فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

سال 1337 در خانواده‌اي مذهبي ,درشهر همدان به دنيا آمد. اودر خانواده‌اي كم درآمد متولد شده بود و شرايط ايجاب مي‌كرد از کودکي به مبارزه با فقر بپردازد و تن به طاقت فرساترين كارها دهد. دوران تحصيلات از ابتدايي تا پايان دوره ي متوسطه را با موفقيت و با تحمل مشكلات فراوان  پشت سر گذاشت.
او در طول دوران تحصيل علاوه بر حضور درمدرسه ودرس خواندن ، پدرش را در كارهاي روزانه ياري مي‌كرد.فرصتي نداشت تا مثل همسالانش از بازي هاي دوران کودکي و نوجواني لذت ببرد.
او درمنار تحصيل و کمک به پدرش ,با شوق وعلاقه از کوچکترين فرصتها استفاده مي کرد ودر مراسم  مذهبي وبه خصوص جلسات قرائت قرآن شركت حضور مي يافت.
از کودکي به آموزشهاي ديني علاقه داشت ,اين علاقمندي و مسختيهايي که محمدحسين در زندگي خود متحمل شده بود ,اورا فردي قوي ومقيد به بار آورده بودبه گونه اي که مشکلات زندگي نمي توانست سدي در برابر اراده ي او باشد.
محمدحسين يکي از ميليونها جواني بود که با تمام وجودش بي عدالتي و فساد حاک بر دستگاه حکومت شاه خائن را لمس کرده بود. او از نوجواني در راه مبارزه با حکومت ستمگر شاه قدم برداشت وبا ايجاد ارتباط با هسته هاي مردمي ,مبارزه ي مخفي خود را با حکومت ديکتاتوري شاه آغاز کرد.
او پس از طي ايام پر فراز و نشيب تحصيلات تا دبيرستان گرفتن ديپلم, به خدمت سربازي رفت.دوران سربازي او همزمان بود با سال آخرحضور نکبت بار شاه خائن در ايران. مبارزات بي امان مردم ايران پس از ده ها سال نتيجه داد ودر سال 57 13حکومت ستمشاهي با فرار طاغوت وبازگشت امام خميني به ايران که پس از 15سال دوري از وطن اتفاق مي افتاد,برچيده شد.
 در سربازي نيز از مبارزه دست نكشيد و هر فرصتي را براي افشاي جنايات رژيم مغتنم مي‌شمرد. بعد از پيروزي انقلاب و پايان سربازي و با تشكيل جهاد سازندگي به اين نهاد پيوست و به‌عنوان جهادگر در روستاهاي محروم استان همدان مشغول خدمت به مردم شد. مدتي بعد مأموريتي  به او و همکارانش محول شدتا در بندرعباس و بندرلنگه انجام دهند,درآن روزها با شروع جنگ تحميلي از همان‌جا به جبهه‌ رفت.مدتي در جبهه بود وبه همدان بازگشت.
عشق و علاقه او به مردم محروم محبت عجيبي بين او و روستائيان ايجاد کرده بود. در اين دوران محمد حسين از سركشي به محرومان و برآوردن نيازهاي آنان گرفته تا مبارزه با خانها و فرصت طلبان , و راهنمايي كساني كه اغفال شده بودند ,دريغ نداشت.
در سال 1362 با اينکه حکومت عربستان از حضور تصوير رهبر انقلاب در آن کشور نيز بيم و هراس داشت ,اوبه زيارت خانه خدا مشرف شد ودر راهپيمايي برائت از مشرکين در حالي‌كه تصوير بزرگي از امام خميني (ره) را با خود حمل مي‌كرد و شعار مي‌داد, از طرف پليس سعودي مورد ضرب و شتم قرار گرفت و جراحات عميقي به وي وارد شد.
او هنگام سفر وصيتنامه خود را نوشت و در آن قيد كرد كه براي شهادت مي‌رود نه براي زيارت.
محمد حسين عضو شوراي فرماندهي  جهاد سازندگي همدان بود وبه خاطر موقعيتي كه در جهاد داشت از رفتن او به جبهه ممانعت مي‌شد.
وقتي اصرارهاي اوبراي حضور در جبهه نتيجه نمي داد گريه هاي بلندش, بيانگر شدت علاقه اش به جهاد در راه خدا بود.
  با تلاش فراوان موفق شد موافقت مسئولين را براي حضور در جبهه جلب کند.
به جبهه پيرانشهر رفت ودر ستاد پشتيباني جنگ مشغول خدمت شد.مدتي بعد براي شرکت در چهلمين روز شهادت ,يکي از همکارانش به نام  آقامحمدي  به همدان برگشت. او در تاريخ 17/5/63 در راه بازگشت به همدان درجاده  سردشت – بانه به كمين اشرار وضد انقلاب که با همكاري ستون پنجم صورت گرفته بود, افتاد وبه شهادت رسيد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد





وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم ارزقني توفيق الطاعهّ و بعد المعصيتهّ و ارزقني توفيق الشهادهّ في سبيلك
سلام بر تو اي امام زمان(عج) و بر نائب بر حقت امام خمينيو بر پيروان جانباز شما و روحانيت در خط امام , مجاهدان اسلام , دوستان , بر پدر مادر و برادران عزيزم.
 از اينكه در نظر دارم اين وصيت‌نامه را كه اكنون ,عازم بيت‌الله الحرام هستم مختصر و كوتاه بنويسم و شايد اين آخرين وصيت‌نامه من باشد كه مي‌نويسم .
خدا را شكر مي‌كنم كه درون من حالتي ايجاد شده كه مي‌توانم باور كنم كه لايق خادم بر اسلام بودن را خداوند بر من عطا نموده و نشانه‌اش همين لطف آشكار است كه اكنون براي رساندن پيام شهيدان به خون خفته‌مان عازم ديار وحي هستم. به هر حال اطمينان دارم چه كشته شويم چه نشويم  موفقيم .
 پدر و مادر عزيزم اگر من زنده برنگشتم ناراحت نباشيد و افتخار كنيد كه در جوار امامان معصوم و فاطمه مظلوم(س) و رسول‌الله(ص) و اصلاً در خانه معبودم به شهادت رسيده‌ام و بعد از هزار و چهارصد سال با مظلوميت ايشان شريك خواهم شد و بار ديگر مظلوميت آنها را بر جهان با خون خود ابلاغ خواهم كرد تا بدانند شيعه علي(ع) و مكتب علي(ع) و خاندان علي(ع) هميشه مظلوم بوده‌اند, تا اين مظلوميت به مردم جهان برسد و اين سعادت بزرگي است.
برادرم اكبر, اميدوارم كه مرا ببخشيد ,شما دلسوز به انقلاب و امام هستيد حتماً راه حسين را ادامه خواهي داد. برادرانم رضا، عباس، مرتضي ، مصطفي انشاء‌ا... كه باعث افتخار من و شهدا خواهيد شد. آنقدر بجنگيد تا پيروزي اسلام را به دست آوريد و اگر در اين را شهيد شديد باعث افتخار عمو و مادرم و ساير برادران و مخصوصاً اينجانب خواهيد شد. هراسي از هيچ كس غير از خدا نداشته باشيد و تنها از او بترسيد و از ديگران نهراسيد و ارتباط خود را با امام زمان(عج) و اهل بيت مطهر، آني قطع نكنيد. هر كدام از شما در هر مقام و پستي كه هستيد يا خواهيد بود به فكر مستضعفين ايران و جهان باشيد و اگر جنگ در ايران انشاءالله با پيروزي اسلام خاتمه يافت ,شما ملل مستضعف ديگر را از ياد نبريد و حتماً اقدام نمايد.
 زندگي اين دنيا اگر چه 100 يا 200 سال كه باشد بلاخره تمام شدني است و از بين رفتني است و زندگي ما در جوار رسول‌الله (ص)و امامان(ع) خودمان خواهد بود. زندگي دنيا ارزشي جز اينكه از نعمت خدا استفاده كني و او را عبادت نمائي تا درامتحان الهي قبول شويم, ارزش ديگري ندارد. مگر دنيا به فاطمه(س) و اولاد معصومش چه وفايي كرد كه به من و تو بكند.
نماز قضا اگر خدا قبول كند ندارم همچنين روزه نيز ندارم فقط من از لحاظ معنوي به مردم بدهي دارم كه به شما و ديگران سفارش مي‌كنم, به تقوا و ياري از مظلومان و دشمن ظالمان و اصلاح در دين و درباره قرآن و امر به معروف و نهي از منكر و قرائت قرآن و نهج البلاغه و ساير علوم اسلامي.
و اما تو همسر عزيزم مي‌بخشيد كه در اين ايام جواني تنهايت مي‌گذارم البته از نبود من، بلكه تو خدا راداري و بعد از خدا يادگاري از من داري اميدوارم بتواني از ايام طفوليت تخم دشمني و كينه ظالمان را در دل او بكاري و قبل از هر چيز توحيد و يگانه پرستي و دوستي اهل بيت(ع) را به او بياموزيد.
 اكنون از زندگي با تو خيلي راضي هستم و تصور مي‌كنم كه بهترين زندگي را دارم. گر چه كوتاهي از من است وصيت‌نامه‌هاي من را نگه دار. اگر مهدي بزرگ شد بده تا بخواند تا سفارش‌هايي كه به برادر‌هايم داده‌ام عمل نمايد و انقلاب اسلامي را فراموش نكند. از كليه دوستان و آشنايان طلب حلاليت مي‌نمايم.

بسم الله الرحمن الرحيم
...هر لحظه وجدانم به من مي‌گويد كه تو لياقت شهيد شدن را نداري و هرگز خون تو با خون شهداي اسلامي مخلوط نمي‌شود. ولي از خداوند مي‌خواهم تا اين لياقت را به من عطا نمايد. ما قدم در راه الله مي‌گذاريم و نويد خداوند در گوشم هست که, ان تنصر الله ينصركم و يثبت اقدامكم. به اميد آن روز و با آرزوي موفقيت تمامي سربازان اسلام و مؤمنين، با درود بر رهبر كبير و حماسه آفرينمان امام خميني .
والسلام  محمد حسين معز غلامي           تاريخ 27/7/1359

 
بسم الله الرحمن الرحيم
با درود بر رهبر كبير انقلاب و امت امام و ياران امام كه همه سربازان امام زمان (عج) هستند.
وصيت نامه‌ام را آغاز مي‌كنم. اين آخرين وصيت نامه من هست كه اكنون عازم جبهه حق عليه باطل مي‌باشم ,بلكه نصيبم شود تا در حمله شركت نمايم و از بعثيان كافر كه قاتل هزاران شهيد راست قامت هستند و همگي از بهترين فرزندان اين امت بودند, انتقام بگيرم و اگر شهادت در اين راه نصيبم شد كه چه بهتر به آرزوي نهائي خودم رسيده‌ام و اميدوارم بعد از من كساني باشند كه از جايگاه بلند اسلام يعني بيت المقدس نداي اسلام را به گوش جهانيان برسانند.
پدر و مادر عزيزم اگر شهيد شدم براي من اولا گريه نكن و اگر گريه كردي بگو كه از جهت اين هست كه در اين دنيا مرا ديگر نمي‌بينيد و در آن حال كه قلب شما شكسته است خداوند قلب شكسته را دوست دارد ,پس براي امام و پيروزي اسلام دعا كنيد و در بين دشمنان اسلام هرگز گريه نكنيد. مبادا با گريه شما آنها را شاد كنيد .در مجالس و برنامه‌هاي اسلامي شركت كنيد .سر بلند و مفتخر باشيد كه خداوند شما را ازخانواده شهدا قرار داده وبه سبب لطفي كه به بنده عاصي و حقيرش چون من نموده است.
داداش عزيزم تو همچنان كه تا كنون استوارو ثابت قدم بوده‌اي و مي‌دانم كه شهادت من ثابت قدمي تو را بيشتر مي‌كند و پدر و مادر را شما دلداري بده و آنها را نگذار تنها بمانند. مطلبي را برايت مي‌گويم ,من قصد داشتم اسم فرزندم را اگر دختر بود زينب بگذارم شايد كه انشا الله در خط دختر علي(ع) قرار بگيرد و اگر پسر بود اسمش را به ياد شهداي گلگون كفن وبه خاطر اينكه هميشه به يادشان باشيم ,شهيد بگذارم اما اگر خود شهيد شدم در اين صورت اسم او را شاهد بگذاريد كه وقتي بزرگ شد بداند اين اسلام ارزان به دستش نرسيده تا ارزانش نفروشد و همچنان در راهش جانفشاني كند و نوكر امام زمان(عج) باشد.
همسر عزيزم عذر مي‌خواهم كه در اين وقت تو را تنها مي‌گذارم. تو مي‌داني كه من اسلام را از تمام چيزها بيشتر دوست مي‌دارم. تو خوب فرزند مي‌پروري چون شغل تو معلمي بچه‌هاست و از اين نعمت استفاده كن وفرزندمان را در خط اسلام تربيت كن تا سرباز امام زمان باشد.       والسلام  محمد حسين معز غلامي           تاريخ 29/12/1361



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : غلامي معز , محمدحسين ,
بازدید : 148
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,260 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,713,952 نفر
بازدید این ماه : 5,595 نفر
بازدید ماه قبل : 8,135 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 3 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک