبه امام در حد نهايت و دافعه او در حد ضرورت است.
بيايم و حب نفسها و خود محورى ها و عجب وكبر و فخر و غرور را كنار بگذاريم و خالص تر باشيم و خودمان را مخلص گردانيم .
كارى كنيم كه رضاى خداى در آن باشد نه رضاى غير خدا و براى رسيدن به هدفمان از هر وسيلهاى و آنهم خداى ناكرده از وسيله نامشروع استفاده نكنيم هر چند كه هدف مقدس باشد.
از تهمت و افترا و دروغ و .... براى رسيدن به هدف استفا ده نكنيم.
همه چنگ به ريسمان خدا بزنيم و متحد شويم و از تفرقه پرهيز كنيم و در هيچ حال تقوا را از ياد نبريم و تقوا را پيشه خود قرار دهيم.
بيشتر ذكر خدا كنيم تا دلمان آرام گيرد (الا بذكر الله تطمئين القلوب) و سعى كنيد تا از شر شيطانها جن و انس محفوظ باشيد و به خدا پناه بريد و سعى كنيد در دام شياطين نيفتيد و به خاطر بايستى به خدا پناه بريد كه به دام گروههاى منحرف ضد انقلاب و از خدا بىخبر نيفتيد.
بايستى منافق را در هر لباس كه هست به مردم شناساند و بايستى روحانيت را كه حافظ حقيقى اسلام است ,حمايت نمود آنهم با تمام وجود.
از كليه برادران كه با هم سروكار داشتيم مخصوصا برادرانى كه در پايگاه آموزشى خمين آموزش مىدهند و ما مسئول آموزش آنها بوديم و خداى ناكرده كه اگر از ما نگرانى دارند انشاء الله كه ما را به بزرگى خودشان ببخشند و ما نيز براى آنها آرزوى موفقيت داريم و براى آن عده از عزيزانى كه شهيد شدهاند طلب مغفرت داريم كه هرگاه ياد آن شهيدان مىافتم دود از سرم بلند مىشود .
انشاء الله كه همه برادران ما را حلال كنند . انشاء الله كه ما را شفاعت كنند يا اينكه در جمع خودشان شركت دهند .
برادران سپاه ,مخصوصا سپاه خمين و به ويژه دوستان و برادران نزديك ,انشاء الله ما را حلال كنند .
مادرم و خواهرم و برادرم مرا ببخشيد و سلام گرم صميمى مرا بپذيريد و از ياد خدا غافل نباشيد و ما تسليم امر رضاى او وقضا و قدر اوييم.
الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انالله و انااليه راجعون
آنان كه چون به حوادث سخت و ناگوارى دچار شوند صبورى پيشه گرفته و گويند از سوى خدا آمدهايم و به سوى او بازمىگرديم . قرآن کريم
خانواده عزيزم. اگرچه فرزندى آنچنان كه بايد و شايد نيكو نبودم و نتوانستم در طول زندگيم مخصوصا از زمانى كه به عضويت سپاه درآمدم بيشتر در كنار آنها باشم معذرت مىخواهم, اميدوارم مقاوم و استوار باشيد و در گريه كردن و زارى كردن احتياط كنيد.
بهر حال خداوند به همه ما و شما توفيق طاعت و بندگى و ترك معصيت بدهد و حتى لحظهاى ما را به خودمان وامگذارد.
امروز روز بيست يكم ماه مبارك رمضان و شهادت مولا على بن ابيطالب(ع) است امشب عمليات بر عليه كفار بعثى است - انشاء الله كه خدا خودش سربازان صاحب الزمان (عج) را نصرت دهد.
اللهم و رزقنا توفيق بشهادت فى سبيله
درود بر صاحب الزمان و امام امت امام خمينى پيروز باد اسلام و مسلمين .
پروردگارا:اميرياليسمهاى جهانخوار و مزدورانشان مخصوصا شيطان بزرگ و مزدورانش به ويژه حزب بعث عراق و اسرائيل فاسد نابود باد و ننگ و نفرت بر منافق و ضدانقلاب . والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
سه شنبه 22 تيرماه 61 - 21 ماه مبارك رمضان
جبهه جنوب - منطقه ايستگاه حسينيه
قرارگاه لشکر 17 علي ابن ابي طالب(ع)
پاسدار محمد طاهر لطفى فرمانده گردان درعمليات رمضان
خاطرات
عبدالله:
شهيد لطفي آن قدر در آموزش و تاکتيک نيروها موفق بود که از سپاه تهران عملکرد و آموزش ايشان را تاييد مي کردند. شهيد لطفي هر 20 روز به طور ميانگين 100 نفر را آموزش مي داد و به جبهه اعزام مي شدند. که در اين آموزش گروههاي معلمان، دانشجويان، نيروهاي دانش آموز و همه باعشق و علاقه فراوان با شهيد لطفي بر خورد مي کردند.
او کم سخن مي گفت بيشتر عمل مي کرد، دعا و مناجات شب ها و برپايي نماز جماعت براي نيروها و دربين دو نماز بيان احکامي ازرساله امام و احکام ديني براي نيروها از کارهاي هميشگي اين عزيز بود.
شهيد لطفي آن قدر بزرگ و سنجيده کار مي کرد که بلافاصله وقتي عملکرد آموزشي اش را در خمين ديدند او را راهي تهران کردند.او به عنوان مربي نمونه در پادگان 21 حمزه تهران مشغول آموزش بسيجيان شد. سه دوره آموزشي در تهران را به خوبي طي کرد و همه نيروها در اين آموزش موفق بودند.
شهيد لطفي در سال 61 قبل از ماه مبارک رمضان در لشکر 17 علي ابن ابي طالب(ع) مشغول خدمت بود. بلافاصله وقتي شهيد زين الدين و ديگر فرماندهان عملکرد و خلاقيت او را ديدند او را معاون گردان دلاک معرفي کردند و در عمليات رمضان به عنوان فرمانده گردان در آنجا به خوبي نيروها را هدايت کرد و در موفقيت عمليات نقش ويژهن اي داشت ودر همين عمليات هم به شهادت رسيد.
درباره :
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا ,
استان مرکزي ,
برچسب ها :
لطفي ,
محمد طاهر ,
بازدید : 268