فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات سال 1343 ه ش بود ويکسال از آغاز نهضت الهي امام خميني(ره) مي گذشت که كودكي در روستاي حسين آباد در شهرستان ملاير به دنيا آمد .او از جمله سربازاني بود که امام خميني(ره)به شاه گفته بود با کمک آنها اورا ازايران بيرون خواهد کرد؛سربازاني که آن روز به گفته معمار بزرگ انقلاب اسلامي در گهواره ها بودند.
نامش را محمد حسين گذاشتند وبا عشق به قرآن وخاندان رسول الله بزرگش کردند. محمدحسين اميني دوره ي ابتدايي وراهنمايي رادر روستاي حسين آباد تحصيل کرد. در سالهاي پاياني حکومت شوم پهلوي بود که او در سن نوجواني به مبارزان انقلابي پيوست وکارهاي ماندگاري را در راه پيروزي انقلاب اسلامي انجام داد. شرکت در تظاهرات واعتراضات خياباني,حضور در هسته هاي مبارزاتي و ضربه زدن به پايگاهاي حکومت فاسد شاه دراستان همدان,تکثير و توزيع پيامهاي امام خميني (ره)بين مردم وسازماندهي اعتراضات ومبارزات مردمي بر عليه حکومت ستمگر شاه از جمله کارهاي به ياد ماندني محمدحسين در روزهاي سخت مبارزه با شاه خائن بود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ,ادامه تحصيل داد و تا كلاس دوم دبيرستان در ملاير تحصيل کرد.بعد از آن با شوق و شور فراوان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست. جنگ که شروع شد او 16 سال داشت,هرچه تلاش کرد اجازه ندادند به جبهه برود ,ناچار در پشت جبهه ماند و به خدمت رساني به مردم وانقلاب مشغول شد. او در مدت حضورش در پشت جبهه تمام تلاش خود را به کار گرفت تا امنيت و آسايش مناسبي براي مردم ايجاد کند. دوسال از آغاز تهاجم همه جانبه ي ارتش بعث عراق به نمايندگي از دنيا کفر و فساد به مرزهاي ايران اسلامي گذشته بود ؛او حالا18ساله شده بود ومسئولين ديگر نمي توانستند بهانه اي براي مخالفت با حضور او در جبهه داشته باشند. محمدحسين مردانه عزم حضور در ميدان رزم و جهاد كرد و به مناطق جنگي رفت.اوهنگام ورود به جبهه به بخش اطلاعات وعمليات که از حساسترين وپر خطرترين بخشهاي يگانهاي رزم بود رفت و فرماندهي گروه شناسايي لشکر32انصارالحسين(ع) را به عهده گرفت. در مدت 8ماه حضورش در جبهه لحظهاي آرام و قرار نداشت ,بارها تا کيلومترها پشت جبهه هاي دشمن رفت وبا به خطر انداختن جان خود اطلاعات ارزشمندي را از مواضع وتوانمندي هاي دشمن به دست آورد. سر انجام در يکي از ماموريتهاي شناسايي که داشت با سربازان دشمن در گير شد وبه شهادت رسيد. منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد
آثار باقي مانده از شهيد
بسم الله الر حمن الر حيم به نام خداوند بخشنده مهربان حضور محترم پدر عزيزم جناب آقاي احمد اميني دعا و سلام ميرسانم و اميدوارم كه هميشه خوش و خرم بوده باشيد و حضور محترم مادر عزيزم دعا و سلام ميرسانم و حضور محترم برادرم عليرضا و غلام و سعيد نور چشمم وخواهر عزيزم محبوه دعا و سلام ميرسانم اميدوارم كه هميشه زير سايه احديت به خوبي عمري را گذران بوده باشيد . و من به تمام قوم و خويشان و دوستان دعا و سلام ميرسانم و موفقيت آنها را از خداوند متعال خواهانم . پدر جان و مادر جان و برادرم و خواهر عزيزم اگر از احوالات اينجانب خواسته باشيد ملالي در بين نيست جز دوري ديدار كه اميدوارم به خدا كه اين ديدارها بزودي تازه گردد . من هيچ ناراحتي ندارم فقط به فكر اين هستم كه آقام مي گفت مادرت زياد براي تو ناراحت است ,مادر جان براي من ناراحت نباشي من در اينجا كه هيچ ناراحتي ندارم .تو چرا براي من ناراحتي و ما از آن پاسگاه آمديم به پاسگاه دارخور كه اينجا از لحاظ آسايشي كه خوب هستم و ما سر اين برج مي آئيم. احتمال دارد يك دو سه روز طول بكشد و ناراحت اين نباشيد كه من رفتم راه دور . آقام آمد ديد كه من ناراحت نيستم. خداوند همه شما را موفق و مويد بگرداند . شما را به خدا مي سپارم . محمد حسين اميني مورخه 1359/9/21 به نام خداوند در هم كوبنده ستمگران حضور محترم پدر عزيزم جناب آقاي احمد اميني سلام عليكم و حضور محترم مادر مهربانم سلام عليكم و حضور محترم برادران عزيزم عليرضا و غلام و سعيد عزيزم و از جان عزيزترم و حضور محترم خواهر عزيزم دعا و سلام گرم مي رسانم و اميدوارم كه هميشه خوش و خرم بوده باشيد . حضور محترم آقا مهدي و خاله عزيزم و بچه هايش يك به يك سلام ميرسانم و حضور محترم پدر بزرگم صمد رضا و مادر بزرگم ننه كبري سلام مي رسانم . حضور محترم دائي هاي عزيزم يك به يك سلام ميرسانم . پدر و مادر عزيز و مهربانم مي دانم كه شما هميشه در خط اسلام بوده و هستيد و مي دانم كه شما ناراحت براي من نيستيد . شما هميشه مرزبانان عزيز را دعا مي كنيد . پدر و مادر عزيزم من در سر پل ذهاب هستم و حالم خيلي خوب است و هيچ نگراني ندارم و در جبهه حق عليه باطل مي جنگم و پيروز مي شويم و خداوند هميشه يار ما هست . مادر و پدر عزيزم خمپاره ,خمسه خمسه آدم نمي كشد ,تنها كسي كه آدم مي كشت خداست و خداوند دشمن را هم كور كرد و هم كر كرد. دليل اينكه از صبح تا عصر مي كوبند و هيچ کاري نمي کنند. معلوم است كه خدا دشمن اسلام را هميشه شكست مي دهد . مادر شما مي گفتيد كه براي شما غذا نمي رسد ,در صورتي كه آنقدر در اينجا مواد غذايي و ميوه هست كه اضاف هم مي آيد. از اين نظر خيالتان راحت باشد . احتمال دارد يك ماه يا 35 روز باشم الان 8 روز آن گذشته كه به اندازه دو روز نشان مي دهد . برادر عليرضا شما نامه اي براي رسول احمد نوشته ايد كه به آن بدهم آن در پادگان نيست و آن را نمي شود ببينم . شما نامه اي نمي توانيد بنويسيد بدهيد براي من بياورد سر پل ذهاب را تخليه كرده اند و اگر شما بخواهيد مي توانيد بياييد سپاه هر كسي كه مي آيد ,بدهيد بياورد . و در ضمن ما در خانه هايي كه در سر پل ذهاب و در شهرك كه آنها را تخليه كردند ما در آنجا هستيم و در سنگرهاي بيابان نيستيم . بسم الله الر حمن الر حيم به نام خداوند بخشنده مهربان حضور محترم پدر عزيزم آقاي احمد اميني سلام ميرسانم و اميدوارم كه هميشه خوش و خرم بوده باشيد و حضور محترم مادر عزيزم فاطمه نوروزي سلام مي رسانم . خدمت برادرم عليرضا سلام مي رسانم و خدمت برادر عزيزم غلامرضا سلام مي رسانم. خدمت خواهر عزيزم محبوبه سلام مي رسانم و حضور محترم برادر عزيزم از جان عزيزترم سعيد اميني سلام مي رسانم و آن را از دور ديده بوسم و موفقيت شما برادران و خواهرم را از درگاه خداوند خواستارم . خدمت خاله عزيزم و آقا مهدي با بچه هايش دعا و سلام ميرسانم و خدمت دائي عزيزم يدالله با بچه هايش سلام مي رسانم . خدمت پدر بزرگ و مادربزرگم دعا و سلام مي رسانم و خدمت دائي عزيزم دعا و سلام مي رسانم . خدمت بي بي با دائي هايم و خاله هايم دعا و سلام مي رسانم . اگر از احوالات اينجانب خواسته باشيد ملالي در بين نيست و پدر و مادر عزيزم از نظر من خيالتان راحت باشد من در اينجا خوب هستم و هيچ ناراحتي ندارم و ما در پاسگاهي به اسم تيله كوه هستم و در اين پاسگاه هيچ درگيري نيست و تعداد 9 نفر از برادران همشهري پهلوي هم هستيم . و دو روز است كه رسول رمضانعلي پيش ما آمده است و اگر برادر حاجي مي خواهد بيايد به سپاه و ساعت دو ظهر ماشين خريد مي آيد به تيله كوه و شما مي توانيد بيائيد . و من در اينجا كاري با شما ندارم و اگر شما با من كاري داريد . آقاي مهربان مي خواهد بيايد سپاه ملاير و برمي گردد و احتمال دارد آقاي جعفرمنش به قصر شيرين بيايد و شما مي توانيد نامه اي داريد مي توانيد به وسيله اينها نامه بدهيد . من در اينجا با شما خداحافظي مي كنم .
59/5/11
بنام خداوند درهم گوبند ه ي ستمگران
از طرف محمد حسين اميني حضور محترم پدر عزيزم آقاي احمد اميني سلام عليكم و حضور محترم مادر مهربان سلام عليكم و حضور محترم برادران عزيزم عليرضا و غلام و سعيد عزيز از جان عزيزترم و حضور محترم خواهر عزيزم دعا و سلام گرم ميرسانم . اميدوارم كه هميشه خوش و خرم بوده و باشيد. حضور محترم آقاي محمدي و خالة عزيزم و بچههايش يك به يك سلام ميرسانم . حضور محترم پدر بزرگوارم محمد رضا و مادر بزرگم ننه كبرا سلام ميرسانم . حضور محترم دائيهاي عزيزم يك به يك سلام ميرسانم. پدر و مادر عزيز و مهربانم ميدانم كه شما هميشه در خور سلام بوديد و هستيد. ميدانم كه شما ناراحت براي من نيستيد. ميدانم كه شما هميشه مرزبان عزيز را دعا ميكنيد. اي پدر و مادر عزيزم من در سرپل ذهاب هستم و حالم خيلي خوب است و هيچ نگراني ندارم و در جبهه حق عليه باطل ميجنگيم و پيروز ميشويم و خداوند هميشه يار ما هست . مادر و پدر عزيزم خمپاره و خمسه خمسه آدم نميكُشد تنها كسي كه آدم را ميكُشت خدا ست و خداوند دشمن را هم كور و هم كر كرده دليل اينكه از صبح تا غروب ميكوبند هيچ ضرري به ما نميرساند معلوم است كه خدا دشمن اسلام را هميشه شكست ميدهد . مادر شما ميگفتيد كه براي شما غذايي نميرسد ولي در صورتي كه آنقدر در اينجا مواد غذايي و ميوه هست . از اين نظر خيالتان راحت باشه . احتمال دارد يك ماه و يا 35 روز باشم آلان 8 روز آن گذشته كه به اندازه دو روز نشان نميدهد. برادرم عليرضا شما نامهاي براي رسول احمد نوشتيد كه به آن بدهم در پادگان نيست و آنها متفرقه شدند و آن را نميشود ببينم و شما نامهاي برايش نميتوانيد بنويسيد بدهيد بياورد چون پستها همه خالي شده . اگر شما بخواهيد ميتوانيد بيايد سپاه هر كسي كه مي آيد نامه رابدهيد به او بياورد . خدا يارو نگهدارتان حسين اميني 19/05/59 بسم الله الرحمن الرحيم بنام خداوند بخشندهي مهربان حضور محترم پدر عزيزم جناب آقاي احمد اميني دعا و سلام ميرسانم و اميدوارم كه هميشه خوش و خرم بوده و باشيد و حضور محترم مادر عزيزم دعا و سلام ميرسانم . حضور محترم برادرانم عليرضا و غلام و سعيد ,نور چشمم و خواهر عزيزم محبوبه دعا و سلام ميرسانم و اميدوارم كه هميشه زير سايه احديت به خوبي عمر راسپري کنيد. من به تمام قوم خويشان و دوستان دعا و سلام گرم ميرسانم و موفقيت آنها را از خداوند متعال خواهانم. پدرجان و مادرجان و برادرم و خواهر عزيزم اگر از احوالات اينجانب خواسته باشيد ملالي در بين نيست جز دوري ديدار كه اميدوارم به خدا كه اين ديدارها به زودي تازه گردد. من هيچ ناراحتي ندارم فقط به فكر اين هستم كه آقام ميگفت مادرت زياد براي تو ناراحت است ,مادرجان براي من ناراحت نباش من در اينجا كه هيچ ناراحتي ندارم تو چرا براي من ناراحتي. ما از آن پاسگاه آمديم به پاسگاه دارخور كه اينجا از لحاظ اميني كه خوب هستم و ما سر اين برج که ميآيد احتمال دارد دو، سه روز طول بكشد و ناراحت اين نباشيد كه من رفتم راه دور, آقام آمد ديد كه من ناراحت نيستم. خداوند همه شما را موفق محبت بگرداند شما را به خدا ميسپارم. محمد حسين اميني 11/06/59 بسم الله الرحمن الرحيم بنام خداوند بخشنده مهربان حضور محترم پدر عزيزم آقاي احمد اميني سلام ميرسانم و اميدوارم كه هميشه خوش و خرم بوده و باشيد و حضور محترم مادر عزيزم فاطمه نوروزي سلام ميرسانم . خدمت برادرم عليرضا سلام ميرسانم و خدمت برادر عزيزم غلام سلام ميرسانم . خدمت خواهر عزيزم محبوبه سلام ميرسانم . حضور مبارك برادر عزيزم از جان عزيزترم سعيد اميني سلام ميرسانم و او را از دور ميبوسم و موفقيت شما برادرانم و خواهرانم را از درگاه خداوند خواهانم. خدمت خالة عزيزم و آقاي محمدي با بچههايش دعا و سلام ميرسانم و خدمت دائي عزيزم يدالله با بچههايش سلام ميرسانم . خدمت پدر بزرگوارم محمد رضا و مادربزرگم كبرا دعا و سلام ميرسانم . خدمت دائي عزيز حاج فتحالله دعا و سلام ميرسانم. خدمت بيبي با دائيها و خالههام دعا و سلام ميرسانم . اگر از احوالات اينجانب خواسته باشيد ملالي در بين نيست و پدر و مادر عزيزم از نظر من خيالتان راحت باشد من در اينجا خوب هستم و هيچ ناراحتي ندارم و در پاسگاهي به اسم تيله كوه هستم و در اين پاسگاه هيچ درگيري نيست و تعداد زيادي از برادران هميشه پهلوي هم هستم و دو روز است كه رسول رمضانعلي پيش ما آمده است و اگر برادر جان خود بيايي به من سري بزني به قصرشيرين ميآيي به سپاه و ساعت 2 بعد از ظهر ماشين خريد ميآيد تيله كوه و شما ميتوانيد با آن بيايد .من در اينجا كاري با شما ندارم و اگر شما كاري داريد بياييد. آقاي مهربان ميخواهد بيايد به سپاه ملاير و بعد بر ميگردد و احتمال دارد آقاي جعفرمنش بيايد به قصرشيرين و شما ميتوانيد نامة اگر داريد ميتوانيد به وسيله اينها دو تا بديد بياورد و من در اينجا با شما خداحافظي ميكنيم. محمد حسين اميني 28/05/59 درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان , برچسب ها : اميني , محمد حسين , بازدید : 195 [ 1392/05/16 ] [ 1392/05/16 ] [ هومن آذریان ]
مطالب مرتبط
نظر بدهید
:: |
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |