فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

سال 1340، روستاي دربند يکي از روستاهاي شهرستان خمين در استان مرکزي شاهد ولادت فرزندي بود که بعدها به براي اسلام وايران افتخار آفريد.
او خليل ملا طاهري نام داشت.
مثل خيلي از مردان بزرگ والهي در دوران کودکي، گرد يتيمي بر چهره معصومش نشست و پدر را از دست داد. شش ساله بود که به مدرسه رفت و تا سوم دبيرستان به درس ادامه داد .
پس از مدتي بنا به سنت الهي وسفارش پيامبر اسلام ، به تشکيل خانواده پرداخت.
قبل از انقلاب تلاش فراواني در راه پيروزي انقلاب اسلامي کشيدتا اميدها برآورده شد و نهضت مردم ايران به پيروزي رسيد .
بعد از انقلاب او با افتخار عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد.
آغاز جنگ تحميلي وحمله ي همه جانبه ارتش عراق با همراهي بيش از36 کشورديگر، محکي بر ادعاهاي نسل انقلاب بود.
خليل مثل ديگر دوستانش براي اثبات صداقت انقلابي و ايمان اسلامي اش، داوطلبانه به جبهه شتافت و رو در روي قواي متجاوز، به نبرد پرداخت.
چند نوبت به جبهه رفت وبراي مدتي کوتاه به خمين برگشت.اما هربار که از جبهه بر مي گشت ,طاقت دوري از آن فضاي نوراني رانداشت.با آر که به جبهه رفت , دو ماه بود که در جمع مدافعان اسلام حضور داشت.
عمليات الي بيت المقدس شروع شده بود وفرزندان ايران اسلامي هم قسم شده بودند تاننگ اشغال خرمشهر را تا ابد از پيشاني ايران بزرگ پاک کنند.
در اين عمليات خرمشهر آزاد شد اما 7000تن از بهترين فرزندان ايران در اين را به شهادت رسيدند,اين عمليات درس بزرگي به تاريخ داد.تا ديگر کسي حتي فکر جنگ با مردم ايران را هم در سر نپروراند.
محمدخليل يکي از اين اسطوره هاست . او در آن زمان فرمانده گردان روح الله بود.در عمليات آزاد سازي خرمشهر با رمز يا علي ابن ابي طالب(ع) شرکت کرد وپس از رشادتها وتلاشهاي بي شمار,به معراج شهادت بال گشود و به ميهماني خدا رفت.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران اراک ومصاحبه با دوستان وهمرزمان شهيد






وصيت‌نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
...و اما مادر و برادران و خواهران و همسر مهربانم پس از سلام اميدوارم كه من را ببخشيد زيرا من موقعى كه اين راه را انتخاب كردم كاملا شناسايى به راهم داشتم و آگاهانه آمدم و اميدوارم كه من به آرزوئى كه دارم برسم و شما هم براى من ناراحت نباشيد ,چون شهيد عزا دار نمى‌خواهد .
شهيد دبناله رو مى‌خواهد و اميدوارم كه خداوند توفيق داده باشددر مدت اين دو سال و خرده‌اى كه در سپاه پاسداران بودم ,مسئوليت خود را خوب انجام داده باشم .
در پايان از مسئولين مى‌خواهم كه اگر من در اين راه عزيز شهيد شدم خانه‌اى كه بنياد مسكن به من داده بود آنرا بدهند به يك فرد مستضعف و مادرم و همسرم هم بروند در ده دربند پهلوى برادرانم و خواهرانم .
از خدا مي خواهم که همسر عزيزم راصبر دهد. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته ان الله يحب الصابرين و يحب المتقين
به اميد ديوار در كربلا
و اگر جنازه‌ام آمد خمين آنرا در دربند به خاك بسپاريد.
شهادت شيوه‌ء مردان دين است
خمينى رهبر مستضفين است. محمد خليل ملاطاهري طاهري






خاطرات
برادر شهيد:
همرزمانش مي گفتند:
به همراه شهيد سردار جهان آراء ,فرمانده سپاه خرمشهر براي اسير کردن خلبان عراقي که هواپيماهايش مورد شليک قرار گرفته بود با موتور به محل رفتند . نزديکي خلبان رسيدند که يک ميگ عراقي باز در محل آمد و با شليک مستقيم راکت به طرف شهيد خليل ملاطاهري ايشان را به شهادت رساند. بلافاصله اين هواپيما نيز مورد شليک موشک و ضدهوايي قرار گرفت و به آتش کشيده شد و خلباني اين ميگ هم به درک واصل شد.







آثار باقي مانده از شهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
آنان که ايمان آوردند و هجرت کردند و مجاهده در راه خدا کردند اجر بزرگي در نزد خداوند تبارک و تعالي دارند. قرآن کريم
سلام عليکم
اميدوارم مادر عزيز و برادران عزيز و همسر مهربان که حال همگي شما خوب باشد و همچنين خواهران شماها و همه شماها اميدوارم خوب باشيد و نگراني نداشته باشيد جهت من زيرا من الحمدلله حالم خوب است و محکم و استوار در جبهه مشغول نبرد مي باشم و تا آخرين قطره خونم را فداي اسلام و امام عزيزمان خميني خواهم کرد چه در جبهه و چه در پشت جبهه ...
اميدوارم همگي به سلامت بوده باشيد و به کار و کوشش و عبادت مشغول باشيد . اين دومين نامه است که من از خرمشهر براي شما مي فرستم ,نمي دانم به دست شما مي رسد يا نه و ديگر سفارشي نکنم ,مادرم از عباداتان کوتاهي نکنيد, به خصوص نماز و دعا .
وصيت مي کنم به شما که سر نمازتان امام و رزمندگان را دعا کنيد و طول عمر امام را از خدا بخواهيد تا رستگار شويد. انشاءالله
الان که اين نامه را مي نويسم ساعت 9 شب شنبه 15/12/60 مي باشد که داريم با بچه ها ميوه بادام و پسته مي خوريم . ناراحت نباشيد که من عيد آنجا نيستم زيرا عيد ما روزي است که پيروز شويم و ما عيد همين جا هستيم در سنگر حق وبه ياري امام زمان(عج) در ضمن آدرس طاهر توکلي را هم براي من بفرستيد تا به آن سر بزنم .

خدمت برادران و همسرم اگر از حال من بخواهيد براي شما شرح مي دهم من هم اکنون در جبهه منصورون (کوت شيخ قديم خرمشهر) مي باشم با بقيه برادران و جاي ما خوب است ولي در شهري هستيم که توسط بعثي هاي عراق ويران شده و چيزي ديگر از آن باقي نمانده است .
فاصله ما با دشمن آنقدر نزديک است که صداي هم را مي شنويم يعني بين ما و دشمن فقط يک رود کارون است يعني صد متر مي باشد .
در خانه ها سنگر گرفته و آنها هم همينطور ولي الحمدالله پيروزي با ما است زيرا خدا را ما داريم و براي او کار مي کنيم و او هم با ما است و ما را ياري مي کند . انشاءالله به همين زودي آن قسمت ازشهر را که در اشغال دشمن است,خواهيم گرفت .
مادرجان و همسرم اميدوارم که به شما خوش بگذرد و ناراحت نباشيد ... مادرجان حتماً به خانه خمين سر بزن و باز هم در اين نامه مي نويسم که نزديک عيد برو سپاه پاسداران و از برادر صفر بهشتي پول حتماً بگير هم براي خرجي خودتان و هم حتماً قسط خانه 1100 تومان را بده .
درخت هم بکارند ,سفارش نکنم تا موقعي که ماموريتم تمام شد اگر زنده بودم که مي آيم و اگر هم به سوي خدا رفتم زهي سعادت و از اخبار و وقايع خمين هم براي من بنويسيد . اکبر آقا خدمت همگي شما سلام مي رساند و محکم و استوار مي جنگد و پهلوي خودم در سنگر مي باشد و مهدي ايماني هم سلام مي رساند . بنويسيد که عبدالله آنجاست يا رفته اصفهان.
بيشتر از اين مزاحم شما نمي شوم و آدرس هايي که من پشت نامه مي نويسم هر کدام آنها را بنويسيد فرقي ندارد .

بسمه تعالي
برادر عزيزم غلام و عبدالله سلام عرض مي کنم و اميدوارم که در هر جا که هستيد به سلامت بوده باشيد و در زير سايه حضرت ابديت سلامت باشيد .
اگر از احوال من خواسته باشيد سلامت هستم و مشغول نبرد مي باشم و اميدوارم شما در پشت جبهه با دشمنان اسلام بجنگيد و با نمازتان و عبادتان خداوند را از خودتان راضي کنيد .
مادر و همسرم را نگهداري کنيد زيرا من اول آنها را به خداوند متعال مي سپارم و دوم به شما برادران ,نکند خداي نخواسته آنها ناراحت باشند .
مادرم را توجه کنيد و نگذاريد که او ناراحت باشد و عيد براي من ناراحت نباشيد زيرا عيد ما روزي است که پيروز شويم و دشمن را نابود کنيم. اميدوارم که موفق باشيد والسلام. 15/12/60


برادارنم!
از شما مي خواهم که در زندگي، مسير حق را انتخاب کنيد و در جهت انقلاب و پيروي از خط امام حرکت کنيد. به جان امام دعا کنيد و دست از پشتيباني روحانيت و ولايت فقيه برنداريد.
از شما مي خواهم که سلاح خونين و بر زمين افتاده مرا به دوش بگيريد و جاي خالي مرا پر کنيد.
به کوردلان و مزدوران پشت پرده آمريکا بگوييد که: من و ديگر رزمندگان، براي کسب ماديات و جاه و مقام به سوي جبهه رهسپار نگشته ايم. بلکه تنها هدف، اسلام و قرآن بوده است.



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان مرکزي ,
برچسب ها : ملاطاهري , محمدخليل ,
بازدید : 204
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]

سال 1335 ,در خانواده اي با ايمان و پرتلاش در روستاي خليل آباد در استان مرکزي چشم به جهان گشود. برگزيدن نام حسين انتخاب شايسته اي بود. نامي که تا نهايت آرمانش، او را حسيني ساخت.
در مکتب خانه روستا قرآن آموخت. سپس به دبستان رفت. دوره ابتدايي را با موفقيت به پايان رساند.در روستا ي خليل آباد مدرسه راهنمايي ,شرايط و امکانات براي ادامه تحصيل نبود.محمد حسين به اجبار درس را ترک کرد و در کشاورزي به ياري پدر زحمت کش خود شتافت. پس از مدتي براي کار به تهران رفت و آنجا ماندگار شد.
در دوران اوج گيري نهضت اسلامي مردم ايران بر عليه حکومت ستمگر پهلوي در تهران حضور داشت، هم کار مي کرد و هم دوشادوش مردم به پا خاسته با حکومت دست نشانده بيگانگان مبارزه مي کرد.
تلاشهاي مقدس مردم ايران پس از سالها نتيجه دادو انقلاب به پيروزي رسيد. وقتي امام خميني فرمان داد توليدات داخلي و به خصوص محصولات کشاورزي بايد افزايش يابد تا کشور را از وابستگي به محصولات خارجي بي نياز کند؛او به روستا برگشت، تا به کشاورزي مشغول شود و در خودکفايي کشور سهيم باشد.
دشمنان پيشرفت و اقتدار ايران جنگ را کشورمان تحميل کردند تا مانع از بيداري ملتهاي ديگر شوند و امواج نوراني انقلاب را در محدوده ي مرزهاي جغرافيايي ايران محصور سازند.
محمد حسين پس از فراگيري فنون نظامي در زمستان 1359 به جبهه غرب رفت. مدتي از حضورش در جبهه ها مي گذشت که به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در آمد.او در طول خدمت در سپاه، در عمليات فتح المبين، بيت المقدس، محرم، رمضان، والفجر مقدماتي و والفجرهاي 4-3-2 شرکت فعال داشت.
شجاعتها و ابتکاراتي که محمد حسين در لحظات سخت ونفسگير رويا رويي با دشمنا ارائه مي داد ,فرماندهان را بر آن داشت تا از او در سطوح مختلف فرماندهي استفاده نمايند.
او فرماندهي را از سطوح پايين شروع کرد ودر همه ي مسئوليتهايش موفق بود.
مدتي که از حضورش در جبهه گذشت به خمين آمد ومعاون فرمانده عمليات سپاه خمين شد. بعد از آن به جبهه بر گشت ومعاون فرمانده گردان شد.بعداز آن بر اساس نياز ي که به حضورش بود,دوباره به خمين آمد وبه عنوان معاون فرمانده عمليات مشغول خدمت شد. معاون فرمانده گردان وفرمانده عمليات ازجمله سمتهاي بعدي او بود.
سال 1362 ايران عمليات بزرگي به نام خيبر را در جبهه ي جنوب براي در هم شکستن ماشين جنگي دشمن و آزاد سازي بخشهايي از خاک عراق را آغاز کرد.
محمد حسين در آن زمان سمت فرماندهي گردان روح الله را به عهده داشت.اوشجاعانه در جزاير مجنون جنگيد و با افتخار، به شهادت رسيد.
او در بخشي از وصيت نامه اش مي نويسد:
را هم را خوب مي شناسم که حق است و به «الله» منتهي مي شود و راه دشمن را هم شناخته ام که باطل است و به شيطان مي رسد. ديگر نمي توانم ساکت بمانم تا دشمن به حريم اسلامي ما تجاوز کند.
برادران عزيز! توجه داشته باشيد که شرکت در اين جنگ، لياقت مي خواهد. من تنها آرزويم اين بود که خود را بسازم و بلکه امام زمان مرا داخل سربازانش بپذيرد.
مردم شهيد پرور:
بياييد قدر اين نعمت بزرگ الهي را بدانيد که نعمت رهبري را به ما عنايت فرموده. اگر قدر اين نعمت را ندانيم خداي ناکرده از ما مي گيرد.
بدانيد خواست شهيدان حضور شما در جبهه هاست. شهيدان در عين حالي که شهيد مي شوند نگران دين اند که خداي نخواسته مردم به پستي نگرايند و ضربه اي به دين و انقلاب و جمهوري اسلامي بخورد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران اراک ومصاحبه با دوستان وهمرزمان شهيد








خاطرات
مادر شهيد:
شب که فهميدند جنگ شروع شده اسمش را نوشت تا به جبهه برود. مي گفت که ما بايد به جبهه و جنگ برويم. به صورت بسيجي رفت و چهار ماه در منطقه ماند و بلافاصله که آمد به سپاه رفت و پاسدار شد . مي گفت: ما بايد هميشه آماده دفاع از کشورمان و دينمان باشيم ,حتي اگر در اين راه به شهادت برسيم و همان شد.

همسر شهيد:
از لحاظ سياسي و مذهبي فعال بود. عروسي شهيد احمد ساعدي بود. آمده بود خمين براي بردن عروس به روستا ي محل زندگي داماد. اما تا ديد تظاهرات است عروسي را رها کرد و به تظاهرات رفت و نيمه شب برگشت. او مي گفت: از خدا مي خواهم که بعد از شهادت جنازه ام به شهر نيايد چرا که من فرمانده بوده ام و جنازه جمعي از شهدا در منطقه مانده و من در آن دنيا شرمنده آنها نباشم و همان شد و جنازه اش سالها در منطقه ماند.
فرزند شهيد:
پدرم خيلي مرد شجاع و صبوري بود و به پدر و مادرش خيلي احترام مي گذاشت و مي گفت بايد پدر و مادر را دوست داشته باشيد و آنها را احترام بگذاريد و با قرآن خواندن، نماز خواندن و حجاب و پوشش اسلامي مقام آنها را بالا ببريد.
همرزمش مي گفت:
بعد از عمليات والفجر 4 گردان روح الله به خدمت امام (ره) رسيدند. من کنار شهيد ساعدي در حسينيه جماران بودم. شهيد ساعدي سرش را به ديوار گذاشته بود و گريه مي کرد و چشمانش به در ورودي جايگاه امام دوخته شده بود. با آن عشق و علاقه توان ايستادن نداشت .مراسم که تمام شد, به من گفت: معني واقعي انتظار براي من روشن شد و اين همان حمايت از امام که حمايت از امام زمان (عج) است. 



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان مرکزي ,
برچسب ها : ساعدي , محمد حسين ,
بازدید : 155
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]

سال 1339 بود که در روستاي نشهراز روستاهاي شهرستان خمين ديده به جهان گشود و دل خانواده مذهبي و دين باور خود را شادمان ساخت.
هنوز کودکي چهار ساله بود که نعمت پدر از او گرفته شد، ولي مادر دلسوزش براي او هم پدربود وهم مادرتا بزرگ شد و به سن مدرسه رسيد.
در همان روستا دوره ابتدايي را طي کرد، اما به دليل نبود مدرسه راهنمايي در روستا با خانواده به خمين آمد تا در شهر، ادامه تحصيل بدهد.
دوره ي راهنمايي را گذراندو وارد مقطع دبيرستان شد.
دوران دبيرستان، برايش پر خاطره بود. با علاقه اي شديد که به قرآن و نهج البلاغه داشت و از معارف اين دو کتاب الهام مي گرفت.
همزماني اين دوره با مبارزات انقلابي مردم بر عليه حکومت ستمشاهي باعث شد تا او قدم در وادي مبارزه گذارد و به آگاه ساختن همکلاسي هاي خود در دبيرستان پرداخت تا جايي که او و چند تن از دوستانش مورد تعقيب ماموران شاه قرار گرفتند ولي با زيرکي از چنگ آنها گريختند.
شيفته حضرت امام بود. با شنيدن سخنان رهبر، اشک شوق در چشمانش حلقه مي زد. اين حالات و حوادث تا پيروزي انقلاب ادامه يافت. آن هنگام، وي ديپلم تجربي داشت و وارد سپاه شد .بعد از ورود به سپاه دوره تربيت مربي را گذراند، از آن پس مربي آموزش نظامي سپاه شد و در مراکز آموزش نظامي به نسل دوم انقلاب، فنون نظامي و سلاح مي آموخت .
همراه نيروهاي آموزشي چند بار به جبهه رفت. پس از بازگشت، مسئوليت اردوگاه آموزشي سپاه خمين را عهده دار شد. يک بار هم به جبهه جنوب رفت و فرماندهي گردان شهيد دلاک را در لشکر 17علي ابن ابي طالب(ع) داشت.
او اسفند 1359به سپاه پيوست وتير ماه 1361درعمليات رمضان به شهادت رسيد.
در اين مدت مسئوليتهاي فرمانده گروهان,فرمانده آموزش نظامي وفرماندهي گردان عملياتي را به عهده داشت.
عمليات رمضان، ميعادگاه او با خدايش شد. در مرحله دوم اين عمليات در پاسگاه زيد، در حالي که 22 سال از عمرش مي گذشت, به ميهماني خدا رفت.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران اراک ومصاحبه با دوستان وهمرزمان شهيد








وصيت‌نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند تبارك و تعالى جان و مال اهل ايمان را به بهاى بهشت خريدارى كرد آنها در راه خدا جهاد مى كنند كه دشمنان دين خدا را به قتل رسانند و يا خود كشته شوند. قرآن کريم
با حمد و سپاس پروردگار قادر متعال و با درود و سلام بر تمام پيامبرا ن الهى و ائمه و بالاخص مولاى متقيان حضرت امير مومنان على بن ابيطالب (ع)كه امروز روز شهادت مولا مى باشد .
با درود و سلام بر ارواح پاك و مطهر همه شهيدان گلگلون كفن و به خون خفته در راه اسلام و انقلاب اسلامى و با درود بر شرف و جوانمردى و ايثار گرى همه رزمندگان در جبهه‌هاى حق عليه كفر و الحاد.
با درود بر مولا صاحب الزمان مهدى موعود (عج) و با سلام برمرجع بزرگو ار حضرت امام خمينى موظله العالى و با درود و سلام بر همه آن كسانى كه قلبشان به ياد اسلام و امام و ولايت فقيه و ايران عزيز مى‌تپيد .
خوشحال و مسرورم, آنهم از راهى كه انتخاب نمودم و صراط الله و حزبم حزب الله و رهبرم و مرجعم روح الله و خوشحالم و خوشبختم از آن كه براى چندمين بار به جبهه مى‌آيم و اين بار د ر ماه مبارك رمضان مصادف شده و مفتخرم كه براى حفظ و حراست از خونهاى شهيدان و اسلام و مرز و بوم اسلام گام برمى‌دارم و انشاء الله تعالى كه زيستم و مرگم و همه.براى همه خدا باشد (ان صلاتى و نسكى و مماتى لله رب العالمين) همانا كه عبادتم ومسيرم و زيستم و مردنم براى خداوند جهانيان است و جان را در قبال دين خدا ارزشى نيست.
به فرموده مولا ابا عبدالله الحسين (ع):
اگر دين محمد (ص) جز با گشتن من استوار نمى‌گردد.پس اى شمشيرها (گلوله‌هاى سرخ - خمپاره‌ها و سلاح‌هاى آتشين مرا در آغوش بگيريد.)
سعادت است كه در اين جنگ باشيم كه خود آزمايشى بس بزرگ و خطير براى امت مسلمان و شهيد پرور ما از طرف خدا است لذا جان ناقابل ما قطره‌اى كوچك در برابر اقيانوسى بس بى‌كران رحمت پروردگار است.
جان ما كه از جان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) و اصحاب بزرگوارش شيرين تر و خون ما از خون آنها رنگينتر نيست.
ما وارثان حسين (ع) هستيم و تا انتقام خون ابا عبدالله الحسين و اصحاب او و همه شهيدان در راه خدا رانگيريم از پاى نمى‌نشينيم و هميشه دعاى ما اين است:
خداوندا ! ما را به زينت ثبات مزين گردان. تا مرا زنده نگه داشته اى ,قلب و فكر و انديشه مرا از صراط مستقيم منحرف مساز.
بعد از آنكه هدايت فرمودى از لطف و رحمت خودت نصيب ما گردان ,به درستيكه تو بخشنده اى بى‌عوض و منت هستى.
پروردگارا ما با تمام وجود به تو ايمان داريم پس ما را از هر لغزشى مصون و محفوظ بدار.
پروردگارا: توفيق شهادت در راهت رانصيب ما گردان ,يا شفاعت شهيدان را.
پروردگارا :در اين راهى كه به حكم امام وبراى رضاى تو آمده‌ايم موفق و مويدم بدار.
پروردگارا: به اسلام و مسلمين نصرت و پيروزى و به امام امت طول عمر با عزت و به شهداى ما مغفرت و مقامى والاتر و به امت مسلمان و شهيد پرور صبر و استقامت و به دشمنان اسلام خوارى و شكست و ذلت عنايت فرما.
اما حرفهايى با برادران و دوستان و همه عزيزانى كه به ياد اسلام و امام قلبشان مى‌تپد ,هميشه و در هر حال مخصوصا در هنگام نماز اما را دعا كنيد و مى دانيد كه در اين جنگ پيروزى نظامى و تاكتيكى نيست بلكه مهم جا افتادن سنتهاي الهى است پس براى اسلام تلاش كنيد تا دينمان را به اسلام اداء كنيم و سعى در صدور انقلاب و فرهنگ اسلامى به خارج داشته باشيم .
سعى كنيم نيروهاى جوان راجذب كنيم ,نه دفع , جاذبه و دافعه ما بايستى متعادل باشد و به قول شهيد دكتر بهشتى رضوان ا... عليه كه در باره امام فرمودند :جاذبه امام در حد نهايت و دافعه او در حد ضرورت است.
بيايم و حب نفس‌ها و خود محورى ها و عجب وكبر و فخر و غرور را كنار بگذاريم و خالص تر باشيم و خودمان را مخلص گردانيم .
كارى كنيم كه رضاى خداى در آن باشد نه رضاى غير خدا و براى رسيدن به هدفمان از هر وسيله‌اى و آنهم خداى ناكرده از وسيله نامشروع استفاده نكنيم هر چند كه هدف مقدس باشد.
از تهمت و افترا و دروغ و .... براى رسيدن به هدف استفا ده نكنيم.
همه چنگ به ريسمان خدا بزنيم و متحد شويم و از تفرقه پرهيز كنيم و در هيچ حال تقوا را از ياد نبريم و تقوا را پيشه خود قرار دهيم.
بيشتر ذكر خدا كنيم تا دلمان آرام گيرد (الا بذكر الله تطمئين القلوب) و سعى كنيد تا از شر شيطانها جن و انس محفوظ باشيد و به خدا پناه بريد و سعى كنيد در دام شياطين نيفتيد و به خاطر بايستى به خدا پناه بريد كه به دام گروههاى منحرف ضد انقلاب و از خدا بى‌خبر نيفتيد.
بايستى منافق را در هر لباس كه هست به مردم شناساند و بايستى روحانيت را كه حافظ حقيقى اسلام است ,حمايت نمود آنهم با تمام وجود.
از كليه برادران كه با هم سروكار داشتيم مخصوصا برادرانى كه در پايگاه آموزشى خمين آموزش مى‌دهند و ما مسئول آموزش آنها بوديم و خداى ناكرده كه اگر از ما نگرانى دارند انشاء الله كه ما را به بزرگى خودشان ببخشند و ما نيز براى آنها آرزوى موفقيت داريم و براى آن عده از عزيزانى كه شهيد شده‌اند طلب مغفرت داريم كه هرگاه ياد آن شهيدان مى‌افتم دود از سرم بلند مى‌شود .
انشاء الله كه همه برادران ما را حلال كنند . انشاء الله كه ما را شفاعت كنند يا اينكه در جمع خودشان شركت دهند .
برادران سپاه ,مخصوصا سپاه خمين و به ويژه دوستان و برادران نزديك ,انشاء الله ما را حلال كنند .
مادرم و خواهرم و برادرم مرا ببخشيد و سلام گرم صميمى مرا بپذيريد و از ياد خدا غافل نباشيد و ما تسليم امر رضاى او وقضا و قدر اوييم.
الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انالله و انااليه راجعون
آنان كه چون به حوادث سخت و ناگوارى دچار شوند صبورى پيشه گرفته و گويند از سوى خدا آمده‌ايم و به سوى او بازمى‌گرديم . قرآن کريم

