فرهنگی هنری اجتماعی فرهنگی هنری اجتماعی
| ||
تبلیغات حسين کفاشيان
وصیت نامه بنام خدا با درود فراوان به ارواح مطّهر شهدا که ادامه راه و حفظ اسلام را بما سپردند و سلام به جان جانان امام عزیز و درود به امت شهید پرور و مقاوم. اینجانب حسین کفاشیان خدا را سپاس می کنم که نعمت حضور در جبهه اسلام را به من عطا نمود و از این نعمتی که نصیب من شد, خدا راشکر می کنم. اکنون که اسلام عزیز درگیر جنگ با کفار است و فرزندان این امت همواره در پایداری و استقامت ,همانند یاران حسین«ع» یاری امام نمودند من هم مثل همه این ملت, وظیفه دانستم که اگر خدا قبول کند ,دراین راه حرکت کنم و آتش خصم را با کشتن او بر تن خود احساس نمایم .من از خداوند طلب مغفرت دارم و با این بار سنگین گناه از درگاه حقش می خواهم که مرا ببخشد . میروم تا لیاقت پیدا کرده و سلاح شهدا و اسرا و مجروحین را به دست بگیرم و به قلب کفر نشانه روم . خدایا در راه اسلام اگر سعادت شهادت را نصیبم کردی , مرا قبل از مرگم ببخش. به خیلی ها مدیون و بدی کرده ام ,خدایا نه روی آنرا دارم که جبران کنم و نه روی آنرا دارم که به تو بگویم و به رحمت تو متّصل شوم. خدایا خودت از همه آنهائی که به آنها بدی کرده ام رضایت بگیر و به رحمت خودت متّصلم کن . اگر شهادت نصیبم شد در مراسم اسمی از شغل وعنوان من نبرند .میخواهم بسیجی باشم .روی سنگ قبرم فقط بسیجی بنویسند درجه ام را هم ارتقاء ندهند. خدایا خودت دستم را بگیر و ارتقائم بده. از قبل که نماز و روزه زیاد مانده از سال 63 یازده یا دوازده روز، روزه ام مانده، به مادر همسرم وبابت قسط منزل به بانک ملی بدهکارم. از همسرم می خواهم بابت زحمات زیادی که به او می دادم مرا ببخشد . فرزندانم را مقید به رفتن نماز و نماز جمعه بکنید و قرآن را حتماً به آنها بیاموزید، منزل و مال دنیوی به همسر و فرزندانم وا میگذارم. بدهکاریها را بدهند، مخارج مرا به مصرف خرج جبهه برسانند. مرا در مراغه کنار شهداء دیگراگر سعادتش را پیدا کردم دفن کنید، گریه و زاری نباشد یا گریه بر حسین «ع»باشد و خانوادۀ حسین(ع). یاد حسین (ع) را در دل مسلمانان زنده نگهدارید. انشا ا... والسلام علیکم و رحمة ا... حسین کفاشیان26/10/65 درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان آذربايجان شرقي , بازدید : 156 [ 1392/04/19 ] [ 1392/04/19 ] [ هومن آذریان ]
رضا داروئيان
در سومين روز رمضان المبارک 1386 ه ق برابر 24 آذرماه 1345 ه ش در خانواده اي مذهبي که آن زمان در محله شتربان ـ کوچه حاجي آقا بابا سکونت داشتند ديده به جهان گشود .
ستاره اي در آسمان خانواده داروئيان درخشيدن گرفت که بعد از سالها در زمره سرداران بزرگ اين ديار شد. ستاره اي که با پيوستن به کهکشان بيکران شهادت تبديل به خورشيدي روشني بخش گرديد که هزاران خورشيد اين جهان در سايه پرتو و گرماي آن جان مي گيرند . او شيعه واقعي علي ابن ابي طالب(ع)بود. از کودکي علاقه زيادي به قرآن کريم و حفظ آن داشت, به طوري که زير بناي اعتقادي وسنگ زرين ايمان او با کتاب حيات بخش بشريت مستحکم شد . در نوجواني به حلقه بزرگاني با سواد و بادانش ملحق گرديد و در اکثر مسائل اعتقادي و ديني و بحث هاي بغرنج قرآني برابر با بزرگان و دوشادوش آنان طي طريق مي نمود و گاهي از آنان سبقت مي گرفت که حکايت از ذهن خلاق وعلاقه زياد او داشت. در بين همسالان خود ، چه در برنامه هاي رزمي ، نظامي و چه در مسائل اعتقادي وفرهنگي و حتي در مسائل درسي و مدرسه اي يک سر و گردن بالاتر ظاهر مي شد تا جائيکه با سن کم ، در بين همه بچه هاي محل و پايگاه مشهور بود. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در فيوضات و دبيرستان را تا سال اول نظري در دبيرستان صفا گذرانيد ولي غليان عشقي نهفته در دل به کربلا و عاشورا و جوشش غيرتي مردانه او را واداشت تا با دستکاري تاريخ تولدش و بزرگ جلوه دادن خود به جبهه جنگ اعزام شود . حاج رضا داروئيان در دوران حضور در ميادين نبرد و جبهه هاي حق عليه باطل در عمليات متعددي شرکت جست از جمله آن ها : عمليات رمضان _ والفجر مقدماتي _ والفجر چهار _ خيبر _ بدر _ والفجر هشت _ کربلاي چهار و پنج مي باشد .او در اين عمليات چندين بار به شدت مجروح شد. شدت جراحت هايش منجر به از کارافتادن ديد چشم چپ،شنوايي گوش چپ وپاره گي عصب دست چپ شد. اين شهيد بزرگوار پس از حضور مستمر در جبهه هاي جنوب و غرب و دفاع غيرتمند از آيين وکيان اسلامي ، عاقبت در رمضان المبارک1409 برابر با 5/2/67 در منطقه شلمچه با اهداء جان خويش در مقابل وصل معشوق ، به شهادت رسيد. منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران تبريز ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد وصيت نامه بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون السلام عليك يا ابا عبدالله همانا همه چيز اوست و يازگشتنمان نيز بسوي اوست و اين اوست عشق و عاشقي را آفريد و عشق حسين ( ع) از همه عشقها برتر و عاشقان اوعاشقتر از ديگران. اي خداي عالميان هيچ توشه اي بجز گناه ندارم ولي چشم به عطاي تو دارم . الهي ما را بيامرز و بعد بميران اگر نمي بودعشق حسين )ع( دلها همه زنگ زده و سياه و كدر مي شد . پس اي ثار الله ما را از عاشقان حقيقي قرار بده و عشقمان را افزون كن و از شراب عشقت سيرايمان بنما و از شهداي كربلا ما را جدا مفرما . به پير جماران عمر طولاني تا ظهور حضرت مهدي عليه السلام(عج) عنايت كن تنها آرزويم اين است كه در لحظات آخر عمر خود را كشان كشان بر روي صورت به قدمهاي اباعبدالله الحسين بياندازم و بر خاك پاي مبارك حضرت بوسه زنم، خاك پايش را توتياي چشم بكنم. از همه طلب حلاليت مي كنم. مرا در وادي رحمت كنار قبرشهيد احد مقيمي اگر مكان بود دفن كنيد .پارچه سبز در كتابخانه ام هست كه آنرا بر قبر حضرت رسول و به بيت خداوند ماليده و در آب زمزم شسته ام حتماً و حتماً بر روي كفنم بياندازيد و با آن دفن كنيد. رضا داروئيان آثارمنتشر شده درباره ي شهيد هو الخير و الناظر دريغا که قلم عاجز از ترسيم مقامات معنوي و ابعاد عرفاني اين يار سفر کرده و بيان قاصر از اداي ارزشهاي نهفته در شخصيت الهي و ملکوتي اين دلاور مرد ميادين آتش و خون و عرصه شور و شوق و عشق و ايثار و فداکاري مي باشد. افسوس که پاک نبوديم تا صدق و صفا و پاکي را آنگونه که او نمودارش بود احساس نمائيم، حيف که دل ژرفي نداشتيم تا عمق نگري و ژرف انديشي و نکته بيني او را که سالهاي سال ، بزرگتر از سن و سال اش بود به نظاره نشينيم. و نه وارسته از قيد اسارت عالم خاک ، تا سير او را در اوج وحدت سرخ، بر بلنداي افلاک تماشا کنيم. آري او صغيري بود کبير و نوجواني بود پير که ره صد ساله را يک شبه ، نه ، بلکه در نفسي طي نمود. سردار پايدار آبها و سالار شجاع و بي باک اروند، مرد ميادين نبرد، دريا دل پيروز و غالب طوفانها در عرصه اي هولناک و غير قابل تصور، بيرون از ادراک نظامي و خارج از معادلات جنگي با هدايت غواصان تحت فرماندهي خويش، در دل امواج خشمگين و خروشان اروند، شهامت و شجاعتي را به منصه ظهور رساند که تا دنيا دنياست و تا اروند جاري است از حافظه تاريخ و ذهن جهان به هيچ وجه پاک نخواهد شد. او انساني بود جامع الاطراف و چند بعدي، در عرصه رزم، مرد طوفانها و شير ميدانها، در صحنه بزم ، شمع شبستانها و جلاده جانها، دريا دلي که فروغ محافل بود و روشنگر منازل، عاشقي که با تمامي ذرات وجود يا حسين (ع) مي گفت، ديدگانش هماره در مي سفت، صداي سوزناک اش غبار از دلها مي رفت. حاج رضا، تبلور عيني انسانيت، تجسم واقعي شجاعت و تنديس حقيقي استقامت بود بطوريکه در عمليات کربلاي 4 مجروح و در بيمارستان پايش گچ گرفته شد، چند ساعتي از جراحي و گچ گيري سپري نشده بود که روح بزرگش را جسم خسته و مجروح تاب نياورد و تحمل ننمود و به طريقي ميانبر بيمارستان را که زياد هم از منطقه دور نبود، به مقصد موقعيت لشکر ترک نمود و با شنيدن زمزمه هاي عملياتي ديگر که با کربلاي 4 بيش از 16 روز فاصله زماني نداشت در دوره ي نقاهت وبا شکستن گچ پايش که مانعي براي طي طريق و سدي در مقابل سير و سلوکش بود، با شوق وصال و اشتياقي وافر به وصل، متهورانه در عمليات کربلاي 5 رزميد . بعد از آن هم در روزهاي پايان جنگ جبهه را ترک نکرد و اين بار نه گچ پا، بلکه خودش تکه تکه شد و خاطره دليرانه عباس ميدان کربلا را ، فراتر از عباس در اذهان زنده نمود، اما اگر عباس با تن عريان جنگيده بود، عباس کربلاي ايران با زخمي عريان و عميق هم در آب و هم در خشکي، با شجاعت بي نظير خويش، خصم را به تنگ آورده بود. آري اين دلاور با سن کمي که داشت ,بعد از سالها نبرد و با مجروحيت هاي بي شمار ، عاقبت سرخوش از جام وحدت و فارغ از کثرت عوالم طبع ، با خرق حجابهاي ظلماني و نوراني ، به محفل انس رب الاربابي عروج روحاني و سلوک عرفاني نموده و جمال جميل معشوق ازلي را در عرصه تجريد با ديده شهود به نظاره نشست. حاجي کعبه جان و محرم دل، با خبر از غم دلدار و بي خبر از خويشتن خويش ، با وضوئي برگرفته از خون در خلسه صلوه عشق ، به جهات اربع ملک چار تکبير زده و با براق سير و رفرف عروج، تا سر حد ملکوت و لقاء دوست معراج نمود و ما جا ماندگان از قافله عشق، پاي در گل و اشگ حسرت بر گونه و داغي سترگ بر دل، در اين خاکدان تنگ و تاريک مانديم تا با ديدگاني خيره و مبهوت، نا باورانه غروب غمناک خورشيد شهادت را در سپهر عرفان و آسمان ايمان نظاره گر باشيم، واي بر اين تغابن و افسوس بر اين محروميت. تو در کشاکش دل بي خيال ميرفتي چه رفتني که همي برد جاني از بدنم به رد پاي تو آنقدر خيره مي مانم غبار کوي تو آخر به تن شود کفنم ستاد بزرگداشت مقام شهيد درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان آذربايجان شرقي , بازدید : 216 [ 1392/04/19 ] [ 1392/04/19 ] [ هومن آذریان ]
آيت الله سيد محمد علي قاضي طباطبايي
سال 1293 ه ش در تبريز متولد شد . تحصيلات مقدماتي علوم ديني را از مادر و عموي خود ميرزااسدالله در مدرسة طالبيه تبريز فرا گرفت . در سال 1316 ش . هنگام قيام مردم تبريز، به اتفاق پدرش و به دليل مبارزه، به تهران تبعيد شد و پس از چند ماه توقف اجباري در تهران و ري به تبريز بازگشت. در سال 1318 ش . براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم رفت و از آيات عظام، گلپايگاني، حجت، صدر، بروجردي و امام خميني درس آموخت . در سال 1328 ش. راهي حوزه علميه نجف اشرف شد و در درس آيات عظام، حكيم، عبدالحسين رشتي، ميرزا باقر زنجاني، بجنوردي و علامه محمد حسين كاش ف الغطاء شركت كرد و د ر سال 1331 ش . مجدداً به تبريز مراجعت نمود. آيت الله قاضي در دوران مرجعيت و زعامت امام خميني نماينده تام الاختيار ايشان بود.
با شروع نهضت اسلامي د ر سال 1341 ش . مبارزات او عليه رژيم پهلوي اوج گرفت . ابتدا در زندان قزل قلعه زنداني شد و سپس به شهرهاي بافت، كرمان و زنجان تبعيد گرديد . همچنين مدت سه ماه به سبب فشارها و ضربات روحي و جسمي، در يكي از بيمارستانهاي تهر ان بستري شد . بعد از خارج شدن از بيمارستان به عراق تبعيد شد و يك سال در آنجا ماند . پس از يك سال به ايران بازگشت و به هدايت مردم و تبليغ اسلام پرداختند. همچنانكه در تلاشهاي علمي كوشا بودند، در مبارزات سياسي نيز شركت فعالانه داشتند . آن شهيد بزرگوار داراي روحيه انقلابي و اراده اي خلل ناپذير بودند و در پرونده قطوري كه ساواك در مورد ايش ا ن تهيه كرده، اين نكته مشهود است . شركت علني و بارز آن شهيد در مبارزات سياسي از سالهاي 41 و 42 همزمان با آغاز نهضت اسلامي شروع مي شود و ايشان يكي از رهبران و پايه هاي نهضت در آذربايجان بودند كه در جريان همين مبارزات دستگير و در زندان قزل قلعه تهران زنداني شد ند. آيت الله شهيد قاضي به اتهام اينكه در خلال بحث پيرامون حكومت اسلامي و جنايات اسرائيل در يك سخنراني علني نام امام را به عظمت و عزت بر زبان آورد به مدت شش ماه به بافق كرمان تبعيد شد . پس از آن به بهانه ديگري شش ماه، ديگر به زنجان تبعيد شد . شهيد قاضي در تبر يز تنها نماينده تام الاختيار حضرت امام خميني بوده و نقش ايشان در شكل دادن به مبارزات مردم تبريز نيز شايان توجه است . بنابراين محور مبارزه در آذربايجان شرقي و مركز مبارزات، مسجد شعبان بو د كه شهيد قاضي طباطبائي امامت آنجا را عهده دار بودند. شهيد قاضي در مبارزه از همه جلوتر و فوق العاده محبوب و مورد احترام بودند و به همين دليل دسايس دشمنان و منحرفين از اسلام عليه ايشان كارگر نمي ش د . نفوذ ايشان به حدي بود كه اگر روزي را در آذربايجان تعطيل ا ع لام مي كردند بدون شك آن روز همه جا بحال تعطيل در مي آمد . آيت الله شهيد قاضي جزو اولين كساني بود كه در آذربايجان اعلاميه خلع شاه از سلطنت را امضا كرد . ساواك با صرف بودجه هاي ويژه جريانات مخالف ايشان در تبريز را تقويت مي كرد تا اثرات فعاليتهاي ايشان را در زمينه سازي براي انقلاب خنثي كند . در ماههاي قبل از پيروزي انقلاب، رهبري جريانات حاد سياسي، برپايي تظاهرات و تشكيل مجالس، همه بر عهده اين شهيد بزرگوار بود و ايشان اولين امضاء كننده اعلاميه 29 بهمن 56 در چهلم شهداي قم بود. مرحوم آيت الله شهيد قاضي هميشه سد مستحكمي در مقابل خطوط انحرافي در جريانات ضد انقلابي بود و از اوان پيروزي انقلاب عليه جريانات منحرف و وابسته نظير خلق مسلمان افشاگريهاي لازم را مي نمود و منحرفان با وجود ايشان قدرت و جرأت ابراز وجود پيدا نمي كردند . خدمات ايشان بعد از پيروزي انقلاب نيز شايسته ت وجه بسيار است . مرحوم شهيد قاضي طباطبايي بلافاصله بعداز پيروزي انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبريز منصوب شدند و اولين نماز جمعه را در اين شهر بزرگ برپا كردن د . ايشان همچنين كميته هاي انقلاب اسلامي آذربايجان شرقي و غربي را تشكيل دادند و نقش زيادي در را ه اندازي استانداريها، فرمانداريها و ادارات استان ايفا نمودند . مرحوم قاضي همچنين زحمات زيادي براي رسيدگي به محرومان و مستضعفين متحمل شدند. شهادت آيت الله قاضي طباطبايي در دهم آبان 1358 مصادف با عيد سعيد قربا ن مي باشد ، وقتي نماز عيد را اقامه مي كرد. وي در خطبة نماز گفت: «مرا تهديد به قتل مي كنند، من از شهادت نمي ترسم و آماده ام. از خدا مي خواهم.» در همان روز، مجاهد عظيم الشان آيت الله قاضي طباطبايي بعد از اداي فريضه نماز مغرب و عشاء و در حال مراجعت از مسجد به منزل مورد هجوم عوامل سرسپرده استكبار تحت نام گر وه فرقان قرار گرفته و شربت شهادت نوشيد. و مجاهدي ديگر از ذريه اميرالمومنين قدم به مسلخ عشق گذاشت و جان گرانمايه خود را كه سالها در مجاهده و تلاش گذرانده بود، در پيشگاه حضرت حق در طبق اخلاص نهاد. و نامش به عنوان اولين شهيد محراب در كنار نام شهداي انقلاب ا سلامي به ثبت رسيد و گروهك فرقان مسئوليت اين ترور را بر عهده گرفت. آن شهيد بزرگوار بدليل تسلطي كه به زبان عربي داشت مقالاتي به زبان عربي براي مجلات كش و رهاي عربي نيز مي نگاش ت. مقالات زيادي از ايشان در مجلات مصر چاپ شده است، مطالعات تبليغاتي ايشان به تصريح دوستان و آشنايان كم نظير و اطلاعات ادبي ايشان بسيار وسيع بو د. آثار قلمي با ارزشي از ايشان به يادگار مانده است كه برخي از آنها ذيلا ذكر مي گردد: 1. الاجتهاد و التقليد ( عربي، خطي) 2. الفوائد ( فقهي، تاريخي) 3. خاندان عبدالوهاب ( فارسي، خطي) 4. كتاب في علم الكلام ( عربي، خطي) 5. فصل الخطاب في تحقيق اهل الكتاب ( عربي، خطي) 6. السعاده في الاهتمام علي الزياره ( عربي، خطي) 7. اجوبه الشبهات الواهيه ( فارسي، خطي) 8. رساله في اثبات وجود الامام في كل زمان « ع » ( عربي، خطي) 9. سفرنامه بافت ( فارسي، خطي) 10. المباحث الاصوليه ( عربي، خطي) 11. حاشيه بر كتاب رسائل شيخ انصاري « ره » 12. حاشيه بر كتاب مكاسب شيخ انصاري « ره » 13. حاشيه بر كتاب كفايه الاصول آخوند خراساني 14. تقريرات اصول آيت الله حجت كوه كمري 15. قضا در اسلام 16. صدقات اميرالمؤمنين و صديقه طاهره « عليهماالسلام » 17. ذكر حديقه الصالحين در ( الذريعه الي تصانيف الشيعه) شيخ آقا بزرگ تهراني. 8. رساله در دلالت آيه تطهير بر اهل بيت « عليه م السلام » 19. رساله در اوقات نماز 20. رساله در مباهله 21. رساله في مساله الترتب 22. رساله در نماز جمعه 23. تعليقات بر كتاب الفردوس الاعلي تأليف علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء( عربي، مطبوع) 24. تحقيق درباره اربعين حضرت سي د الشهداء ( ع) ( فارسي، مطبوعات) 25. تعليقات بر كتاب انوار نعمانيه تأليف سيد نعم ت الله جزايري ( عربي، مطبوع) 26. مقدمه و تعليق بر تفسير جوامع الجامع طبرسي ( عربي، مطبوع) 27. تعليقات بر كتاب اسلام صراط مستقيم ( فارسي، مطبوع) 28. تعليقات بر كتاب كنزالعرفان ( عربي، خطي) 29. مقدمه بر كتاب صحائ ف الابرار كاشف الغطاء ( عربي، مطبوع) 30. آثار تاريخي آيت الله العظمي حكيم ( فارسي، مطبوع) 31. مقدمه بر تنقيح الاصول مرحوم حاج ميرزاآقا، متوفي در شهريور 32. مقدمه بر كتاب مرآت الصلوه 33. پيشگفتار بر علم امام علامه طباطبايي 4. مقدمه بر كتاب معجزه و شرائط آن 35. مقدمه بر كتاب جن ه المأوي اثر كاشف الغطاء ( عربي، مطبوع) 36. پاورقي بر تعليقات كتاب اللوامع الالهيه في المباحث الكلاميه اثر جم ا ل الدين مقداد بن عبدالله الاسدي السيوري الحلي ( عربي، مطبوع) 37. اضافات و تعليقات بر كتاب ( انيس الموحدي ن ) ملا محسن نراقي. 38. تحقق در ارث زن از دارائي شوهر ( فارسي، مطبوع) 39. علم امام علي عليه السلام ( فارسي، مطبوع) 40. مقدمه بر العقائد الوثنيه في الديانه النصرانيه ( عربي، مطبوع) 41. ترجمه مسائل قندهاريه از فارسي به عربي اثر كاشف الغطاء 42. مقدمه بر تاريخ ابن ابي الثلج بلخي ( عربي، خطي) 43. مقالات متعدد چاپ شده در مجلات عربي 44. مراسلات با مرحوم علامه كاشف الغطاء منبع: حقيقت مغفول,نشر شاهد,تهران-1375 پيام امام خمينى ( ره) به مناسبت شهادت شهيد محراب آيت الله قاضي طباطبائي بسمه تعالي با كمال تأسف ضايعة ناگوار شهادت عالم مجاهد، حجت الاسلام و المسلمين آقاي حاج سيد محمد علي قاضي طباطب ا يي رحم ت الله عليه را به عموم مسلمانان متعهد و علماي اعلام مجاهد و مردم غيور و مجاهد آذربايجان و خصوص بازماندگان اين شهيد سعيد تسليت عرض و از خداوند متعال صبر انقلابي براي مجاهدين راه حق و اسلام خواستارم . ملت عزيز برومند ايران و آذربايجان غيرتمند عزيز بايد در اين مصيبتهاي بزرگ كه نشانه شكست حتمي دشمنان اسلام و كشور و عجز و ناتواني و خودباختگي آنان است، هر چه بيشتر مصمم و در راه هدف اعلاي اسلام و قرآن مجيد بر مجاهدت خود افزوده و از پاي ننشينند تا احقاق حق مستضعفين از جباران زمان بنمايند. عزيزان من ! در ا نقلابي كه ابرقدرتها را به عقب رانده و راه چپاولگري آنان را از كشور بزرگ بسته است اين ضايعات و ضايعات بالاتر اجتناب ناپذير اس ت . ما بايد ازكنار اين وقايع با تصميم و عزم و خونسردي بگذريم و به راه خود كه راه جهاد ف ي سبيل الله است، ادامه دهيم . شهادت در راه خدا و ند زندگي افتخار آميز ابدي و چراغ هدايت براي ملتهاست . روح الله الموسوي الخميني 10/8/1358شمسي درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان آذربايجان شرقي , بازدید : 189 [ 1392/04/19 ] [ 1392/04/19 ] [ هومن آذریان ]
عباس قائمي خاطرات
درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان آذربايجان شرقي , بازدید : 207 [ 1392/04/19 ] [ 1392/04/19 ] [ هومن آذریان ]
|
||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |