فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

سال 1339 ه ش در روستاي" آرتيمان"در شهرستان تويسرکان به دنيا آمد. دوره ي ابتدايي را در زادگاهش گذراند. آن روزها در آرتيمان مدرسه ي راهنمايي نبود و هرکس مي خواست تحصيلاتش را ادامه دهد بايد به شهرتويسرکان مي رفت.
محمد علاقه ي زيادي به تحصيل داشت ,او با وجود مشکلات وسختي هاي زياد به تويسرکان رفت تا ادامه تحصيل دهد.
او تمام دشواري‌هاي غربت و دوري از خانواده را  به‌جان ‌خريد و با شور و شوق درس ‌خواند. در دروه راهنمايي بود که محمد دلاوري با شخصيت وانديشه هاي نوراني امام خميني(ره) آشنا شد . او مشکلات و سختي هاي بي شمار ناشي از حکومت شاه خائن را چشيده بود,مشتاقانه به قيام انقلابي امام خميني (ره)پيوست و در راه به ثمر رساندن و تثبيت آن تا پاي جان مقاومت کرد.
محمد  عليرغم سن کمي که داشت ,مردانه وارد ميدان مبارزه شد. او با پخش اعلاميه‌ها و پيامهاي امام خميني (ره) تلاش زيادي در آگاه ساختن مردم با افکار آزادي بخش و الهي امام خميني انجام داد.
از کارهاي ديگري که او در اين دوران انجام مي داد نصب پوستر وتراکتهاي تهيه شده در مراکز مخفي توليد محصولات فرهنگي ,براي انتقال آگاهي هاي ضروري به مردم بود.
هرجا تظاهرات بود محمد از اولين نفراتي بود که در آنجا حضور مي يافت.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با دستور رهبر معظم انقلاب نهادسپاه پاسداران انقلاب اسلامي تاسيس شد تا ماموريت بزرگ وتاريخي حفاظت از انقلابي را به عهده بگيرد که زمينه ساز ظهور آخرين منجي الهي ,حضرت مهدي (عج) است.
محمد به عضويت سپاه درآمد و براي نبرد با ضد انقلاب عازم پاوه در کردستان شد. تعدادي از نوکران آمريکا و کشورهاي استکباري ديگر در کردستان جمع شده بودند تا با ايجاد جنگ داخلي ,به خيال خام خود اين منطقه از کشور را از ايران جدا کنند اما با حضورسرداران ورزمندگان شجاع و با شهامتي مانندمحمد دلاوري ,هرگز به اين خواسته ي خود نرسيدند.
بعد از اين مرحله دشمنان مردم ايران جنگ نابرابر وظالمانه ي 8 ساله را به ايران تحميل کردند.به باور غلط آنها ,جنگ آخرين تلاش شيطاني بود که به شکست مردم ايران مي انجاميد اما اين بار هم براي چندمين باراز مردم شريف وبا اصالت ايران تو دهني سختي خوردند.
با آغاز تهاجم همه جانبه ارتش بعث عراق به مرزهاي جمهوري اسلامي ايران ,محمد براي مقابله با دشمن زبون به جبهه‌ي سر پل ذهاب شتافت. مدتي در آنجا بود وبا سد شدن پيشروي دشمن به تويسرکان برگشت و مسئوليت  جذب و اعزام نيروهاي بسيجي و سپاهي را عهده دار شد.
مدتي بعد فرماندهي عمليات سپاه اين شهر را پذيرفت . بعد از آن به جبهه هاي غرب رفت و با قبول سمت فرمانده محور به مقابله با دشمن پرداخت.
او در مسئوليت‌هاي خود فرماندهي لايق و کارآمد بود و به هيچ چيز جز انجام ماموريت الهي خود فکر نمي‌کرد.  محمد دلاوري آخرين بار در عمليات رمضان با فرماندهي گردان فتح در لشکر 41ثارالله عظمت وجودي خودش را به نمايش گذاشت و با شجاعتي عجيب بعد از وارد آوردن تلفات سنگين به دشمن به شهادت رسيد.
محمد دلاوري در گرماگرم عمليات رمضان در حالي‌که گردان فتح را فرماندهي مي‌كرد به يک مين که توسط دشمن درمنطقه کاشته شده بود برخورد کرد و هر دو پايش قطع شد.  با اين حال دست از مبارزه و هدايت نيروها نکشيد و با وجود خونريزي شديد مدتي با روحيه خوب در منطقه حضور داشت. بعد از انتقال به پشت جبهه و به علت جراحات شديد شهيد شد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد





وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
اللّهم ارزُقني تَوفيق الشّهاده في سبيل الله
اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد و اجعل النّور في بَصري و البَصيرهَ في ديني وَ اليَقين في قلبي و الإخلاصَ في عملي و السّلامهَ في نفسي و الصِّحه في رزقي و الشّكر لَك ابداً ما أبقَيتَني.
آخرين وصيت‌نامه اين جانب محمد دلاوري در تاريخ 23/4/61 در جبهه‌هاي حق عليه‌ باطل در جنوب.
چون وقت كم بود مضمون دعاي بالا را براي كليه مسلمين جهان خواهانم و از همه كساني كه حقي بر گردن من دارند, طلب بخشش مي‌نمايم و از خداوند متعال طول عمر امام عزيز و ظهور هرچه زودتر امام زمان(عج) را خواهانم . اگر سعادت شهيد شدن را پيدا كردم از كليه اقوام و دوستان مي‌خواهم كه لباس مشكي نپوشند و عزاداري نكنند؛ زيرا اين راهي بود كه با كمال ميل انتخاب نمودم و خوشحال باشيد كه سرانجام توفيق شهيد شدن را پيدا كردم ,گرچه خوب مي‌دانم كه لياقت شهيد شدن را ندارم ولي لطف و كرم خداوند خيلي بيشتر از آن است كه به فكر ما برسد, او رحمان و رحيم است.
به اميد آزادسازي قدس عزيز و نابودي مستكبرين.                                                                                  محمد  دلاوري

بسم الله الرحمن الرحيم         
وصيت به پدر ومادر و دوستان و ياران          11/11/58
نظر به اينكه در اسلام يك مسلمان بايد از تمام دلبستگيها و عشق و علاقه هايى كه براى فريب دادن انسان در دنيا است و او را به راههاى غير انسانى مى كشاند, دل بر كند و فقط در راه خدا و براى خدا از آنها بگذرد لذا شما پدر ومادر و برادر و خواهرم شما هم چنين عمل كنيد و من فقط از شما طلب بخشش و دعا مى كنم. الان كه دارم مى نويسم نمى دانى چه حالى دارم, تنها افتخار من مبارزه در راه خدا و براى خداست و ديگر هيچ . همانطور كه خداوند در قرآن مى فرمايد, مرگ و زندگى براى اين است كه ببينم شما كدامتان بيشتر كار مى كنيد و امتحانى است براى شما واين را هم بگويم كه 90% چيزهايى را كه مي دانم نه مى توانم بگويم و نه مى توانم بنويسم, فقط مي دانم كه مرگ با عزت بهتر است از حيات و زندگى نكبت بار وبا ذلت .

 

فهميده ايم كه براى قهرمان شدن يا چيزهاى ديگر نمى جنگيم, فقط براى پيروزى انقلاب اسلاميمان كه از خون هزاران شهيد آب يارى شده است و هدفهاى او كه از قرآن سرچشمه مى گيرد . اسلام عبارت است از فهميدن وانسان شدن وايثار و تعيين سرنو شت به دست خود انسان  . خداحافظ همگى شما .               محمد دلاوري 11/11/58 كرمانشاه


آثارباقي مانده از شهيد
قرآن كريم مي‌فرمايند؟
"همانا ما شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و قحطي و كم شدن مال و جان و محصولات آزمايش مي‌كنيم و كساني را كه در اين حوادث خود را نمي‌بازند و صبر و استقامت از خود نشان مي‌دهند بشارت مي‌دهد."
در اينجا بايد توجه داشت كه آزمايش خدا به جهت اطلاع از عكس‌العمل و روحية ما نيست زيرا او احاطه دارد كاملاً و احتياچي به اين آگاهي ندارد.
بلكه ما بوسيلة اين آزمايش و درگيري در مسائل زندگي اعمال نيك و بد انجام داده و به اين ترتيب مستحق پاداش يا كيفر مي‌شويم و اين عين عدالت است.
صحنة زندگي در دنيا دائماً درگيرآزمايش است تا از اين طريق خوبان پاكتر و بهينه شوند و كساني كه ناخالصي دارند تصفيه شوند.
مردم در برابر گرفتاري‌ها و مصائب چند دسته هستند.
1- برخي در قبال حوادث داد و فرياد مي‌كنند و به خدا اعتراض مي‌كنند. 2- دسته‌اي بخاطر برخورداري از يك جهان بيني صحيح استقامت و پشتكار در مقابل مصائب صبر مي‌كنند. (و مي گويند مااز آنِ خدا هستيم و و به سوي او بر مي‌گرديم).
3- كساني كه رشد ايماني بيشتري برخوردارند و علاوه بر صبر و تحمل در مصادف با مشكلات خداي بزرگ را شاكر و قدردانند (با حرف نه در عمل)
4- آن‌هائي كه بهنگام ناگواري‌ها نه تنها به عدالت و لطف خدا بد بين نيستند بلكه آرزو مي‌كنند تا در مشكلات و سختي‌ها باشند, مثلاً كودكي از پياز بدش مي‌آيد چون تند است ولي پدرش براي بدست آوردن آن پول مي‌دهد.

قصد از گفتن اين مطالب اين است كه بزرگترين دانشگاه براي خودسازي جنگ است, انشاءالله توقعمان را يك مقداري كم كنيم و بيشتر به مسائل عبادي بپردازيم.
البته يك سري كمبودها وجود دارد از اينجا كه كه حركت مي‌كنيم بايد همه چيز را كنار بگذاريم از اختلافات بين خودمان بشدت جلوگيري كنيم.

وقتي دقت مي‌کنيم در بازار و خيابان ومحل كارها يا كارخانه‌هاي بزرگ ساختمان‌هاي سر به فلك كشيده در بالاي شهر و خانه هاي محقرپائين شهر؛در منطقه‌ها جنگ و جدال‌ها، حسادت‌ها، زورگوئي‌ها، دروغ‌ها، آدمكشي‌ها و فرقه‌هائي كه براي به دست آوردن ثروت‌هاي كلان دزدي‌ها،  يا رفتارهاي حيوان صفتانه انجام مي دهند.
وازطرفي مشاهده كوه‌ها، پرنده‌ها، احساس‌ها ,عاطفه‌ها و غير انساني عمل كردن بعضي از افرادبا شكل‌ها و قيافه‌هاي مختلف و طرفداري يا مخالف بودن با گروه‌ها يا حزب‌هاي جامعه؛ خانواده‌ها, برادرها و خواهرها و فاميل و تعصب و غيرت و غرور افراد ,دنياي پر جنب و جوش مادي و مرگ و نيستي, آسمان و ماه و خورشيد و ستارگان ؛درياهاي پهناور وبه وجود آمدن قطره ي آب و مولكول‌هائي كه دراين‌آب‌ها مي‌تواند باشدونماد زندگي است.
خودكشي‌ها، زندان‌ها، فلج‌ بودن‌ها، بيماري‌ها و تمام مسائلي كه در روز اتفاق مي‌افتد و غيره براي چيست!؟ به نظر شما آيا اين‌ها تنها وسيله‌اي نيست, آيا راه اصلي چيز ديگري نيست ,چقدر خوب است انسان كمي هم فكر كند, شب و روز ,خورد و خواب, زمستان و تابستان, تا كي بي‌تفاوت بايد بود ؟چرا ما نمي خواهيم بدانيم كي هستيم و چرا هستيم .براي مثال يك نجار كه يك تخت را مي‌سازد براي اين است كه انسان به وسيلة آن استراحت بيشتر و راحتي كند پس انسان با اين همه عظمت كه جزء خدا كسي نمي‌تواند در خلق آن دخالتي داشته باشد براي چيست ...