خانواده عزيزم. اگرچه فرزندى آنچنان كه بايد و شايد نيكو نبودم و نتوانستم در طول زندگيم مخصوصا از زمانى كه به عضويت سپاه درآمدم بيشتر در كنار آنها باشم معذرت مى‌خواهم, اميدوارم مقاوم و استوار باشيد و در گريه كردن و زارى كردن احتياط كنيد.
بهر حال خداوند به همه ما و شما توفيق طاعت و بندگى و ترك معصيت بدهد و حتى لحظه‌اى ما را به خودمان وامگذارد.
امروز روز بيست يكم ماه مبارك رمضان و شهادت مولا على بن ابيطالب(ع) است امشب عمليات بر عليه كفار بعثى است - انشاء الله كه خدا خودش سربازان صاحب الزمان (عج) را نصرت دهد.
اللهم و رزقنا توفيق بشهادت فى سبيله
درود بر صاحب الزمان و امام امت امام خمينى پيروز باد اسلام و مسلمين .
پروردگارا:اميرياليسم‌هاى جهانخوار و مزدورانشان مخصوصا شيطان بزرگ و مزدورانش به ويژه حزب بعث عراق و اسرائيل فاسد نابود باد و ننگ و نفرت بر منافق و ضدانقلاب . والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
سه شنبه 22 تيرماه 61 - 21 ماه مبارك رمضان
جبهه جنوب - منطقه ايستگاه حسينيه
قرارگاه لشکر 17 علي ابن ابي طالب(ع)
پاسدار محمد طاهر لطفى فرمانده گردان درعمليات رمضان







خاطرات
عبدالله:
شهيد لطفي آن قدر در آموزش و تاکتيک نيروها موفق بود که از سپاه تهران عملکرد و آموزش ايشان را تاييد مي کردند. شهيد لطفي هر 20 روز به طور ميانگين 100 نفر را آموزش مي داد و به جبهه اعزام مي شدند. که در اين آموزش گروههاي معلمان، دانشجويان، نيروهاي دانش آموز و همه باعشق و علاقه فراوان با شهيد لطفي بر خورد مي کردند.
او کم سخن مي گفت بيشتر عمل مي کرد، دعا و مناجات شب ها و برپايي نماز جماعت براي نيروها و دربين دو نماز بيان احکامي ازرساله امام و احکام ديني براي نيروها از کارهاي هميشگي اين عزيز بود.

شهيد لطفي آن قدر بزرگ و سنجيده کار مي کرد که بلافاصله وقتي عملکرد آموزشي اش را در خمين ديدند او را راهي تهران کردند.او به عنوان مربي نمونه در پادگان 21 حمزه تهران مشغول آموزش بسيجيان شد. سه دوره آموزشي در تهران را به خوبي طي کرد و همه نيروها در اين آموزش موفق بودند.

شهيد لطفي در سال 61 قبل از ماه مبارک رمضان در لشکر 17 علي ابن ابي طالب(ع) مشغول خدمت بود. بلافاصله وقتي شهيد زين الدين و ديگر فرماندهان عملکرد و خلاقيت او را ديدند او را معاون گردان دلاک معرفي کردند و در عمليات رمضان به عنوان فرمانده گردان در آنجا به خوبي نيروها را هدايت کرد و در موفقيت عمليات نقش ويژهن اي داشت ودر همين عمليات هم به شهادت رسيد. 



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان مرکزي ,
برچسب ها : لطفي , محمد طاهر ,
بازدید : 269
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]
.: Weblog Themes By graphist :.

:: تعداد صفحات : 6 صفحه قبل 1 2 3 4 5 6

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,170 نفر
بازديدهاي ديروز : 3,591 نفر
كل بازديدها : 3,713,862 نفر
بازدید این ماه : 5,505 نفر
بازدید ماه قبل : 8,045 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک