در اولين روز از بهار سال 1344 در ملاير به دنيا آمد. دوران پرجنب وجوش كودكي را در زادگاهش پشت سر گذاشت و براي تحصيل علم و دانش به مدرسه رفت.
از کودکي عدالت جويي و مقابله با فساد و ستمگري با روح و جانش عجين بود . 13 سال داشت که وارد ميدان مبارزه با طاغوت شدوهمراه و همگام با مردم مبارز و آزاديخواه ملاير، در تظاهرات ورعتراضات ضد ظاغوتي شركت ميکرد.
با سن کمي که داشت در وسط ميدان مبارزه بود,از هيچ چيز ترسي به دل نداشت وهميشه در پيشاپيش مبارزين با طاغوت حضورداشت.
وجود افرادي مانند محمد کمک زيادي به نيروهاي مبارز در طول انقلاب مي کرد,او با سن کم ,جثه ي کوچک وتحرک زيادي که داشت هم مورد شک ماموران حکومت شاه قرار نمي گرفت وهم در لحظات حساس کمک خوبي براي مبارزين بود.
پس از آنكه نظام الهي جمهوري اسلامي در ايران استقرار يافت و امام خميني (ره)رهبري جامعه را برعهده گرفت, محمد تكلو به فرمان آن رهبر فرزانه لبيك گفت و به خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در آمد.
محمد تکلو در اواخر اسفند سال 1357 به همراه تعداد زيادي از جوانان روستاي بيغش مسير دويست کيلومتري روستاي بيغش تا شهر قم را به عشق امام خميني (ره) با پاي پياده براي زيارت و بيعت با امام پيمود و بر سر اين پيمان تا لحظه شهادت بود.
او در دوران خدمتش در سپاه نيز همانند دوران سخت مبارزه با طاغوت فعال و تاثير گذار ظاهر شد وبا وجود سن کمي که داشت مسئوليتهايي را پذيرفت.
آغاز جنگ تحميلي را بايد نقطه ي عطفي در زندگي محمدتکلو بيغش دانست.پس از تهاجم همه جانبه ي ارتش بعث عراق به نمايندگي از قدرتهاي مستکبر جهاني که مرزهاي هوايي ,دريايي و زميني ايران را آماج حملات وحشيانه ي خود قرار داده بود, ماندن در شهر را جايز ندانست و لباس رزم پوشيد و به جبهه شتافت.
در آن دوران هم با توجه به اين که نوجواني بيش نبود با توان خوب و مسئليت پذيري که داشت از ابتداي ورود به جبهه مسئوليتهايي را پذيرفت.
مدتي به عنوان مربي تاكتيك بودوبعد از آن در آموزش نظامي لشکرمسئليتي را به عهده گرفت.او در هريک از مسئوليتهايش بهتر و تاثير گذارتر از مسئوليت ديگر ظاهرشد.
محمد 19 ساله بود که معاون فرمانده معاون فرماندهي 154لشکر32انصارالحسين(ع)شد. در اين دوران ازدواج کرد و تشکيل خانواده داد. ازدواج نيز نتوانست کوچکترين خللي در اراده ي او براي حضور در جبهه ايجاد کند.همسرش اورا براي حضور در جبهه تشويق مي کرد.
سالها حضوردر جبهه و جنگ وقبل از آن مبارزه با حکومت طاغوت از او فرماندهي کارآمد ساخته بود اما تقدير الهي بر اين بود کهدر روز بيست و يكم شهريور ماه سال 1365 او در جزيره مجنون به شهادت برسدتا ايران اسلامي از داشتن چنين مرد بزرگي محروم شود.
نيمي از قرآن را حفظ بودند و مي گفتند براي من که در ميدان جنگ هستم و هر لحظه امکان دارد مجروح شوم يا اسير و يا شهيد لذا بهترين مونس من در روي تخت بيمارستان در اسارت و يا در خانه قبر قرآن است. انس و تلاوت قرآن انسان را از آلوده شدن به گناه حفظ مي کند.
از او فرزندي به نام حمزه به يادگار مانده است.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد
آثار منتشر شده درباره ي شهيد
ملاير خانواده محترم شهيد محمد تکلّو
سلام عليکم
شهادت برادر وهمرزم عزيزم ,محمد فرمانده دلاور و خداجوي سپاه اسلام که در آستانه فرا رسيدن روزهاي تاسوعا و عاشوراي حسيني لبيک گوي عملي به نداي تاريخي امام مظلومان حسين ابن علي (ع) داد وبه درجه رفيع شهادت نائل گرديد را تبريک و تسليت عرض مي نمائيم.
پاره پاره شدن جسم مطهر برادر عزيزم محمد همانند مولاي خويش سالار شهيدان گواه بر عشق و ارادت آن عزيز به راه و رسم حضرت اباعبدالله الحسين(ع) مي باشد. اميدواريم خداوند بزرگ شما و ما را در فقدان مجاهد بزرگي همچون محمد مقاوم بدارد و بر استمرار راهش مصمم نمايد.
با تشکر و التماس دعا
مهدي کياني
فرمانده لشکر 32 انصارالحسين (ع)
آثار باقي مانده از شهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
...و اما اي پسر عزيزم اين چند جمله را با تو سخن مي گويم. اميدوارم که مفيد و موثر واقع شود. تو فرزند کسي هستي که دنباله رو راه حسين «ع» بوده است تو فرزند شهيدي، تو بايد راه شهدا و راه حسين «ع» را خوب بشناسي و در اين مسير حرکت کني و از لغزش ها و لهو و لعب به دور باشي. بايد انشاءالله درست را در حد توان بخواني و در جهت آشنايي با احکام الهي از هيچ کوششي فروگذار نکني بايد براي اسلام عزيز پاسدار خوبي و فرد مفيدي در اجتماع واقع شوي بايد در برابر منافقان زمان و ظالمين و کفار و ملحدين مقاوم باشي و آنها را در همه حالات دشمن باشي بايد خودت را با مسائل اسلام آشنا و در راه رهبران راستين اسلام و حسين (ع) با جان و مال حرکت کني. بايد در زندگي خود احترام بزرگترها را داشته باشي و با کساني رفيق و دوست شوي که از انسان هاي با خانواده و حزب اللهي هستند .در امورات با بزرگان در مملکت و جامعه «روحانيت» مشورت کني و بداني که روحانيت متعهد است، که ماها را به اين راهها و اهداف مقدس راهنمايي مي کند. پس بدان و آگاه باش که اسلام عزيز در هر زمان احتياج به فداکاري در هر زمينه اي دارد و بايد من و تو و امثال ما لبيک گو باشيم.
در زندگي خود تقوي و نظم را براي خودت در راس امور قرار بده که خداوند دوستدار اين افراد است، و کاري بکن که در دنيا و آخرت پيش خدا و رسول و خلق خدا روي سفيد شوي و مرا از اينکه پدر خوبي برايت نبودم؛ ببخش و با مادرت بسيار مهرباني کن و بدان که خداوند يار و ياور تمامي مسلمين است والسلام. تقديم به فرزندم حمزه تکلو
بسم الله الرحمن الرحيم
با عرض سلام به خانواده عزيز, اميدوارم كه حالتان خوب باشد.
با سلام و درود به پدرعزيزم اميدوارم كه حالت خوب باشد و همين طور شما مادرعزيزم و شما برادرهاي عزيزم علي و جواد و خواهرهاي عزيزم، كبري و معصوم، اميدوارم به حال همگي شما خوب باشد و از طرف من تمامي فاميلها و آشنايان و همسايگان سلام را برسانيد. ننه خاله، ننه دايي و عموهايم- دايي احمد زن دايي اكرم، زن عموهايم و صفيه و آقا ولي و كليه فاميلها. و راستي آقا جواد تولد فرزندتان را تبريك ميگويم و راستي اگر خواستي نامه بنويسيد به اين آدرس پاكت كه نوشته شده بنويسيد راستي نامه چرا نمينويسيد كم كم ديگر عرض را تمام كنم به اميد ديدار تمامي رزمندگان اسلام با خانوادههاي عزيزشان باشم خداحافظي ميكنم.
والسلام
به اميد پيروزي اسلام و فرج مهدي (عج)و طول عمر امام امت به طولاني خورشيد. محمد تكلو
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت خانواده عزيزم
سلام عليكم اميدوارم كه تمام شما سالم باشيد.
پدر عزيزم اميدوارم كه حالت خوب باشد و در كارهايت موفق و پيروز باشي. و شما مادر عزيزم اميدوارم كه حالت خوب باشد و خدمت برادرهاي بزرگوارم جواد وعلي آقا سلام ميفرستم اميدوارم كه حالتان خوب باشد. خدمت خواهرهاي عزيزم اميدوارم كه حالتان خوب باشد. معصوم خانم و كبري خانم و از طرف به تمام فاميل سلام بفرستيد بالاخره ننه آقا و ننه دايي و عموهايم و داييم و عمهام و زن عموهايم و صفيه زن داييم و غيره و همسايگان را نيز سلام بفرستيد واگر از حال اينجانب ميپرسيد حالم الحمدالله خيلي خوب است راستي نامه نفرستيد تا جايمان معلوم شود. ديگر عرضي ندارم به جزء دوري شما.
والسلام من الله التوفيق
به اميد پيروزي اسلام بركفر محمد تكلو 61/5/27
بسم الله الرحمن الرحيم
باعرض سلام به برادر عزيز هاشم علي رمضاني
اميدوارم كه حالتان خوب و در تمام كارهايي كه به اسلام و مسلمين ياري ميدهد موفق باشيد و اين جناب به حول و قوه خدا خيلي خوب هستم. هاشم جان چرا نامه نمينويسي، ما را انتقال دادهاند به غرب كشور حتماً نامه بنويس و از طرف من به تمامي بچه محل سلام برسان به اميد ديداري تازه با شما خداحافظي ميكنم.
والسلام به اميد پيروزي اسلام و فرج امام زمان (عج) و به اميد طول عمر امام امت به طولاني عمر خورشيد. محمد تكلو 61/6/10
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت برادر گراميم ودوست عزيزم ، محمد تكلو
سلام عليكم
پس ازعرض سلام سلامتي شما برادر گراميم را از درگاه خداوند متعال خواستارم اگر از حال اينجانب هاشم رمضان خواستار باشيد الحمدالله سلامتي برقرار است محمد جان اميدوارم كه به تازگي با هم ملاقات كنيم.
از قول من به تمام بچههاي بسيج و انجمن اسلامي دعا و سلام برسان .ديگر عرضي ندارم جز سلامتي شما.
والسلام رمضاني
بسمه تعالي
برادر تکلّو
سلام عليکم
خدا قوت وضعيت جزيره مجنون خيلي اضطراري شده دشمن دست به يک تلاش زده است. حتي المقدور يک دسته از نيروهاي خوب گردان را با يک فرمانده دسته يا با يکي از فرماندهان گروهان آماده کنيد و در اسرع وقت به اينجا بفرستيد.
برادر اصغري جهت راه اندازي آنها به خرمشهر مي آيد منتظر شما هستم.
مهدي کياني
فرمانده لشکر 32 انصار الحسين (ع)23 /3/65
شهيد محمد تکلّو در تمامي نامه هاي که براي خانواده از جبهه ارسال مي کردند در صورت نبودن منع حفاظتي آدرس يا کد پستي جهت جوابيه نامه ها ارسال مي کردند. اين شهيد بزرگوار در آخرين نامه اي که در مورخه 10/6/65 جهت خانواده خود فرستادند نوشتند،
آدرس: فرستنده انشاءالله حرم حسيني
بسمه تعالي
سلام عليکم
برادر تکلّو نيروهايي که براي توجيه شدن مي آيند به خاطر حفظ جان بچه هاي خودتان به علت ضعيف بودن سنگرها هريک ساعت يا حتي بيشتر دو نفر به دو نفر به بالا تپه بفرستي براي توجيه حتي اگر برادر چيت ساز يا شاه حسيني گفتند: که بايد به سرعت اين کار انجام شود اجازه نمي دهي حتي اگر تا شب طول بکشد اين توجيه شدن
مستجري
بسمه تعالي
دزفول برادر تکلّو دامت حفاظاته
سلام عليکم
اميدوارم که حالت خوب باشد و همگي برادران انشاءالله خوب باشند. برادر تکلو اولاً بنده مي خواستم خدمت برسم ولي حاج مهدي تلفن زده که من هم مي آيم صبر کن با هم برويم. ثانياً اينکه انشاءالله به همه برادران سلام برسان و اگر نيرو دادند در اردوگاه نگه دار تا کل کادر از خط برگردند و در ضمن مسئله تمام شدن ماموريت برادران را تذکر دهيد به برادر کياني و اگر نيرو به اندازه همه گردان دادند به گروهان شهيد سماوات ماموريت 3 گروهان بدهيد تا گردان از خط برگردد.
و در ضمن چند نفر از برادراني که آمده اند و قبلاً گردان بوده اند مثل برادر هوريان و غيره را براي گردان بگير و همچنين يک مسئول تسليحات، من هم انشاءالله بزودي خدمتتان مي رسم در ضمن از ستاد درخواست کن اجازه دهند انشاءالله مراسمي از طرف گردان در عيد فطر در همدان به عنوان گردان برقرار نمائيم و هماهنگي لازم را بنما.
والسلام خدا يار و ياور شما .همدان .رضا شکري پور .11/3/65
درباره :
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا ,
استان همدان ,
برچسب ها :
تكلو بيغش ,
محمد ,
بازدید : 266