حملة گشتي
گشتي بكا و بكش چيست؟
اين گشتي بيشتر در عمليات ضد چريكي بكار مي‌رود و ماموريت آن پيدا كردن و كشتن چريك است و موانع حياتي او را از بين مي‌برد. مسئوليت اركان چهارگانه دراين ماموريت به ترتيب زير مي‌باشد:
الف) ركن يكم ب) ركن دوم ج) ركن سوم د) ركن چهارم
وظيفة ركن يكم: اين است كه بهترين نفرات و متخصص‌ترين افراد را در اختيار فرمانده گشتي مي‌گذارند بر مبناي ماموريت است.
وظيفه ركن دوم: اين است كه در عمليات وضع اوضاع زمين و جو و دشمن را بررسي مي‌كند و در اختيار فرمانده گشتي مي‌گذارد.
وظيفه ركن سوم: آموزش و تمرين اين نفرات گشتي است و طرح عمليات در ركن سوم ريخته مي‌شود.
وظيفه رکن چهارم ناخوانا ست



بسم الله الرحمن الرحيم
حديثي از رسول اكرم:    
شديدترين شكل يتيمي انسان كه از پدرش جدا مانده, يتيم شدن فردي است كه از رهبرش جدامانده باشد, آگاه باشيد شيعيان كسي كه عالم به علوم ما باشد ودر كنارش چنين يتيماني باشند نسبت به ولايت فقيه و جاهل باشد آن جاهل به منزلة كودكي است در كنار شما كه هر كس شريعت ما را به او ياد بدهد او با ماست.  (سخنراني در سمينار ولايت فقيه در همدان)
ولي از كلماتي است كه يكي دو منعني ندارد حدود 27 معني براي ولايت نقل كرده است يكي از معناي ولايت حُبّ است علاقه و محبت بكار برده شده است. گاهي ولايت به معني نصرت بكار برده شده است مانند نعم المولا و نعم النصير كه به معني كمك و ياري بكار برده شده و گاهي به معني صاحب اختيار بكار برده شد است اموال اين آدم و جان آدم در دست اوست در خيلي از موارد كه ولي يا مولا گفته شده است مانند در دعاي كميل به معني آن خداوندي كه اختيار وجود من و مال من و همه چيز من با اوست و چهارم از جمله لطف ولايت به معني متصرف در امر است ولايتي است كه ولي مي‌تواند در ارادة طرف تاثير داشته باشد مانند عيسي مسيح وقتي به مريض نگاه مي‌كند او را شفاء مي‌دهد .
ولايت به معني امامت و رهبري و حاكميت است كه در داستان غدير, پيامبر بزرگ اسلام ,دست علي (ع) را بلند كرد و گفت هر كس من ولي او هستم و دوست او هستم علي ولي اوست و دوست اوست, معني آن اينكه تا كنون رهبري و امامت و حاكميت در دست من بود (پيغمبر (ص)) , از اين به بعد علي (ع)رهبر و امام اوست .در اسلام يكي از مسائلي كه فوق‌العاده مطرح است ولايت است كه اگر او را از اسلام بگيرند باقي نمي‌ماند.
اسلام روي پنچ پايه استوار است: 1- نماز 2- زكات 3- روزه 4- حج و جهاد 5- ولايت و مسئوليت ولايت
بيشتر از همة آن‌ها ولايت است که اگر درست باشد بقيه درست شدني است اگر درست نشود بقيه هم درست شدني نيست.
اصل ولايت جنبة زيربنائي دارد و روي اين موضوع فوق‌العاده تكيه دارد. مسلمان‌ها بايد اين نوع ولايت را بپذيرند و حديث زير را معني‌ها بيشتر مطرح مي‌كنند.
حب علي الايمان و بعض الل الكفر
دوست داشتن علي ايمان است و بغض به او كفر است.
ولايت محبت دو جور است ولايت اثباتي و ولايت نفعي.
ما علاوه بر اينكه بايد در دلمان تولي و تبري را ايجاد كنيم مي‌توانيم به مراحل ديگر برسيم كه عواملي هست وباعث دوست داشتن نسبت به آن‌ها ميشود. ولايت تنها در دل مومنين جاي مي‌گيرد اگر حب ما و بغض ما براي غير خدا شد اين اولين مرحلة كفر است براي اينكه بدانيم مرحلة ولايت دردل ما هست بايد ببينيم كه حب و بغض ما به خاطر چيست آيا بخاطر خداست.
مرحلة دوم عبارت است از ولايت قبولي, اين ولايت مخصوص ائمه دين است فقط پيامبر بزرگ اسلام مي‌فرمايد من هيچ اجر و مزدي از شما نمي خواهم فقط مودت اما مودتي كه في‌القربي باشد مسئله ولايت قربي اجر رسالت است به مرحلة سوم از مراحل ولايت .مرحلة مرجعيت ديني است مادامي كه پيامبر اسلام در حال حيات بودند علاوه بر اينكه داراي ولايت مرحلة اول و دوم بودند داراي مرحلة سوم بوده‌اند.
منظور از مرجعيت ديني اين است اسلام چون درس حيات و زندگي است چون مكتب است وقتي كه مردم را دعوت كرد و گفت من چگونه پيامبري براي شما بودم ,فرمود من آنچه براي شما لازم بود گفتم احكام را براي شما گفتم ,محرمات و واجبات و همه چيز را براي شما گفته‌ام و آنچه شما را به خدا نزديك كند من به شما دستور دادم و گفتم و آنچه هم شما را از خدا دور مي‌ساخت و حتي حكم خاراندان صورت را که من حق ندارم طوري بخارانم كه خون از او در بيايد ,همه را گفتم پس وقتي كه من اين‌ها را گفتم همة مسائل ولايت را به معناي حب و مرجعيت ديني قبول دارند و مردم مي‌رفتند احكام ديني را از پيامبر مي‌پرسيدند ولي در زمان علي (ع) مردم و عده‌اي شروع كردند به دروغ و عده‌اي ناسالم را به عنوان مرجعيت معرفي كردند و مردم رفتند از آن‌ها احكام را پرسيدند.
افرادي كه دين را از سياست جداميداند تا ولايت به معناي مرجعيت را قبول دارند اما ولايت به معناي زعامت قبول ندارند و ما مي‌گوئيم امكان ندارد.
مرحلة پنجم ولايت به معناي تصرف و معناي ديگر ولايت تكويني كه منظور عبارت از انسان‌ها يا بعضي از انسان كه اين معنا در وجود امام زمان(عج) تجلي و عينيت پيدا كرده است وبه معناي قدرت و تصرف در عالم و طبيعت است كه در قرآن صريحاً بيان شده است. داستان عيسي و پيامبر را مطالعه كنيد عيسي كه مرده را زنده مي‌كند مي‌تواند انسان به مرحله‌اي كه مرده را زنده كند اما با اذن پروردگار موسي عصا را به صورت اژدها در مي‌آرود و اين يك نوع ولايت است. پيامبر اسلام وقتي كه سنگريزه خارا در دست مي‌گيرد و وقتي كه سبحان الله و تسبيح خدا مي‌گويند مي‌بيندكه سنگ‌ها هم همصدا با پيامبر شده و تسبيح پروردگار مي‌گويند .براي همه امكان دارد كه به اين مرحله برسند ,بايد عبادت كرد ,بايد منيت‌ها را كشت بايد نفس را کشت .پس ما در اسلام اين پنج مرحله ولايت را داريم همة مراحل ولايت مخصوص ذات مقدس خداست اما اگر ما ولايت غير خدا را بپذير يم ولايت مستقل است ولي ولايت رسول اكرم در طول ولايت خداست كه پيروي از پيامبر و امامان معصوم پيروي از خداست و لذا ما ولايت را مستقل و مخصوص خدا ميدانيم و مي‌رسيم به زمان خودمان كه زمان غيبت است. افرادي كه در اسلام به عنوان يك مكتب و راه و رسم زندگي و يك اصولي كه مي‌تواند جامعه را زنده كند اين‌ها معتقد هستند.
افرادي كه معتقد هستند اسلام دين سياست نيست, اينها معتقد هستند كه ولايت به معني مرجعيت ديني هستند ولي به معناي زعمات قبول ندارد و اصل مطلب اينجاست كه مثلاً اگر من شك بين نماز يا احكام دين بكنم بايد بروم از مرجعيت ديني بپرسم و اگر كسي مجتهد نباشد و تقليد هم از مرجعي نكند اعمال او باطل است براي اينكه مرجعيت ديني مال هر كس نيست چون مسئله دين مانند مسئله پزشكي است اگر من چيزي بلد نباشم بايد از پزشك متخصص بپرسم.
بحث در مسئله ولايت به معني زعامت است و امام بزرگوار مي‌گويد.
اگر كسي از فقها مجتهد باشد مطيع امر مولا باشد مخالف اميال نفساني باشد جاه طلب و رياست طلب نباشد و در زير واژة فقاهت باشد به معناي واقعي.
آدم فقيه كسي است كه تنها طهارت را بلد نيست ,مجتهد متبحر به معني مجتهدي كه در بعضي مسائل مجتهد است و در بعضي مسائل مجتهد نيست ولي مجتهد مطلق آن است كه به مسائل سياسي اسلام و همه مجتهد است و با بودن چنين مجتهدي نمي‌توان از مجتهد متجري تقليد نمود. اينكه مي‌بينيد يك مردي رساله دارد هشتاد سال عمر كرده و خودش را با انقلاب وفق نداده اين فقاهتش از بين نرفته اما هواي نفساني بر آن‌ها چيره مي‌شود كه انقلاب و مردم انقلابي تقليد از آن‌ها را حرام مي‌كند.
ولايت و زعامت به معناي حكومت و رهبري جامعه را بدست بگيرند و فقها زعامت‌ جامعه را هم دارند و با ائمه معصومين در زمان غيبت در رابطه با مرجعيت ديني فرقي ندارند ولي آن‌ها يك ويژگي‌هائي دارند و فقها زعامت جامعه را در دست دارند چونكه جدا از اسلام نيست و احكام سياسي اسلام هم عين اسلام است .مرجع ديني يعني كسي كه دين را با همة ابعادش بلد است و يكي از جنايت‌ها را در طول تاريخ اين است كه ميگويند دين از سياست جداست .ما كه مي‌گوييم ولايت فقيه يعني ولايت امام زمان و در طول ولايت امام زمان است مي‌شود يك انسان امامت ائمه را قبول كند و ولايت فقيه را قبول نكند چون ولايت او هم ولايت ائمه است و قانون اسلامي هم مي‌گويد اگر مجلس خداي نكرده يك قانون غيراسلامي تصويب كند و شوراي فقها هم يك طوري رد كند ولي فقيه مي‌تواند آن را رد كند. جامعه‌اي كه ولي فقيه در بالاي آن است معناي او آن است كه ولايت امام زمان است .مخالفت با جمهوري اسلامي مخالف با امام زمان است. اگر ولي فقيه روزي به ما بگويد فلان عمل را انجام بدهيد گناه است آلان مگر كسي با اجازة امام و فرمان او به جبهه برود و شهيد بشوند عيناً مانند اين است كه امام حسين (ع) هم گفته است برويد و مانند كربلا.
تفاوت ولايت و امامت كه در يك مرحله عين امامت است و در مرحله‌اي ديگر پائين‌تر است از امامت است ومنظور از امامت معناي اين را مي‌دهد كه مخصوص و دوازده امام است و از طرف پيامبر و خدا منصوب شده ولي امامت به معني وسيعتر به معني رهبري و هدايت است.
ولايت به معني زعامت با امامت يكي است و تصرفات جامعه در دست اوست البته اگر امامت را به معني رهبري جامعه بگيريم و در بعضي جاها كساني كه امامت جامعه دارند را هم دارد و در امامت ولايت هميشه هست.


...آيت اله مطهري از آيات بسياري استفاده كرده و معتقد است ظهور حضرت مهدي (عج) حلقه‌اي از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل است كه به پيروزي نهائي اهل حق منتهي مي‌شود.
پس مهم بودن يك فرد در اين عرصه است كه آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد.
مهدي موعود مظهر پيرزي نهائي اهل ايمان است.
معني آيه‌اي از قرآن در اين زمينه:
خداوند مومنان و شايسته كاران وعده داده است كه آنان را جانشين زمين قرار دهد ديني كه براي آن‌ها آنرا پسنديده است مستقر سازد دوران خوف آنرا به احسنت تبديل نمايد و بدون واهمه خداي خويش را بپرستند و به اطاعت غير خدا گردن ننهند و چيزي را در عبادت يا طاعت شريك حق نسازند.
ظهور مهدي تحقق بخش وعده‌اي است كه خداوند متعال از قديمي ترين زمان‌ها در كتب آسماني به صالحان و متقيان داده است كه زمين از آن آنان است و تنها متقيان تعلق دارد.
قيام مهدي براي نجات حق از دست رفته و به صفر رسيده است.
(مهدي موعد) تحقق بخش ايده آل همه انبياء و اولياء و مردان مبارز راه حق است.

برداشت‌هائي از كتاب استاد مطهري (قيام و انقلاب مهدي (ع))
انتظار دو نوع است :
1- انتظاري كه سازنده است، تحرك‌بخش است، تعهدآور است.
2- انتظاري كه ويرانگر است، بازدارنده و فلج كننده است.
اين دو نوع انتظار معلول دو نوع برداشت از ظهور عظيم و تاريخي مهدي موعود (ع) است اكنون تشريح اين دو نوع انتظار مي‌پردازيم.
1- برداشت قشري از مردم از مهدويت و قيام و انقلاب مهدي موعود اين است كه صرفاً ماهيت انفجار دارد و فقط و فقط از گسترش و رواج ظلم‌ها و تبعيض‌ها و اختناق‌ها و حق‌كشيدن‌ها و تباهي‌ها ناشي مي‌شود.
آن‌گاه كه صلاح به نقطة صفر برسد، حق و حقيقت هيچ طرفداري نداشته باشد جز نيروي باطل نيروئي حكومت نكند اين انفجار رخ مي‌دهد.
پس در اينجا هر فساد و هر گناهي براي اينكه مقدمة يك صلاح كلي است بهترين كمك به سريعتر ظهور كردن امام است.
اينجاست كه گناه هم فال است و هم تماشا.
كه در همين رابطه دكتر الكسيس كارل راز دعا را دريافته و معتقد است.
نيايش يا دعا نمودار كوشش انسان است.
براي ارتباط برقرار كردن با آن وجود نامرئي، آفريدگار همة هستي عقل كل قدرت مطلق و سرانجام چنين مي‌نويسد:
نيايش در همين حال كه آرامش را پديد آورده است بطور صحيحي در فعاليت‌هاي مغزي انسان يكنوع شگفتي و انبساط باطن و گاه قهرماني و دلاوري راتحريك مي‌كند در وجود انسان با توجه به مطالب فوق آگاهي از دعوت پروردگار و پاسخ دادن به آن موجب رشد انسان مي‌شود.

سازمان جنبش پايداري: وقتي كه يك عدة افرادي ناراضي و آگاه دور هم جمع شدند سازمان جنبش پايداري بوجود مي‌آيد.
1- عنصر چريك: افراد رزمندة جنبش را چريك گويند.
اين افراد معمولاً رزمندگان جنبش هستند كه داراي آموزش عالي و وسايل جنگ افزار خوب مي‌باشد .ماموريت اين‌ها فقط جنبة تاكتيكي دارد و افراد چريك آدم‌هاي برگزيده و درجة وفاداري آن‌ها خيلي زياد است.
2- عنصر زير زميني: منبع اصلي اطلاعاتي جنبش پايداري عناصر زيرزميني هستند.
اين سازمان براي اينكه كشف نشود هميشه فعاليت‌هاي خود را مخفي نگه مي‌دارد و با ساير سازمان‌هاي خود از تماس مستقيم خود داري مي‌كند.
و بالعكس تماس‌هاي غير مستقيم را حفظ مي‌كند.
ماموريت يك عنصر زيرزميني چه چيزهائي است:
1- خرابكاري 2- جاسوسي 3- ترور 4- تبليغات و شايعة پراكني 5-  پخش اوراق و شعب نامه‌ها 6- ايجاد تظاهرات و هرج و مرج مي‌باشد.
فعاليت اين سازمان بيشتر در شهرهاي پرجمعيت مي‌باشد.
3- عنصر كمكي: اين عنصرها افرادي هستند كه با جنبش همدردي و همكاري دارند و با دلخواه خود در فعاليت‌هاي جنبشي شركت مي‌كنند اين عنصر معمولاً ثابت هستند و با چريك همكاري مي‌كنند و تسهيلات چريك را فراهم مي‌كنند.
ماموريت آن‌ها جمع‌آوري اخبار بر مبناي گسترش مملكت سازمان داده مي‌شوند از قبيل شهر- بخش- استان.
شرائط لازم براي پيروزي جنبش پايداري:
1- پشتيباني داخلي 2- پشتيباني خارجي 3- زمينة مناسب 4- رهبري موثر 5- وحدت تلاش    6- انظباط شديد 7- تبليغات 8- اطلاعات 9- ميل به پايداري.
هدف از جنگل‌هاي چريكي 1- پايين آوردن قدرت رزمي دشمن 2- پائين آوردن ظرفيت دشمن.
اصول عمليات چريكي: 1-تك حمله به هدف‌هاي آسيب‌پذيري با نيروي قوي 2- اجتباب ازدرگيري قطعي با نيروهاي دولتي 3- تمركز و تفرقة سريع 4- اختلاط با افراد بومي 5- حفظ ابتكار 6- عمليات بر مبناي غافلگيري 7- عمليات همرنگ شدن (پدافندي، تاخيري، ايذائي، فريبنده) 8- كمك حمله تاسيسات مهم با جنگ افزار دور برد.
عنصر برجسته چريك: 1- احساس عدم مسئوليت 2- اطلاعات 3- انظباط عالي 4- انگيزه 5- كم و يا زياد كردن شدت عمل.
نقاط ضعف چريك: 1- ضعف شخصي 2- ضعف عملياتي 3- ضعف پشتيباني (لجستيكي).
مشخصات جنگ‌هاي چريكي: 1- غافلگيري 2- تحرك 3- شدت عمل 4- بيرحمي 5- پشتياني داخلي و خارجي.
مناطق عملياتي و پايگاهي چريكي: از مشخصات اصلي اين محل تامين طبيعي آن است 1- مناطق صعب والعبور و جنگلي و كوهستان فعاليت چريك را در اين مناطق آموزش تبليغات رواني مي‌باشد و داراي راه‌هاي ورودي و خروجي و يدكي مي‌باشد.
تداركات چريك: تداركات چريك از دشمن و يا غيرنظامي از يك حامي خارجي به دست مي‌آيد جاسازي شده از قبيل زمان صلح.
خواربار بوسيلة پرتات چتر و يا انبارهاي ساخته شده از قبيل.
مبارزه تحت كنترل دولت: عمليات چريك‌ها در چنين مناطقي بيشتر شامل حملات پراكنده تاخت، كمين، مين‌گذاري، خرابكاري، جاسوسي، ترور و تخريب روحيه است.
اين مناطق تحت كنترل شديد دولت ميباشد كه نفوذ با دقت و احتياط بايد انجام مي‌گيرد.
اطلاعات: با دريافت اطلاعات چريك مي‌تواند عمليات خود را طرح ريزي نموده و يا در هنگام خطر پايگاه خود را تخليه نمايد وسائل گلي كسب اطلاعات غيرنظاميان متحدالطرق از طريق سمع راديوئي پيام‌هاي دشمن بازرسي از سربازان دشمن ديدباني، مراقب و دستبرد مي‌باشد.
نفوذ: وارد ساختن تيم‌هاي ويژه و برگزيده به منطقة دشمن و يا زمين‌هاي زير كنترل دشمن براي انجام ماموريت‌هاي ويژه و با احتياط و پنهان كاري و فريب و جلوگيري از كشف نشدن به وسيلة دشمن.

دكتر شريعتي
نيايش= تلاش براي انسان شدن و زنده ماندن.
نماز= انسان شدن. نيايش خواستن است، خواست انساني كه از آنچه دارد خشنود نيست و در آنچه كه هست رنج مي‌برد زيرا هر كسي چيز‌هائي را مي‌خواهد كه ندارد و در عين حال به وضع موجوديش قانع نيست.
آدمي به ميزاني كه داراي توقعاتي بزرگ و متعالي است انسان است.
افراد كم مايه و سطحي هستند كه خواسته‌هايشان اندك و مبتذل است.
جنبة رسمي و عبادي يافتن نيايش دعوتي است آگاهانه براي انديشيدن و طرح نيازهاي آدمي.
بنابراين تنها در صورتيكه از غرور غيرانساني به درآئيم و اتكاء دروغين به خود را فراموش كنيم و به اين دنيا بينديشيم.
- كه چه عشق‌هاي كاذب و جنون آوري دست اندر كار فريب انسانند تا او را از خويش به در آورند و به دنياهاي غيرانساني بكشانند.
- مي‌توانيم به ضرورت حياتي نيايش كه براي انديشه در خود و در جهان و جامعه است پي‌ببريم و تنها با اين نگاه آگاهانه است كه نماز كه شكل قراردادي خاصي از نيايش است واجب مي‌شود و ترك آن موجب فرو ريختن پاية ايمان مي شود.کارل نيايش را همچون غذا خوردن و تنفس كردن ضروري مي‌داند و مايه حيات و زنده ماندن.
پس نيايش تامين ذلت و ضعف در خود نيست بلكه گناهي كه مكرر به واقعيت به خود است و انديشه براي تغيير آن، تقويت خدا است براي اتكاء به خداوند، اين ناموس خلقت است.
بالاخص نيايش در اسلام، تفكر و توجه روي مسئوليت‌هائي است كه در قبال خداوند يعني در حقيقت در برابر توده‌هاي جهان داريم و نيايش در شكل رسمي‌اش. نماز يك پيمان مكرر با خدا بستن است. تجديد عهد دائمي و همه روزه است براي بهتر انسان بودن و بهتر مسلمان بودن و براي بر دوش كشيدن بارهاي گراني كه با خداوند تعهد كرده‌ايم.
پيماني است آگاهانه با خود و با خداوند كه همواره در مسير شرافت انساني براي نيايش سه بعد اساسي مي‌توان در نظر گرفتن.
1- وسيله‌اي براي تجديد نظر کردن.
وسيله‌اي براي نگاه و تجديد نظر در خويش و آرزوهاي خويش و سرنوشت جامعه و انسان.
پيمان با خداوند، و تجديد پيمان‌ها ي مكرر به خدا و ياوري‌هايش، و اتكاء به استعدادهاي نهفته در انسان.
اساسي‌ترين درسي كه در نماز مي‌انديشيم توحيد در هستي است و طرد همه شرك‌ها تفرقه‌ها و نفي همة قدرت‌هاي دروغين و دست دوم غير از خدا.
اولين عبارتي كه بر زبان مي‌آوريم، در شروع اذان الله اكبر است يعني خدا بزرگتر است, اين بدين معني كه خدا از همة قدرت‌ها و ايده‌آل‌ها بزرگتر است و بايد به بزرگتر بودن خدا از همة جهات توجه داشت, فراموش نكن كه خدا بزرگتر است و اگر در راه خدا قدم گذاري براي خويش است نه خدا.
وقتي لا اله الا الله مي‌گوئيم بار ديگر همة خدايان دروغين را نفي مي‌كنيم اله (خداي غير الله – خداي غير حقيقي) پول، مقام، قدرت، موقعيت اجتماعي و همه و همه كه در قالب هوس‌هاي پوچ گذاشته شوند و در راه خدا و اسلام نباشند اله مي‌باشند. اين انقلابي‌ترين شعار اسلام است.
كه دردل مجاهدين اين همه شور و شوق آفريده است و مي‌آفريند كه مايه رستگاريشان است. پيغمبر اكرم (ص) گفته بود قولو لا اله الا الله تفلحو بگوئيد خدايي جز خداي يگانه و الله نيست تا رستگار شويد.
وجود تفکرالهي براي اين است كه بتوان به بردگان باوراند كه اصولاً خداي شما با ثروتمندان و برده‌داران و قدرتمندان فرق دارد.
قرآن به ما نشان مي‌دهد كه با چه شدت و خشمي، ترس از قدرت‌هاي ستمگر مظلوم شدن تملق و طمع و کرنش به ثروتمندان به خاطر ثروتشان شرك محسوب مي‌شود و منفور خداوندند مانند چاپلوسي، تعريف و تمجيدهاي الكي، ترس، زن‌پرستي و مرد پرستي نكنيد.
نه تنها ترس از قدرت و تملق كسي شرك است بلكه ستايش بيخود و متظاهرانه نير شرك است حتي ستايش نه پرستش زيرا: الحمدالله رب العالمين.
ستايش خاص خداي جهان است ,پس فقط خدا را بايد ستود بر همين اساس يادآور مي‌شويم كه هر گونه خدمتي در راه خلق و تكامل جامعه بشري، اگر بخاطر جلب نفعي و يا دفع زيردستي و يا ظاهرسازي براي كسب موقعيت شغلي و يا خود نفعي يا خود نمائي يا براي كسب موقعيت اجتماعي باشد ,شرك است.
يا اگر ايثار و گذشت از خويش و وابستگي‌هاي خود، جهت قهرمان شدن و خودنمائي و اشباع غريزه‌اي باشد شرك است.
زيرا هر كاري زماني ارزش دارد كه آگاهانه و بدون چشم داشت پاداش از كسي و فقط براي خدا باشد نه براي خويش.
اسلام با اين كار نقش بزرگ بازي مي‌كند وهمة كارها را براي خدا مي‌خواهد اما نتيجة اين‌ها به خلق بر مي‌گردد و منظور از كارها بخاطر خدا كارهائي است كه در جهت منافع حقيقي خلق باشد.
ايثار اوج افتخار آدمي است حالا چرا بايد هر كاري را به نام خدا شروع كرد ,گفته شده كه چون قبل از انجام كار اگر بخدا توجه نداشته باشيم و آنرا بخاطر او انجام ندهيم، در آنصورت آنرا بخاطر خلق و مصالح اجتماعي انجام داده‌ايم كه ديگر انسان نيستيم .شروع هر كاري با عبارت بسم الله الرحمن الرحيم و هم در نماز بدين معني است.
يا عبارت (اياك نعبد و اياك نستعين) (فقط بنده توئيم و از تو كمك مي‌گيريم) براي اين است كه به خود تلقين كنيم و تكرار، و در عين حال تمرين و تعهد كه بنده فقط الله باشيم و از بندگي و غلامي قدرت‌هاي دروغين و ضدانساني بپرهيزيم و ياري راستين و نجات دهنده را از خدا طلب كنيم و به اين وسيله با اتكا به خدا و سپس بخود و طرد ديگر دست‌ها ,خود را از ذليل شدن درگاه اين و آن مي‌رهانيم.
تسبيحات اربعه كه از چهار عبارت تشكيل شده است.
اساسي‌ترين شعارهاي اسلام را در بردارند.
سبحان الله يعني پاك است خدا. آري، از چه، از زشتي‌ها اين چه معني دارد.
با اين جمله خدا پاك است اتهامات ستمگرانه دست‌هاي پليد خائنان زمين را كه توطئه‌اي براي فريب مستضعفين است از خدا دور مي‌كنيم.
مي گويند اينكه مي‌بينيد در دنيا ظلم است، جنايت وجود دارد، پليدي و فساد روز افزون است، مقدر خداست و اصولاً همة كارها بدست خداست. اين حرف ‌ها معلوم است به دست كي و برا چي، گفته مي‌شود و مي‌بينيم كه چگونه از شورش‌هاي تحت ستم مي‌هراسند و از جبهه متحد انقلابي توده‌ها وحشت دارند و براي تبرئه خود چنين مي‌گويند.
براي خود يادآوري مي‌كنيم كه خدا پاك است و هر چه ناپاك است از دشمنان خداست و خدا دشمن آن‌هاست و بايد اينها را از بين برد و نفرت ناپاكان را در دل مي‌پرورانيم و بار ديگر پيوند صادقانة خود را با خدا و زحمتكشان مي‌بنديم.
تسبيحات اربعه
1- با تكيه بر پاكي «خدا»  فساد و خيانت‌ها و ستم‌گري در جهان است را رد مي‌كنيم.
2- با اشاره بر ويژگي‌ ستايش براي خدا، از ننگ هر گونه ستايش‌گري و چاپلوسي ديگران پاك مي‌شويم.
3- با بيان عبارت لا اله الا الله خدايان دروغين زمين را كه موجب ترس مردم و انحراف آن‌ها و موجب تفرقة طبقات مي‌باشند نفي مي‌كنيم و به وحدت بشري در جامعه‌هاي جهان، و وحدت فلسفي كائنات ايمان مي‌آوريم.
4- با تاكيد روي خدا بزرگتر است,يعني الله اكبر همه اميدهايمان را بخدا مي‌بنديم و از پيوندهاي ديگر چشم‌پوشي مي‌كنيم.
سرانجام پس از نفي قدرت‌هاي خداوندان زور و زر مثل قارون و... در اين درجة شناسي خود از خدا مي‌خواهيم و آرزو مي‌كنيم كه براه راستمان هدايت كند، راه آن‌ها كه به برخورداري نائل شدند (صراط الدين انعمت عليهم) به راه آن‌ها كه مورد نفرت خدا شدند (غيرالمغضوب عليهم) ونه راه به بيراه رفتگان (و لا الضالين)
و چون و عدة كمك خداوند در مسير كوشش فردي است به ياري خدا مطمئن مي‌شويم و نيز به خود متكي، كه در اينجا سينه‌اي از طرفي سرشار از كينه همة نيروهاي ضدخدا و غيرخدا پيدا مي‌كنيم و از طرفي به ايده‌آل واضح و روشن متوجه مي‌گرديم (السلام علي عبادالله الصالحين) كدام ايده‌آل به راه راست (صراط المستقيم) كدام راه راست؟ راهي كه نعمت خدا و خشنودي او را تواماً دارد. راهي كه نزديكترين فاصله بين دو نقطه است راه راست از آدم بودن تا انسان شدن.
والسلام


بسم الله الرحمن الرحيم
ما انقلاب فرهنگي در يك بينش بنيادي مي‌شناسيم. نه در بينش تاريخي- سياسي و طبقاتي نه در فيلم و اسلايد و معركه‌گيري نه در كلاس شناخت و ايدئولوژي و ... و پشتكار بچه‌هاي بي‌حصار و جوان‌ها.
رسول اكرم از همين پيرمردهائي كه در كنار آفتاب تا غروب مگس مي‌كشتند از همين‌ها سلمان و ابوذر بيرون كشيد. اين انقلاب بايد همراه توده مردم شكل بگيرد. بعثت انبياء در ميان امي‌ها بود, اين نشان مي‌دهد كه روش انبياء علمي مد روز نبوده كه فقط در دانشگاه‌ها رواج داشته باشد.
توده امي تاب و تحمل اين بحث‌هاي عريض و طويل را ندارد و اگر هم داشته باشد بعد از مدتي به صورت يك دايره المعارف بيرون مي‌آيد.
انسان بيش از هر چيز ار خودش آگاهي دارد. انبياءبا تكيه بر همين شناخت كار را شروع مي‌كردند و شروع حركت از همين جاست كه او مي‌فهمد ميان آنچه كه هست و آنچه مي‌تواند باشد فاصله هست و اين مقايسه را هر امي بي‌سواد مي‌داند. همان‌طور كه آن روستائي بي‌سواد مي‌فهمد كه خودش بالاتر از آن الاغي است كه جلويش انداخت و خودش بيشتر از اين خاكي است كه دارد با زحمت از آن گندم و سبزي بيرون مي‌آورد و خودش جلوتر از اين شاخه‌اي است كه در يك بهار اين‌همه بار گرفته, اينجاست كه محاكمه مي‌شود پس بار تو كجاست چه شد كه تو با اين‌همه امكانات از چوب‌ها بي‌بار تري؟
تو خيال مي‌كني اين سوال ديگر يك انسان بي‌‌فرهنگ را حتي آزاد مي‌گذارد، كه راحت به همان زنگي عادي دلخوش باشد و تمام هم و غم و قصه‌اش بشود ,نيازهاي روزمره اش.
وقتي تو با اين روستائي اينجور ميگوئي مي‌بيني نمي‌تواند در همانجا كه هست بماند ,او تحقير نشده بلكه توجي شده كه چرا خود را كم حساب كرده وچراتا به حال تنها با دست‌هايش كار مي‌كرده در حاليكه عقل و فكر و قلب و روح او مي‌تواند برايش كار گشا باشد.
در رابطه با اين جنگ تحميلي بعضي‌ها مي‌گويند امنيت نيست چون قند و چاي و روغن به وفور نيست ,اين چه طرز زندگي است هيچي پيدايش نمي‌شود. اين‌ها مي‌گويند مملكت آرامي داشتيم و هر چه ظلم به اين‌ها مي شد ,هيچي نمي‌گفتند ,خاموش بودند .يا مي‌گويند آي خدا جنگ زودتر تمام شود مثلاً امام د رابطه با جنگ فرموده‌اند: اين انسان است كه در جنگ ساخته مي‌شود استعدادهاي آن شكوفا مي‌شود بله انسان در سختي است كه ساخته مي‌شود.
در جاي ديگر علي (ع) فرموده‌اند زندگي يعني رنج و سختي و زندگي و تجربه كسي قابل اهميت است كه بيشتر با گرفتاري‌ها درگير بوده است و در جاي ديگر به عثمان بن حنيف فرموده كه برترين كارها كاريست كه بر تو دشوار و سخت است.
و در جاي ديگر فرموده مومن كسي است كه در اين گيرودارهاي زندگي خود را نباخته و از كارش باز ناايستاده ودر رابطه با كساني كه خشكه مقدس هستند مي‌گويند جملاتي مثل حفظ تن از جملة واجبات است در صورتي كه بايد قيام كرد.
«مازنده به آنيم كه آرام نگيريم        موجيم كه آسودگي ما عدم ماست»
خصم ظالم و كمك مظلوم باشيد.



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : دلاوري , محمد ,
بازدید : 186
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
کد امنیتی رفرش

.: Weblog Themes By graphist :.

::

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,013 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,713,705 نفر
بازدید این ماه : 5,348 نفر
بازدید ماه قبل : 7,888 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 1 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک