سال 1340 ه ش در روستاي "حسين آباد شاهد" در شهرستان ملاير متولد شد . کودکي را در زادگاهش سپري کرد وپس از آن دوران تحصيل را آغاز نمود.اين دوران به دليل وضعيت بد اقتصادي خانواده و مشکلات مالي که داشتند با سختي هاي زيادي همراه بود اما او با تلاش موفق به گذر از اين دوران گرديد.
تحصيلات ابتدايي را در حسين آباد شاهد گذران اما براي تحصيلات راهنمايي و متوسطه مجبور بود به ملاير برود.در سال 1360 با پايان دوره متوسطه بهخدمت سربازي رفت و داوطلبانه در مناطق عملياتي بهخدمت پرداخت.
با مطالعات گستردهاي که در کتب ديني و معارف اسلامي داشت ,شناخت زيادي در اين زمينه پيدا کرده بود,به گونه اي که به دستور فرماندهان با داير کردن کلاسهاي عقيدتي، نقش عمدهاي در ارتقاء سطح علمي و عقيدتي رزمندگان لشکر انصارالحسين داشت.
او سرباز بود اما تلاش و فعاليت هاي شبانه روزي اش به اندازه اي بود که اگر کسي اورا نمي شناخت فکر مي کرد فرمانده واحد تبليغات لشکر است.
وقتي دوره خدمت سربازي محمد دارابي تمام شد ,اوجبهه را رها نکرد ,در جبهه ماند وبا تجاربي که از دوره ي سربازي اندوخته بود به مقابله با دشمنان پرداخت.
علاقه ي زيادي به حضوردر عمليات داشت .با اينکه درسهاي عقيدتي او تاثير خوبي در روحيه ي رزمندگان داشت اما با اصراربه گردان رزمي رفت ودر آن واحد فرماندهي يک دسته از نيروهاي رزمنده را به عهده گرفت.
با کارايي خوبي که از خود نشان داد بعد از مدتي به عنوان فرمانده گروهان منصوب شد.اوبا تدابير نظامي و اعتقادش، مجموعه تحت فرماندهي خود را به خوبي هدايت مي کرد.
درتمام ماموريتهايش موفق بود.به اين دليل و با گذشت مدتي از حضورش به عنوان فرمانده گردان گردان153درلشکر32انصارالحسين(ع) منصوب شد.
در فراق دوستان و ياران شهيدش، همواره مي سوخت وهميشه از خدا طلب رسيدن به قافله شهدا را داشت.
دنياي مادي کوچکتر و محدودتر از آن بود که گنجايش آن روح بزرگ و با عظمت را داشته باشد. قبل از ورود به هر عملياتي غسل شهادت مي کرد وبراي نبرد با دشمن وضو مي گرفت وبا نيت قربهّ الي الله وارد عرصه جنگ مي شد.
محمد دارابي در جبهههاي جهادنور عليه ظلمت، عاشقانه ماند و جنگيد. او که تجربه شرکت در ده ها عمليات را داشت ,در عمليات سرنوشت ساز کربلاي 5پيشا پيش نيروهاي گردان 153به دژهايي که توسط مستشاران نظامي اروپايي براي ارتش بعث عراق ايجاد شده بود ,يورش برد وبا تارومار کردن نيروهاي دشمن سست بودن انديشه هاي نظامي غرب را به اثبات رساند و سرانجام مجاهدات وتلاشهاي مقدس اومورد قبول خداي متعال قرار گرفت و در بيست ونهم ديماه 1365به سوي خدا عروج نمود.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد
وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
خدايا به پيامبرت بگو اسلام از ايران ظهور كرده است. خدايا به عليات بگو ذوالفقارت دوباره حرکت گرفت. خدايا به حسينت بگو ياران به سوي تو در حركتند.
خدايا حس ميكنم دنياي به اين بزرگي برايم تنگ است. احساس دلتنگي و خفقان ميكنم. خدايا دنبال راه و چارهاي براي رهايي از اين زندان ميگردم و آن راه جز صراط مستقيم كه همان شهادت در راه تو است، نميتواند باشد. حب دنيا، حب ثروت، حب مقام ، حب مال و آرزوها ديگر نميتواند مرا فريب دهد و راضي كند .
در مبارزه با اين مفاسد هر حادثهاي كه برايم اتفاق افتد با آغوش باز پذيرايي كرده و استقبال ميكنم و تا موقعي كه جان در بدن دارم اين مفاسد اخلاقي و انگيزههاي مادي و دنيوي نميتواند جاده انحرافي در صراطي كه قرآن برايم كشيده است ,درست كند زيرا هر موقعي كه به ياد خويش و دل بستن به دنيا و عواملش ميافتم و تا قلب و مغزم ميخواهد وابسته به اين عوامل فساد شود، ياد اين كلام رهبر عزيزم ميافتم كه فرمود: "سرباز گمنام همه كارها را با علاقه و محبت زياد انجام ميدهد و رضاي خدا براي او از همه عوامل مهمتر است. "
پروردگارا! براي مبارزه با عوامل طاغوتي و شيطاني , اين كلام پر محتوي را در عمق جان و مغز و قلبم جاي دادهام و هرگاه دچار انانيّتها ميشوم ياد اين كلام ميافتم .
من هم ميخواهم گمنام باشم, گمنام اعمال ريا كارانه، گمنام هركاري كه بدون رضاي تو بخواهد انجام گيرد. معبودا هرگاه كه بوي عطر شهادت به مشامم ميرسد همانطور كه عاشق زيارت كربلاي حسين(ع) و عاشق ديدن جمال امام زمان(عج) هستم و دلباخته اين راه هستم، اثرش در قلبم نمايان است.
بارالها دريچه قلبم را بر روي احكام و قوانين اسلامي گشودهام و هر محبت و قانوني كه از طرف و رضايت خدا و اسلام تصويب ميشود مأنوس قلبم قرار ميگيرد.
خداوندا آمادگي شهادت در قلبم جاي گرفته است و هر آن شاهد شهادت خود هستم بلكه هميشه شهيدم. اميدوارم عملم هم در كارها شاهدم باشد. يارب قطرهاي ناچيز هستم به سوي درياي بينهايت تو ميآيم. خدايا تو را به حق خالصان درگاهت اين قطره ناچيز را به درياي رحمت راهنمايي كن. بارالها تو را به مخلصان واقعيات قسم، اين دو شجره خبث يعني غرور و ريا را در باطن و ظاهرم بخشكان. اي عالم به باطن و ظاهر، اگر بيرونم آراسته و هميشه لبخند بر زبان دارم اما باطنم هميشه از ترس گناهانم و سرپيچي از اوامر تو و اسلام تو و پيامبر تو و ائمه تو ,وعلماي واقعي تو هميشه لرزان است.
اي معبود حقيقي من ,تو خود شاهدي كه خلوتگاه قلبم جايگاه راز و نياز اصلي و باطني من است. پروردگارا تو خود شاهدي كه در مسجد قلبم پيوسته در ركوع و سجودم. يا الله تو را به محبوبان مظلوم قسم، اين حقير محبوس در دام هواها و هوسها را تو خود راهنما باش, اي اميد در زنده بودن.
نفس مطمئنه اطمينان خاصي به من ميدهد و مرا به سوي اعمال صالح و خير ميكشاند و قلبم را در تاريكي روشنايي ميدهد. نفس امّارهام, اين شيء بي رنگ و بي وجود در قلبم ,اين قلبي كه به نور تو و اميد تو ميطپد , اين عمل شيطاني و ناپسند در بعضي اوقات به سراغم ميآيد و نفس امارهام هم ميخواهد با او همكاري كند ولي در آن موقع حساس به تو و پيامبران و ائمه تو و قانون راستين اسلام متوسل ميشوم. خدايا تو را به نفس مسيحايي رهبرم اين درخت نيمه جان و خشك ريا را در قلوب مؤمنان و اين بنده حقير از بيخ و بن بركن.
يا الله تو خود مونس قلبهاي خالصي. تو خود مي داني كه هميشه اوقات، روحم و باطنم در سجده شكر است, چه راه بروم يا نشسته باشم, يا خوابيده باشم.
خدايا، خدايا موقعي كه تو را شكر ميكنم اين كلمات را به زبان ميآورم: (يارب ارحم ضعف بدني) پروردگارا خودت به كارها و اعمال من شاهدي و خود نيز شاهدم كه هرگاه عملي را ميخواهم انجام دهم يا راهنمايي تو و مشورت تو و با مشورت قرآن تو با ياد تو و با نام تو بهترين اعمال از حقير سر ميزند.
اي اميد محرومان هرلحظه كه از عمرم بگذرد و به اتمام نزديكتر شود ,خشنودم .
اگر زندهام در هر لحظه رضايت تو را در اعمالم مشاهده ميكنم زيرا خشنودي تو بهترين اعمال براي مخلصان و مؤمنان به درگاهت ميباشد. اي مقام ده و مقام گير، مقامهاي دنيوي نميتواند بندگان مؤمن تو را زير دست خود قرار دهد و تسلط بر آن داشته باشد. بزرگترين مقامي كه هرلحظه فرماندهي آن را به وجود خودم حس ميكنم، رضايت توست. اي آرزوي دل مظلومان بدترين لحظات عمرم و درد آورترين دوران زندگيم و بدترين مواقعي كه قلبم احساس درد باطني شديد ميكند، در موقعي است كه ميبينم حق مظلومي زير پا ميشود .
از پدر و مادر و خواهرانم و اقوامم ميخواهم كه مرا حلال كنند و آنها را توصيه به تقوي و اطاعت از امام عزيز ميكنم و از همه آشنايان و دوستانم ميخواهم كه گوش به فرامين امام عزيز باشند و هيچ وقت صحنه انقلاب را خالي نكنند.
به اميد زيارت كربلا و من ا... التوفيق محمد دارابي
درباره :
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا ,
استان همدان ,
برچسب ها :
دارابي ,
محمد ,
بازدید : 261