سال 1343 بود، نهضت اسلامي امام خميني در آغاز راه بود که سرباز دلير و مجاهد آن مرد کبير در شهرستان ملاير قدم بهدنيا گذاشت. حميد گودرزي متولد شده بود تا چون شهابي درخشان در آسمان حقيقت بدرخشد و عاقبت در قافله نور سر وجان ببازد.
از کودکي علاقه بسياري به قرآن و اهل بيت پيامبر گرامي اسلام ,به خصوص حضرت حسين بن علي (ع) داشت. در سال 1350 وارد مدرسه شد و با اشتياق به تحصيل پرداخت. دوران تحصيلات راهنمايي را ميگذراند که انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد.
حميد گودرزي بههمراه دوستان خود به عضويت بسيج در آمد و در اين نهاد نوپا ومردمي به فعاليت مشغول شد.
تجاوز رژيم بعث عراق به نمايندگي از کشورهاي زورگو و مستبد به مرزهاي مقدس ايران، سر فصل جديدي در حيات پر بار او گشود و روح بيقرارش را بهسوي معرکه مبارزه با باطل کشانيد.
او در جبهه با به بروز شجاعت وشهامت بهسرعت مورد توجه فرماندهان قرار گرفت و در مسئوليتهاي عملياتي منصوب شد. چيزي از حضورش در جبهه ها نمي گذشت که مانند يک فرمانده آموزش ديده وبا تجربه ,با به کار گيري علوم , فنون و تدابير نظامي، در عمليات متعدد شرکت کرد .اوبا ابتکار واستفاده از هوش ونبوغ خود ,طرحهاي مهندسي زيادي را براي تسهيل عمليات رزمندگان اسلام و جلوگيري از ورود متجاوزين به مواضع نيروهاي خودي به اجرا در آورد.حميد گودرزي در طول 6سال حضور درجبهه بار ها تا آستانه ي شهادت پيش رفت اما هر بار بنابه مصلحت الهي از شهادت و وصال محبوب خويش بازماند.
حميد مراتب فرماندهي را از سطوح پايين آغاز کرده بود وتجارب زيادي داشت ,موقعي که به سمت قائم مقام فرماندهي طرح وعمليات لشکر 43 امام علي(ع) منصوب شد, هيچ کاري نبود که در حوزه ي مسئوليت او مشکل باشد.از طرفي فراق دوستان و ياران شهيد و دوري از وصال حق ,با تلاش هاي شبانه روزي اش طي سالهاي مبارزه , روحش را آزار مي داد.
سرانجام او نيز مورد قبول درگاه احديت قرار گرفت وبه شهادت رسيد.ا و در روز 22 ديماه سال 1365 به ديدار خدايش شتافت.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد
وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام الله پاسدار حرمت خون شهداي انقلاب اسلامي.
با درود و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامي, اين ابر مرد تاريخ و اسوه تقوا و نايب بر حق امام زمان (عج) كه آمدنش اميد تازهاي را بر دل مسلمانان داد و قدمش مبارك بود چرا كه با آمدن او پيروزي هاي اسلام به اوج خود رسيد كه نمونهاي از آن انقلاب شكوهمند اسلامي ايران است . با آمدن او تمام طاغوت و طاغوتيان از بين رفتند ,چرا كه ابراهيم زمان ظهور كرده و هيچ چيز جلودار آن نيست, براي آنكه پشتوانه او خدا است. به قول اماممان ما اگر كشته شويم و اگر بكشيم پيروزيم.
همسرم اين بار به دنبال ماموريتي ديگر به سوي كربلا راه افتادهايم ,قصد داريم از منزل تا به كربلا يك نفس به پيش بتازيم .اين بار پر صلابتتر از گذشته, قلب دشمنان اسلام و قرآن را نشانه ميرويم وبر ويرانه هاي كاخهاي آنان يورش ميبريم. براي سربلندي اسلام مي غريم تا دگر بار پيكار اميرالمومنين(ع) را زنده كنيم و نبرد سرور و سالار شهيدان آقا حسين(ع) را به نمايش بگذاريم.
آري خداوند بر ما منت نهاد و شمشير علي ابن ابيطالب(ع) را به دست ما داده, بايد چون علي(ع) يورش بريم وقلب آمريكا, اين دشمن خونخوار جهان اسلام و مسلمانان را نشانه رويم و آنچنان پر قدرت بر پيكر فرسوده آنها ضربت زنيم كه ديگران اسلحه ها را زمين گذاشته سراسيمه و پا برهنه فرار كنند و فرياد بزنند سپاه محمد(ص) آمد.
گذشتگان ما چه حسرتها كشيدند كه اين چنين افتخاري نصيب آنان شود ,سالها گذشت ,تقدير و مشيت الهي بر اين قرار گرفت كه مركب پيام آور الهي بر درب خانه ما به زمين بنشيند, ولي عصر امام زمان(عج) شمشير خود را به ما به امانت سپرد كه, پيروان من اين گوي و اين ميدان .چه زيباست با سرود الهي در خون غلتيدن, چه زيبا است پيكر كفار را ريزه ريزه كردن و بر دشت بيكران كربلا نگريستن.
مسلمانان لحظه موعود فرا رسيده, ماهها سپري شد ,روزها گذشت, ساعتها به دقيقه تبديل شد, شب انتظار ما به سر آمد, به پا خيزيد ,خدا را بخوانيد. آيا آمدن و رفتن به دست خودمان است يا آمدهايم و بايد برويم , اما رفتن در راه حق چه زيباست ,به ديار عاشقان عشق شتافتن چه زيباست.
اي كساني كه وصيتنامه مرا ميخوانيد ما ميرويم اما ادامه دهنده راه نيز ميخواهيم ,بشتابيد ,غفلت نكنيد ,بشتابيد سوي كربلاي عشق زيرا سلاح به زمين افتادهمان را هزاران بايد بر كف گيرند. از همه خواهران مومن و انقلابي مي خواهم كه همسرانشان را تشويق به جبهه نمايند زيرا اگر مرد شمشير زن است, زن شمشير ساز است.
پدر مبارز و دلسوخته انقلاب، مادر مهربان ,مرا ببخشيد كه هميشه شما را اذيت كردم. اميدوارم در شهادتم مقاوم باشيد. پدر گراميم و مادر مهربانم ,مرا ببخشيد و حلال كنيد. هميشه پشتيبان انقلاب اسلامي و امام باشيد. برادران مبارز اميدوارم شما نيز ادامه دهنده راهم باشيد. خواهران خوبم اميدوارم شما نيز متحمل تمام مشكلات باشيد و تو حسام جان, پسرم وظيفه شما نونهالان سنگين است چرا كه شما وارثان خون شهدائيد و بايد ادامه دهنده راه آنها كه شبانه روز در سنگر حق عليه باطل ميجنگند ,باشيد.
در كردستان با آن سرماي زمستاني اش را که درهر قدمش خون جواني از گلان ما ريخته شده و با خون دل حفظ شده, آنهايي كه گرماي سوزان و شديد خوزستان را در سنگر تحمل كردند ,تا خونشان ريخته شد, آنها كه گمنام ماندند و آثاري از خود بر جاي نگذاشتند و تمام وجودشان را در كف اخلاص نهادند.
آري وظيفه شما حفظ و نگهداري از دستاوردهاي انقلاب است، حسام جان شما كه ادامه دهندگان راه پدرانتان هستيد و شما يتيمان كه هر وقت بچهاي را با پدرش ميبينيد ,به ياد پدرانتان اشك چشمانتان حلقه ميبندد, بدانيد كه مقام بزرگي و جاي زيبايي براي شما در نظر گرفته شده. حسام جان بدان كه دوستت دارم و خواهم داشت .
اما وصيتي چند با تو همسر خوبم كه با تمام وجودت مرا درك كردي و خود استاد من بودي, دارم كه در جريان بدهكاريها و فرائض ديني من باشي و تو را به خدا اگر برايت ممكن است مرا ببخش و از كساني كه مرا ميشناسند حلاليت بخواه و اين را نيز بگو كه به برادر حريني يا صارمي بگوئيد طي مراسمي در لشکر از تمام برادران از قول من حلاليت خواهي كنند كه در اين مدت اذيتشان كردم، همسرم در خاتمه وصيتم متذكر مي شوم هركاري بعد از من بخواهي مي تواني انجام دهي مواظب حسام باش چون او يادگار من است. حميد گودرزي
درباره :
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا ,
استان همدان ,
برچسب ها :
گودرزي ,
حميد ,
بازدید : 167