فرهنگی هنری اجتماعی
فرهنگی هنری اجتماعی
قالب وبلاگ
ارتباط با مدیر
نظر سنجی
چه موضوعاتی مورد پسند شما هست ؟
جستجو

تبلیغات

سال 1339 احمد خليلي فرد در خانواده متدين و معتقد متولد شد. بخش لاله جين محل تولد احمد مانند بيشتر مناطق ايران آن زمان در فقر و عقب ماندگي به‌سر مي‌برد .
ميلاد احمد  با بركات بسياري بذاي خانواده اش همراه بود و شادماني را در خانواده خليلي فرد حاکم کرد.
ازکودکي در خانواده با تعاليم قرآني آموزش ديد و با معنويت رشد کرد. در سال 1345 وارد دبستان خسروي (سابق)شد و تا پايان دوران ابتدايي به تحصيل پرداخت. بعد از آن به‌خاطر وجود مشكلات اقتصادي در خانواده ترك تحصيل كرد و به كار و فعاليت مشغول شد.
از تحصيلات بالايي برخوردار نبود امام مطالعاتش را کنار نگذاشت واز راههاي گوناگون مثل ارتباط با روحانيت به کسب اطلاعات پرداخت. اين اطلاعات باعث شد او شناخت خوبي از شرايط کشور داشته باشد.
در دوران نوجواني بود که با افکار وانديشه هاي امام خميني آشنا شد.اين آشنايي چنان شوقي در او ايجاد کرد که از آن پس تمام زندگي اش شد مبارزه در راه تحقق اين افکار.
اودر روزهاي سخت انقلاب در ميادين مختلف مبارزه حضور داشت.
سازماندهي مبارزات مردمي,عضويت در هسته هاي مبارزه مردمي,تلاش در جهت رساندن پيامها ونوارهاي سخنراني امام خميني (ره)به مناطق مختلف از جمله کارهاي احمد در دوران انقلاب بود.اين درحالي بود که هرکدام از اين کارها در آن زمان با مجازاتهاي سنگين زندان وحتي اعدام از سوي حکومت ديکتاتوري شاه را در پي داشت اما او از روزي که قدم در راه خميني کبير گذاشت ,با اين نيت بود که جانش را فداي اين راه مقدس کند.
با پيروزي انقلاب اسلامي، به نداي رهبر فرزانه ي انقلاب  لبيك گفت و لباس پاسداري از دين وکشورو ناموس رابرتن کرد. پس از ورود به  در شهرستان بهار يك دوره آموزشي را سپري كرد.
در اولين روزهاي جنگ تحميلي به جبهه رفت. او درطول مدت حضور در لشکر32انصارالحسين(ع)از يک رزمنده عادي تبديل به فرماندهي شد که در حوزه ي مسئوليتش صاحب نظر بود,از طرفي با حضور احمد در رده اي فرمانده لشکر فکرش از آنجا آسوده بود.همه به توانمندي او اعتقاد داشتند.
 مسئوليتهاي فرماندهي در رده هاي مختلف وکارايي احمد خليلي فرد باعث شد شهيد محمود کاوه فرمانده نام آور تيپ ويژه شهدا از احمد بخواهد که او به اين تيپ بپيوند.
احمد به تيپ ويژه شهدا رفت وپس از مدتي به سمت قائم مقام طرح و عمليات اين يگان منصوب شد.
او در اين سمت نيز با درايت وهوشياري اقدامات ارزشمندي در طراحي عمليات متعددانجام داد که از اين ره آورد پيروزي هاي خوبي نصيب رزمندگان اسلام شد.سرانجام در بيست و ششم اسفند ماه سال 1363 بر اثر اصابت گلوله هاي دشمن اودرآخرين ماموريتش به شهدات رسيد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد






وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
با سپاس از خداوند كريم و با سلام بر انبياء و اوصياء و ائمه اطهار(ع) و بر حضرت مهدي، بزرگ رهبر بشريت، دادگستر جهان و نايب برحق آن امام بزرگوار و با سلام بر شهيدان تاريخ از صدراسلام  تا به كنون، به ويژه شهداي مظلوم و گمنام خطه‌ي خونين كردستان و بالاخره سرداران شهيد سپاه توحيد كه با ضد انقلاب و منافقين تا آخرين نفس خود جنگيدند و منطقه را از لوث وجود ناپاكان پاك نمودند .
 باسلام بر رزمندگان ، رزمندگاني كه بر نداي حسين زمان پاسخ مثبت دادند و عاشقانه به جبهه‌هاي نور بر عليه ظلمت شتافتند تا قانون الهي در سراسر گيتي حاكم گردد و با سلام بر روحانيت متعهد پيرو خط امام و پاسداران خون شهدا و امت شهيدپرور.

پدر و مادرم سلام عليكم:
 مرا ببخشيد از اينكه نتوانستم زحماتي را كه براي من كشيده‌ايد جبران نمايم. نگران من نباشيد. پدر و مادرم و همسر فاطمه گونه‌ام، انشاءالله خداوند به شما صبر عنايت بفرمايد گرچه براي شما عمل كردنش مشكل است, اميدوارم براي خدا تحمل نمائيد. من راضي بودم به رضاي خداوند كريم، من منتظر چنين روزي بودم، من خدا را شكر مي‌كنم از اينكه لياقت و توفيق پيدا كردم در راه اسلام به فرمان امام عزيز قدم گذارم، اميد است اين قدمهاي ناقابل من مورد قبول باريتعالي واقع گردد.  گريه كه مي‌كنيد مبادا كه به خاطر از بين رفتن من باشد من امانتي بيش نبودم پيش شما،خدا مي فرمايد:
                               انالله و انا اليه راجعون
خداوند به ما توفيق دهد كه صالح از دنيا برويم و عاقبت امور همه ما را ختم به خير بگرداند. گريه كه مي‌كنيد به ياد امام حسين(ع) و حضرت زينب(س) و مصيبتهايي كه آنها به خاطر اسلام متحمل شده‌اند ,باشد. در ضمن هر وقت دعا كرديد و اشكهايتان جاري شد و قلبتان شكست براي آمرزش گناهانم از خدا طلب بخشش نمائيد. اميد است خداوند از سر تقصيراتم در گذرد.

برادرانم :
مبادا دست از اسلام و امام بكشيد، دنباله رو راه شهدا باشيد. در اين موقعيت حساس از اسلام حمايت نمائيد و در راه مقدس اسلام ثابت قدم باشيد. بيشتر به ياد خدا باشيد و به فكر آخرت خودتان باشيد و براي پيروزي رزمندگان اسلام دعا كنيد. مبادا پدر و مادرم از شما رنجيده شوند، سعي كنيد نسبت به پدر و مادر رئوف و مهربان باشيد.

خواهرانم :
 شما نيز زينب گونه باشيد و پيام خون شهدا را به جهانيان برسانيد. از شما مي‌خواهم كه برايم نگران نباشيد و افتخار كنيد كه برادرتان قدم در راه مقدس  «صراط المستقيم»  راهي كه انبياء طي نموده‌اند, گذاشت. توكل به خدا داشته باشيد .خداوند به شما هم صبر عنايت فرمايد. برايم دعا كنيد

خطاب به برادران و خواهران :
مرگ راهي است كه بايد پيمود و سفري است كه بايد رفت، حال چه بهتر اين رفتن در راه خدمت به اسلام و ملت شريف اسلامي باشد.مگرنه اين است که امام خميني مي فرمايد: شربت شهادت نوشيدن و با سرافرازي به لقاءالله پيوستن ,بزرگترين آرزوي ماست. همانا اولياء‌الله هم اين آرزو را مي‌كردند.

سپاس خداوند متعال را كه خدمت در راه خودش را به ملت شريف ما عطا نمود و سپاس خداوندي را كه نعمت بزرگ امام را به ما ملت خداجوي عطا فرمود. آري اين امام بود كه به ما شخصيت انساني داد و ما را بيدار ساخت. قدر امام را بدانيد و حداكثر استفاده را از اين بزرگوار بكنيد و از ياران باوفاي امام حمايت كنيد.
 با منافقين كوردل كه مي‌خواهند خط امام را خدشه‌دار كنند مبارزه كنيد، آنها را بهتر بشناسيد، به فرمايشات امام بزرگوار گوش دهيد و به گفته‌هاي ايشان عمل نمائيد.
هر زماني كه از عمر جمهوري اسلامي مي‌گذرد وظيفه ما بيشتر و سنگين تر مي شود. انشاء‌الله ديني كه به شهدا و اسلام دارم بهتر ادا نمائيم و از خداوند متعال در اين راه پرفيض الهي بخواهيم ما را ياري نمايد. براي شادي روح شهدا دعا را فراموش نكنيد. در نماز جماعات و نماز عبادي سياسي جمعه هرچه فعال‌تر شركت كنيد و مشتي باشيد بر دهان ياوه‌گويان .با حضور در جبهه‌هاي نور عليه ظلمت اسلام را ياري نمائيد و رزمندگان اسلام را پشتيباني نمائيد.
 روحانيون كه از خط ولايت فقيه هستندرا از خود بدانيد، انشاءالله خدا جنگ ميان اسلام و كفر را به نفع اسلام خاتمه دهد و شر دشمنان را از سر مسلمين جهان قطع نماييد.
وصيتم را با چند دعا خاتمه مي‌دهم:
خدايا امام بزرگوار را تا انقلاب مهدي(عج) براي مسلمين جهان نگه دار.
خدايا قلوب سياه ما را به نور ايمان منور و روشن بگردان و ما را به وظايف خود آشنا ساز.
خدايا ياران امام بزرگوار را در پناه خودت حفظ نما.
خدايا به خانواده‌هاي شهدا صبر جزيل عنايت فرما. 
                                                              خدا حافظ همه ي شما احمد خليلي فر



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : خليلي فرد , احمد ,
بازدید : 113
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]

وصيت نامه
الله ولي الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الي النور. قرآن کريم
با درود و سلام بر امام زمان (عج) و نايب بر حق او امام امت و با سلام بر امت شهيد پرور ايران . اين بنده عاصي و گنهکار خود را لايق آن نمي بينم که وصيتي براي شما ملت عزيز که هستي خود را در طبق اخلاص نهاده و در راه اسلام فداکاري مي کنيد,داشته باشم و من در حد آن نيستم که جواب يک قطره از اشک يتيمان شما را که در فراغ پدر ريخته مي شود, بدهم و يا جوابگوي يک قطره از خون فرزندان و يا برادران شما که در راه خدا ريخته شده و مي شود باشم .بنابراين از شما مي خواهم که از خدا براي من طلب آمرزش و مغفرت نمائيد تا شايد خدا از سر گناهان و تقصيرات من بگذرد و عاجزانه از شما مي خواهم که مرا حلال کنيد و از بد رفتاري هايي که با شما داشته ام گذشت کنيد و شما را به خداوند سبحان قسم مي دهم که مرا حلال کنيد زيرا حق الناس بار سنگيني است که کسي را ياراي حمل آن نيست و تنها وصيتي که اين بنده آلوده به گناه دارم اين است که طبق فرامين و دستورات قرآن عمل کنيد و امام عزيز و ياران واقعي اورا ياري نمائيد و جمهوري اسلامي را تنها نگذاريد که عذاب خدا سخت است و مظلوميت اسلام را در صدر اسلام فراموش نکنيد .
خدمت پدر و مادر عزيزم که عمر خودشان را در راه رشد و تربيت ما گذرانده اند سلام مي رسانم و نمي دانم با چه زباني سخن بگويم که بتوانم مقداري از حق آن ها را ادا کنم و اميدوارم که از سر گناهان و تقصيرات من بگذريد و مرا حلال کنيد که رضايت پدر و مادر رضايت خداوند است و من قدر آنها را ندانستم و حق آن ها را ادا نکردم و اميدوارم که فراغ مرا همچون برادرم تحمل نمائيد و دشمنان را مأيوس کنيد.
 وصيت من به برادرانم اين است که ادامه دهندگان راه من باشند و اسلحه مرا بر زمين نگذارند و دست از ياري اسلام بر ندارند که هر قدم که بر مي داريم به سوي مرگ نزديک تر مي شويم و از خواهرانم انتظار دارم که زينب وار در مرگ من صبر کند و به زينب ( س ) بنگرد که هفتاد و دو تن را در کربلا از دست داد. در پايان اميدوارم که اين بنده حقير را ببخشيد و مرا حلال نمائيد .
خدا يار و نگهدارتان باد .
بنده عاصي و گنهکار خدا ابوالقاسم حاج بابائي
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي (عج) خميني را نگهدار .



آثارباقي مانده از شهيد
...و به او خواهم گفت : که چگونه ابراهيم وار و هاجر وار, از قرباني کردن فرزندان باکي ندارند و در فراغت صبر پيشه کردند .پدر و مادر عزيزم فکر نکنيد که بايد در رفتن من عزا بگيريد من امانتي بودم از خدا به دست شما که خدا هر وقت مي خواست بايد او را پس مي داديد.پس اين ناراحتي ندارد بار ديگر شما را به خداوند سبحان قسم مي دهم که در پيش مردم گريه و زاري نکنيد. کاري نکنيد که دشمنان ما شاد شوند و به شما بخندند بلکه آنها را مأيوس کنيد و به آنها بفهمانيد که ما هنوز استوار و ثابت ايستاده ايم و اگر لازم باشد خودمان را نيز فدا خواهيم کرد .
و بار ديگر شما را به خدا سوگند مي دهم که مرا حلال کنيد که رضايت پدر و مادر رضايت خداوند است شما حق بزرگي بر گردن من داريد. شما تربيت کننده من در اين راه بوديد و اميدوارم که  فاطمه, مريم, اعظم و خديجه فرزندان شايسته اي را براي پاسداري از اسلام تربيت کنند . به رضا زياد توصيه مي کنم که درسش را بخواند و در اين راه سستي نکند که اگر چنين کند دشمني خدا را کرده است و اگر درسش را بخواند رضايت خداوند را جلب کرده است . در پايان از شما درخواست مي کنم که به حاج عليرضا بگوئيد که اگر امکان دارد در مسجد در حين مجلس فاتحه خواني براي من حلالي بطلبد که خداوند از حق الناس جز با رضايت صاحبش نمي گذرد و توصيه ديگر اين که حقوق را نگيريد ، اين حقوقي را که هم از قبل گرفته ام نتوانسته ام حق آن را ادا کنم بنابراين براي من حقوق نگيريد و از شما درخواست مي کنم که قبر مرا زير پاي علي مظاهري قرار دهيد تا  خدا شايد به خاطر حميد از من بگذرد و تا هم براي شما زحمت نباشد که از سر قبر حميد بلند شويد و بر سر قبر من بيائيد و اگر امکان دارد براي من اجير بگيريد که اين 25 روز روزه امسال را که قضا دارم بگيرد و در پايان سعادت و سلامتي شما ها را از خداوند خواستارم و اميدوارم هميشه يار و ياور اسلام و امام باشيد .



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : حاج بابائي , ابوالقاسم ,
بازدید : 250
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]
فرمانده گردان مالك اشتر(س)لشکر32 انصارالحسين(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامي)

 

بيست و ششم فروردين ماه 1337 بود كه روستاي قلعه باباخان در شهرستان ملاير به قدوم احمدرضا بيات منور گرديد. قلب پاكش از ابتدا با عشق و محبت ائمه طاهرين (س) مي‌تپيد و گام‌هاي حياتش در جهت خدمت به دين خدا برداشته مي‌شد. با مشکلات وتنگناهي مالي که خانواده اش داشت,دوران تحصيل خود را با سختي و مشقت سپري كرد و موفق به اخذ ديپلم شد. بعد از آن با از دست دادن پدرش مجبور به توقف در همان مقطع تحصيلي شد وخود را مسئول رسيدگي به امور معاش خانواده کرد.
قيام الهي امام خميني زمينه ساز حضور جدي احمد رضا در عرصه مبارزاتي شد.ا و در راستاي به ثمر رسيدن آرمانهاي امام خميني فعاليت‌هاي مؤثري عليه رژيم پهلوي به انجام رساند.
با پيروزي انقلاب اسلامي ,حركت‌هاي انقلابي‌اش را تداوم بخشيد و در نهادهاي نو بنيان انقلاب به‌خدمت مشغول شد. او كه مجاهدت و شهادت طلبي را از سرور و سالار خود حضرت حسين بن علي (ع) آموخته بود، شروع جنگ تحميلي را محملي براي رسيدن به قافله مجاهدان تاريخ دانست و مشتاقانه در صف رزمندگان راه خدا قرار گرفت. با گذراندن دوره هاي آموزش نظامي به مناطق جنگي رفت وبا حضور در خط مقدم جبهه, روح بلند خود را به‌نمايش گذاشت .
در ابتداي ورود به جبهه به عنوان نيروي عادي در جنگ حضورداشت اما مدتي که از حضورش در ميادين سخت وطاقت فرساي نبرد با دشمنان ايران اسلامي گذشت,فرماندهان به توانايي وشجاعت بي مثال او پي بردند .
بعد از آن احمدرضا بيات فرماندهي نيرهاي پياده وعملياتي را از سطوح پايين آغاز کرد وبه رده فرماندهي گردان رسيد.اوفرمانده گردان مالک اشتر شده بود و گره گشاي مشکلات وگره هاي کور جبهه ي حق عليه باطل.ازجمله فرماندهان شجاع ومتبحري بود که فرمانده لشکر32انصارالحسين(ع)رويش حساب مي کرد.
احمدرضابيات پس از يک دوره ي مبارزات سخت با طاغوت ودشمنان خارجي  وداخلي جمهوري اسلامي در25 آبانماه 1361 در جبهه ي سومار به شهادت رسيد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد






وصيت نامه
بنام خدا
با درود به امام زمان و حجت خدا بر روي زمين و نايب برحقش امام خميني بت‌شكن زمان، پشتيبان ضعيفان عالم و مسلمانان جهان و با درود بر شهدا از صدر اسلام تاعصر حاضر.
 اين دو شمه را در زير نور ماه يك ساعت و نيم قبل از حمله نوشتم. كاش اينجا بوديد و مي‌دانستيد كه بچه‌ها چه حالي دارند.  هركس گوشه اي از اين بيابان قرار گرفته و در حال خود با امام زمان صحبت مي‌كند. با خدا صحبت مي‌كنند, با شهدا ميثاق مي‌بندند, از يكديگر خداحافظي مي‌كنند. حلاليت از يكديگر مي‌خواهند. همديگر را بغل مي‌كنند و مي‌بوسند. امام را دعا مي‌كنند. خلاصه هركسي حالي دارد و با گريه با خدا راز و نياز مي‌كند.
همسر عزيزم دلم مي‌خواست در اين شب بيدار مي‌ماندي و نماز مي‌خواندي  و دعا مي‌كردي براي رزمندگان اسلام. توصيه من اين است كه تا جان در بدن داري در راه اسلام و در خط امام باشي و فرزندمان را در خط امام تربيت كن تا دنباله رو شهدا باشد.
همسرم اگر لازم بود كه حتي حامد را نيز در راه قرآن بدهي مضايقه نكن چون اجري عظيم دارد, آنقدر عظيم است كه نمي‌توان به صورت نوشته و تصور كرد. اورا به محض اينكه توانست حرف بزند نماز ياد بده، همراه خود به دعا ببر، نماز جمعه ببر تا بدانند كه شهدا براي چه شهيد شدند. قرآن را زياد بخوان تا تو و مرا شفاعت كند. سلام مرا به همه دوستان و آشنايان برسان و از آنان حلاليت بخواه. از آنان عاجزانه بخواه تا اينكه مرا ببخشند و همچنين خودت نيز مرا ببخش؛ من نتوانستم آن چه لايق تو بود را انجام دهم و همسر خوبي براي تو باشم, از تو مي‌خواهم كه مرا ببخشي و مرا حلال كني و امام را دعا نمائي.
انشاءا... اگر راه كربلا باز شد حتماً به كربلا برو و در آنجا به زينب بگو: بانوجان من هم شهيد دادم وبا تو همدردم. از تو مي‌خواهم كه از خدا بخواهي كه او را ببخشد. ديگر اينكه براي من گريه نكن هرچه اشك داري براي امام حسين(ع) بريز و براي ايشان گريه كن. خداوند انشاءا... صبري عطا كند.
 اگر فرزندي كه به دنيا مي‌خواهد بيايد پسر بود اسم او را مقداد و اگر دختر بود اسم خوب برايش انتخاب كن تا اينكه راه زينب را ادامه دهد. همسرم مرا ببخش و در تربيت بچه‌ها كوتاهي نكن كه در برابر خداوند مسئول خواهي بود، آنها امانتي هستند در دست تو. از آنان آنچنان كه اسلام مي‌خواهد نگهداري كن.

چند نكته نيز با دوستان و برادران :
شما را به خدا امام را تنها نگذاريد و پيرو راه او باشيد چون راهي است كه درنماز از خدا مي‌خواهيد,صراط مستقيم. تا جان در بدن داريد از حريم اسلام دفاع كنيد و دعا كنيد تا رستگار شويد. كتابخانه را كه سنگري در مقابل منافقان و ناكسان است ترك نكنيد، نيروي جوان را بيشتر جذب نماييد؛ چون آنهايند كه اميد آينده اسلامند.
برادران ديگر تقيه فايده اي ندارد آنها را رسوا كنيد, مدارا بس است ملت را آگاه كنيد كه اينان كي‌اند و چه راهي دارند. اگر شهيد شدم شما را به خدا در مجلس ختم دست اين بي همه چيزها را رو كنيد و نگذاريد در تشييع جنازه ام شركت كنند و مرا نزديك پدرم به خاك بسپاريد تا با او باشم.
برايم شبهاي جمعه فاتحه بخوانيد. دعاي كميل را ترك نكنيد. اذان و قرآن در مسجد را ترك نكنيد كه اگر ترك شود شادي دشمن است. برادران دارند حركت مي‌كنند فرصت كم است والا درد دل زياد است, آنقدر كه دفتري خواهد شد.
والسلام   احمدرضا بيات   25/8/1361


درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : بيات , احمدرضا ,
بازدید : 181
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]

سال1339 بود كه شهركبودرآهنگ در استان همدان به نور ميلاد احمد هاشمي روشن شد. حضور اين کودک شادي زيادي براي خانواده هاشمي به ارمغان آورد.
 او که در خانواده‌اي متدين و مذهبي چشم به جهان گشوده بود از کودکي با محبت به قرآن کريم وخاندان نبوت رشد و پرورش يافت. در اين دوران او داغ از دست دادن پدر را تجربه کرد تا مانند بسياري از مردان بزرگ وتاثير گذار تاريخ با مشکلات ناشي از نبود پدر بزرگ شود.بعد از درگذشت پدر, با تلاش مضاعف مادرش در مسير صحيح زندگي حركت کرد .
 تحصيلات ابتدايي را در مدرسه نظامي كبودرآهنگ گذراند. ومقطع راهنمايي را در پايگاه شهيد نوژه فعلي تحصيل کرد. دوران تحصيلات متوسطه را نيزدر دبيرستان ابن سيناي همدان سپري كرد. اين دوران تغييرات زيادي دررفتاراحمد ايجاد شد. سال 57 13بود واوهمزمان با اخذ مدرک پايان تحصيلات متوسطه هر روز شناخت بيشتري از شخصيت الهي امام خميني (ره) کسب مي کرد .اين شناخت باعث شد او به مبارزين انقلابي بپيوندد و عليه رژيم پهلوي به مبارزه برخيزد.
او که با شناخت امام خميني(ره)تشنه کسب علوم ديني شده بود ,با پيروزي انقلاب اسلامي به قم عزيمت كرد و كسب علوم ديني را برگزيد.
چيزي از حضور احمد در قم نمي گذشت که  جنگ تحميلي ارتش بعث عراق بر عليه جمهوري اسلامي ايران شروع شد.احمد که مي ديد چگونه تمام دنياي ظلم وستم دست به هم داده اند تا انقلابي را که او در تحققش نقش داشته ,به نابودي بکشانند,دست از تحصيل بر داشت واز سوي حوزه علميه قم به جبهه‌هاي جنگ عزيمت كرد.
انتظاري که از او در جبهه ها مي رفت اين بود که کارهاي تبليغي وفرهنگي انجام دهد,اما او عاشقانه به يگان رزمي پيوست وبا به دست گرفتن اسلحه به رويا رويي مستقيم با دشمن پرداخت .
احمد هاشمي از روزي که به جبهه رفت تا لحظه ي شهادت بالاترين عبادت ,يعني جهاد در راه خدا را ترک نکرد. روزها مي گذشت وتجارب او در جنک بيشتر وبيشتر مي شد.اين تجربه ها در کنار شجاعت ومديريت او ,فرماندهان را برآنداشت تا در رده هاي فرماندهي از وجود احمد هاشمي استفاده کنند.او با سمتهاي گوناگون در تمام عمليات‌ رزمندگان اسلا برعليه دشمنان شرکت داشت؛عملياتي چون ثامن الائمه که به شکست محاصره ي آبادان انجاميد، طريق القدس، بيت المقدس,رمضان و بسياري ديگر شركت نمود.
 همواره در تلاش و تكاپو براي كسب رضايت حق تعالي بود.او رسيدن به اين مهم را در گرو جهاد در راه خدا مي دانست ,به  همين دليل در مناطق مختلف جنگي به مجاهدت و پايداري مي‌پرداخت و لحظه‌اي از مسير حق و حقيقت جدا نمي‌شد. او آن‌قدر در كسوت يك رزمنده شهادت طلب در جبهه دين خدا مبارزه نمود، تا آنكه سرانجام در عمليات كربلاي يك كه به منظور آزادي شهر مهران از اشغال ارتش بعث عراق انجام شد به مقام رفيع شهادت نائل شد.
در اين عمليات علاوه بر او913نفرديگر از فرزندان ايران اسلامي به شهادت رسيدند.






وصيتنامه
بسم ا… الرحمن الرحيم
الحمدا… رب العالمين و صلي ا… علي سيدنا و مولانا ابوالقاسم محمد(ص) خاتم النبين و تمام عدهّ المرسلين و آله الطيبين الطاهرين المعصومين و القائدنا روح ا… الموسوي الخميني و اصحابه المنتجبين و الشهداء و الصديقين و لعنتهّ ا.. علي اعدائهم من الاولين و الاخرين.
سلام و درور بي كران به پيشگاه مقدس يگانه منجي انسانها حضرت بقيهّ ا… الاعظم روحي و ارواح العالمين له الفداء.
سلام بر اميد مستضعفان يار مظلومان موس زمان نايب بر حق امام زمان(عج) رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت آيت ا… العظمي الامام خميني و ياران با وفاي امام امت و سلام بر امت شهيد پرور حزب ا… .
سلام و درود بي پايان بر حضرت ابا عبدا ا… الحسين سيد سالار شهيدان مظلوم خط توحيد در طول تاريخ و سلام بر سالار شهيدان انقلاب اسلامي شهيد مظلوم آيت ا… دكتر بهشتي.
خداي را حمد مي‌گويم كه نعمت جمهوري اسلامي و رهبر عزيز انقلاب اسلامي را به اين نسل عنايت فرمود و ما را از ظلمت و تاريكي‌ها رهانيد و به طرف نور هدايت فرمود.
بار الها تو را شكر گزارم كه پدر و مادرم موحد بودند و مرا از كودكي با خودت و با مقربان درگاهت و وسيله نجات كه همانا  معصومين عليهم السلام هستند آشنا نمودند.
خدايا تو را سپاس كه به بنده‌ گنهكارت توفيق عنايت فرمودي تا در اين معامله كه خودت مشتري جان او هستي شركت نمايم و به نداي حسين زمان خويش لبيك بگويم. خدايا تو را شكر گزارم كه اين امانتي را كه عنايت فرموده بودي در ميدان جهاد در راهت شركت نموده‌ام و اگر سعادت داشتم كه دراين عمليات به شهادت در راهت نائل مي‌گردم و به بزرگترين آرزويم رسيده‌ام.
فرصتي گرانبها پيش آمده ,فرصتي كه نمونه آن فقط در زمان پيامبر اكرم(ص) و امير المومنين(ع) براي مسلمين پيش آمد و در اثر ايثار و قدرداني از اين فرصت گرانبها بود كه رهبر عزيزمان فرمودند: ملت ايران الهي شده است و من از خداوند تبارك و تعالي ياري مي‌جويم كه در اين حركت طوري بشوم كه او مي‌خواهد و اميدوارم در همه حال و همه جا بتوانم او را از خود راضي نگه‌دارم انشاء ا… .
خيلي دلم مي‌خواست كه در اين فرصت گرانبها در راه پياده نمودن هر بعدي از ابعاد قوانين اسلامي پيش مي‌رفتم و براي هريك از آنها يكبار شهيد مي شدم و خداوند دوباره زنده‌ام مي‌كرد و در راه پياده نمودن بعد ديگرش تا حد شهادت پيش مي‌رفتم. اي كاش هزاران جان داشتم تا هر كدام را در راهي فداي اسلام كنم ولي افسوس كه بيش از يك جان ندارم . دوست دارم كه نميرم تا ضربه‌اي به دشمنان اسلام زده باشم و روزي كه كارنامه‌ام بسته شد برايم جشن بگيريد زيرا كه من به آرزويم يعني وصال به ا… رسيده‌ام, انا لله و انا اليه راجعون,و اميدوارم از طريق شهادت به اين وصال نائل آيم.
به هرحال توفيق خداوند شامل حالم شد كه توانستم به بهشت روي زمين يعني بلده طيبه قم بيايم و درخت تشنه و خشكيده وجودم را از سرچشمه و منبع پر فيض آب حيات مكتب امام صادق(ع) آبياري نمايم. همان شهري كه پايگاه نور و هدايت الهي مي‌باشد. خيلي دلم مي‌خواست كه بلده طيبه قم را ترك نكنم، شهري كه دامنش صالحين و شهدا و صديقين و صاحبان امر و امامان نسلهاي عصرها و رهروان طريق الهي را پرورانيده و مي‌پروراندو براي من خيلي سخت است دوري از اين پايگاه عشق و عرفان و آگاهي.

امابراي رهبرم: اي رهبر عزيز، اي زاده زهراي اطهر، اي كوثر، اي كه نور را به كشور خاموش و ظلمت زده ما آوردي و آواي رهايي بخش اسلام را به گوش خفته گان اين ديار رساندي و ما را از چنگ طاغوت و ظلمات رهانيده و راه نور و ا… را نماياندي . خداوند به شما تا دولت يار سلامتي و طول عمر با بركت عنايت فرمايد كه همه مستضعفان جهان را نيز همچون ملت ايران از ظلمها رهانيده و به سوي نور هدايت فرمائيد. اميدوارم كه آنها نيز همچون ملت الهي ايران زمين خداوند را از لوث جنايتكاران و كافران پاك نموده و با عطر دل انگيز اسلام همه اين زمين را بيارايند كه شايد به خواست خداوند ابر غيب كنار رود و آن خورشيد عالميان و يگانه محبوب دل شما و منجي محرومين ظهور نمايد. و اين منتقم واقعي خون شهيدان مظلوم، ارض و محل نزول وحي الهي و سجده‌گاه پيام آوران الهي و پيروانشان را منور گرداند, انشاء ا… زيرا نتيجه سالها تحصيل و تزكيه و صبر و تقوا و خودسازي و تحمل تبعيد و شب زنده‌داري هاي رهبر عزيز بود كه در همه ابعاد علوم و سياست و جنگ و عرفان و فقه و اصول و فلسفه و … كسب نموده با تربيت شاگرداني چون شهيد بهشتي و شهيد مطهري و حجت الاسلام خامنه‌اي و حجت السلام هاشمي رفسنجاني و … كه تربيت نمودند .
در پايان خداوند با عنايت خويش ثمره ارتباط رهبر عزيز با او را ,جمهوري اسلامي قرار داد در جنبه سياسي و سپس در مورد جنگ فرماندهي كل قوا نيز به اين رهبر عنايت فرمود و ايشان براي ما در همه ابعاد ديني و سياسي رهبر هستند. در همه ابعاد جنگي، اقتصادي، علمي و صنعتي همه بايد كوشش نمائيم اين شمائيد كه بايد پشتيبان ولايت فقيه و جمهوري اسلامي باشيد و در آينده نيز همچنان پيرو ولايت فقيه بمانيد وگرنه در روز قيامت در برابر حسين(ع) و زهرا(س) چه جوابي داده خواهد شد؟
مي‌شود انسان بگويد مسلمان هستم و به فروع دين(جهاد ) معتقد نباشد ولي در عمل جهاد نكند آنوقت انتظار داشته باشد كه مسلمان واقعي است. امام امت براي ما نمونه‌اي از زندگي حضرت علي(ع) است. اما به ياري خداوند پيروزي و فتح و ظفر نزديك است و با وجود دليران رشيد اسلام اين جمهوري اسلامي پايدار و كفر جهاني نابود خواهد شد انشاء ا… ,ولي نكند اي خواهر و برادر تو از اين كاروان كه در حركت است عقب بماني و پيشنهاد به صدا و سيما و ارشاد اسلامي و تبليغات اسلامي حوزه‌ها و تبليغات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اينكه از سينه زني و عزاداري كه توسط رزمندگان قبل از حمله در پايگاهها و اردوگاهها برگزار مي‌شود كه نمي‌توان احساسات و شور عاشقان ا… و امام حسين(ع) را وصف نمود و ليكن مي توان صداي اين وارستگان را به گوش ديگر هموطنان رساند و نوحه‌هاي انقلابي كه باعث حركت و آگاهي و شناخت زمان خويش است توسط بهترين فرزندان اسلام خوانده مي‌شود.

سفارش به خانواده شهدا:
 پدر و مادر عزيز شهدا همانطوري كه خداوند در قرآن مي‌فرمايد: آيا گمان مي‌كنيد كه ايمان آورديد ما شما را امتحان نمي‌كنيم، نوع امتحان را در سوره‌اي ديگر از خوف و ترس و گرسنگي(محاصره اقتصادي) و نقصان در مال و جان(نيامدن محصول يا شهيد و اسير شدن يا مفقودالاثر شدن يا بمباران خانه‌ها) امتحان مي شويم  و خداوند مژده داده به كساني كه صبر مي‌كنند. خداوند مي‌فرمايد:« انا لله و انا اليه راجعون»، سخن كساني است كه وقتي مصيبتي به آنها مي‌رسد مي‌گويند: خداوند روزي ما را به دنيا آورده و بالاخره روزي به سوي اوباز مي‌گرديم و مهمتر از همه از مراحل كامل شدن ايمان قرباني نمودن عزيز خويش در راه خداست. همانطوري كه ابراهيم(ع) اسماعيلش را به قربانگاه برد تا به مقام امامت رسيد، عزيز و پاره تن حضرت رسول(ص) و فاطمه زهرا(س) همراه با بهترين يارانش و فرزند رشيدش علي اكبر (ع)و جگر گوشه 6 ماه‌اش در آن صحراي گرم عطشان به شهادت رسيدند.
 امام رهبر عزيز انقلاب پاره تن خود را فداي اسلام نمودند كه نهال جمهوري اسلامي در 15 خرداد 1342 كاشته بود به بار نشاندند، بنابراين صابر باشيد و از اين نعمت رهبري الهي گونه جمهوري اسلامي شكرگذاري نمائيد, به وسيله پشتيبان و پيرو امام بودن در همه حال. من از خداوند مي‌خواهم كه به همسران شهدا هم صبر و استقامت عنايت فرمايد كه زينب گونه باشند و فرزندان عزيز شهدا را خوب تربيت نمايند و اين بچه‌هاي معصوم شهيدان هرگاه پدر را از شما خواستند, بگوئيد انشاء ا… پدرتان مي‌آيد. سئوال مي‌كنند پس كي مي‌آيد؟ بگوئيد وقتي آقا امام زمان(عج) تشريف آوردند پدر شما هم مي‌آيد. اين بچه‌هاي شهدا كه از خدا بخواهند آقا هم انشاء ا… مي‌آيد. در خاتمه  به همسران شهيدان سفارش مي‌كنم در صورت امكان با فردي كه هم كفو خودشان باشد ازدواج نمايند كه اين به نفع آنهاست همانطوري كه رهبر عزيز انقلاب در نصيحت پدرانه از آنها خواستند كه ازدواج نمايند.

سفارش به جوانان و امت حزب ا…:
عزيزاني كه اين وصيت نامه را مي‌خوانيد به خصوص شما جوانها كه نسل جديد هستيد بدانيد همه كسانيكه در جبهه‌ها شهيد شدند يا مفقودالاثر گرديدند به نداي هل من ناصر ينصرني رهبر خويش لبيك گفتند و قدم در اين راه گذاردند, همانطوري كه مولا علي(ع) مي‌فرمايد: الجنهّ تحت ظلال سيوف ,بدانيد كه اين دين اسلام در جاي خودش از شمشير هم استفاده مي کند. يكي از روحانيون معظم از امام امت نقل مي‌كردند كه فرموده‌ بودند( خداوند لعنت كند كسي را كه شمشير از دست ما گرفت و به جايش تسبيح گذاشت.)
 اي عزيزان شما بايد پيرو شهيدان باشيد,شهيدان پيرو امام و ولايت فقيه بودند .در جبهه‌ها همين نيروهاي بسيج و مردم حزب ا… بودند كه ماندند و سرداراني رشيد براي لشکر سپاه و بسيج شدند. ما چه سرداران رشيدي را در اين عمليات ظفرمند از دست داديم .شماها بايد بيائيد جاي آنها را پر كنيد و پرچم آنها و اسلحه آنها روي زمين نماند كه خداوند فرموده:با همه ي توان خود در برابر دشمنان بايستيد.در همه جنبه ها بايد قوي باشيم و شما برادران و خواهراني كه بعد از من اين را مي‌خوانيد از شما مي‌خواهم پاسدار خون شهداي راه اسلام باشيد.

سخني با مادرم:
مادر جان اگر من شهيد شدم اگر جسدم باقي بود يا نه به هر صورت خيلي ناراحت نشويد زيرا بهترين ياران امام خميني جسدشان تكه تكه شدند، من كه هيچ خاك پاي آنها نمي‌باشم(مدني‌ها، دستغيب‌ها، بهشتي‌ها) و اگر اسير گشتم باز خدا را دارم كه حافظ من است. به هرحال شما بايد مادر نمونه باشيدو با آن روح سرشار از صبر و استقامت خود پيام آور راه شهيدان اسلام به ساير مادران باشيد كه آنها فرزندانشان را از چنان الگوهائي تربيت نمايند كه حيات و ممات آنها مثل ائمه عليهم السلام شود. همانطوري كه در زيارت عاشورا مي‌خوانيد‌ ( الهم اجعل محياي محيا محمد و آل محمد و مماتي ممات محمد و آل محمد(ص)) و مي دانم كه نبودن ظاهري من در بين شما سنگين است و تحملش مشكل اما خداوند فرموده: «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون»شما فرزندتان را خيلي دوست داشتيد در راه خدا داديد ,خداوند هم به شما مقام ابرار عنايت مي فرمايد. اين راهي است كه بايد طي نمود, جوانها و مردها مانند ابوالفضل(ع)  و علي‌اكبر(ع)  و امام حسين(ع) در راه احياي اسلام از دست و پا و بدن و سر خويش بگذرند و زنها و مادران و خواهران همچون زينب استوار در مقابل دشمنان اسلام ايستاده و صبور بوده و پيام خون اين شهيدان كه حرفشان دفاع از جمهوري اسلامي و پيروي از امام امت بود ,خون دادند و شهيد شدند، اسير شدند، مفقودالاثر شدند و تازيانه خوردند، از موسي بن جعفر(ع) مهم تر نبودند كه چندين سال اسير و در زندان بود ، مهم تر از حسين(ع) و يارانش نبودند كه با آن وضع شهيد شدند و جنازه پاك آنها 3 روز در زير آفتاب سوزان بود. بر جنازه پاك آنها اسب دوانيدند، اين بعثيهاي كافر بر جنازه‌هاي مفقودالاثرها چه مي‌كنند اينها از سالار شهيدان مهم تر نيستند اين حرفها را بايد مادرها به نسلهاي جوان و آينده بگويند كه آنها بدانند اين اسلام و جمهوري اسلامي با چنين ايثارهايي به دست آنها رسيده.
 مادرم، برادرم همانقدر كه مرا دوست داريد بيش از آن اسلام را دوست داشته باشيد و همه به ياد خدا باشيد و در راه اسلام و ناملايمات همچون كوه استوار باشيد و يارانش را در نظر  بياوريد ,مصائب كربلا و اسيري حضرت زينب(س) و جنازه شهيدان كربلا را در نظر بياوريد و گريه كنيد زيرا شما  را به خاطر شهادت يكي از اعضاي كوچك خانواده‌تان اين همه احترام مي‌كنند ولي با خانواده امام حسين(ع) كه درود خدا بر آنها باد بعد از شهادتش چه كارها كه نكردند. مادر جان در شهيد يا مفقود يا اسيري اين فرزند كوچك نيز صبور باش كه انشاء ا…  پيروزي اسلام بر كفر نزديك است و زيارت كربلاي حسيني در پيش  و در نهايت ظهور حضرت بقيه اله اعظم كه منتقم خون شهداست از صدر تا كنون.
مرا حلال كنيد برايم طلب رحمت نمائيد اي مادر، برادر، مادر بزرگ مهربانم خداوند جايگاه شما را بهشت قرار دهد.

برادران عزيز روحانيم و هنرمندم:
خداوند به شما نعمت بيان و خلق آثار هنري عنايت فرموده ,ضمن تحصيل علم تزكيه نفس را فراموش ننمائيد كه ما خيلي به هنر مندان ماهر و متعهد به اسلام احتياج داريم و اين وقايعي كه براي جمهوري اسلامي پيش مي‌آورند و همچنين دستاوردهاي اين انقلاب الهي را در تاريخ براي نسل آينده ثبت نمائيد و با بيانات و طرح‌ها و فيلم‌ها ؛جنايات، ظلمها، فسادهاي زمان طاغوت را به نسل ‌هاي آينده برسانيد تا جوانها و خانواده‌ها بدانند كه چه برنامه‌هاي فسادي براي متلاشي كردن اسلام از طريق فحشاء اعتياد و قمارخانه‌ها و مشروبخانه ‌ها و…بود.
در اين صورت خواهند ديد كه جمهوري اسلامي چه نعمت بزرگي است كه خداوند در مقابل حركت‌ها و شهادتهاي بهترين فرزندان اسلام به اين امت الهي عنايت فرموده است . مبادا نسل آينده فريب ظاهر نيرنگهاي شيطاني ابرقدرتها را بخورند كه اگر ما يك لحظه از اسلام،اسلام ولايت فقيه، جدا باشيم خيانت به خون شهيدان نموده‌ايم در اين صورت است كه خداوند نعمتش را از ما مي‌گيرد«ان ا… لايغير ما بقوم يغيروا ما بانفسهم».
سلام به خدمت همه دوستان و سلام به تمامي اساتيدم پدران و برادران روحانيم كه نور علم و ايمان را در قلب من بر افروختند و سلام و درود به مسئولين محترم جمهوري اسلامي رئيس جمهور و رئيس مجلس و اعضاي دولت، ائمه محترم جمعه و جماعات و سرداران و فرماندهان قواي مسلح كه اسطوره‌هاي ايمان و استقامتند و در يك كلام درود و سلام بر امت انقلابي و الهي ايران و ساير بلاد اسلامي كه در آينده نزديك با پيروي از دستورات حضرت امام خميني روحي له الفداء و الگو گرفتن از امت حزب ا… ايران بر حكومتهاي استكبار شوريده و حكومت جمهوري اسلامي تشكيل مي‌دهند و با وحدت اين جماهير اسلامي, اميد است وعده خداوند نيز انشاء ا… تحقق يابد و دولت يار تشكيل گردد و خورشيد امامت از كعبه بر جهانيان نور افشاني كند.
اين نوشته در آخرين لحظات كه مي‌خواهيم به عمليات برويم نوشته شد آرزويم پيروزي اسلام است.
اين شعار سيد و سالار شهيدان حضرت اباعبداا… الحسين(ع):
اني لا اري الموت الا السعاده
و الحياه مع الظالمين الا برما
اي پرورگار من و اي خالق من با چه زباني شكرت را به جاي آورم كه مرا از هيچ ,هستي و وجود عنايت فرمودي و در اقيانوس پر تلاطم زندگي دستم گرفتي ,هدايتم فرمودي و مرا از ظلمتها و هلاكتها رهانيدي كه به ساحل فلاح و رستگاري و آب حيات و ابديت برساني. همه اينها از لطف و كرم آن وجود نازنيني كه از رگ گردن بر من نزديكتر است، اي معبود من گر چه من بنده‌اي گناهكار و عاصيم ليك به غير از درگاه تو جائي ندارم ,اگر نپذيري مرا پس كجا روم ,مي‌دانم كه رو سياهم و گناهكار و مستحق عذاب، اما آخر چطور تحمل توانم كرد عذابت را در حاليكه اميد به رحمت بخشش بي پايان تورا دارم و چنگ توسل به حبل ا… المتين چهارده معصوم عليهم السلام زده‌ام.
 خداي من خودت وعده دادي كسانيكه  با مال و جان خويش در راه خدا مجاهدت نمايند در عوض جنت دارند, اين بنده عاصي بنا به دستورات به كمك ياري عزيز زهرا حسين بن علي(ع) كه نداي هل من ناصر او در همه عصرها و نسلها تا آمدن منتقم حقيقي ,بقيهّ ا… الاعظم قدم برداشته‌ام و به رهبري و فرماندهي كل قوا نائب بر حق امام زمان(عج) حضرت امام خميني در عمليات شركت مي‌نمايم.
 خداوندا اين بنده كوچكت كه قدم در اين راه نهاده او را ياري نما و از لغزشها او را حفظ فرما، پروردگارا چيزي كه از تو مي‌خواهم كه شايد نجات دهنده ياران ابا عبدا… الحسين(ع) قرار دهيد. آرزويم پيروزي اسلام سلامتي و طول عمر رهبر عزيز انقلاب تا رسيدن و بر پائي دولت حضرت بقيهّ ا… الاعظم و شفاعت عصاره خلقت معصومين عليهم السلام در روز قيامت.مرا حلال نموده برايم طلب مغفرت نمائيد.
احمد هاشمي



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : هاشمي , احمد ,
بازدید : 185
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]

شهريور ماه سال 1341 روستاي "کوهين"در شهرستان کبودرآهنگ شاهد تولد کودکي از نسل خورشيد بود. نامش را امين الله گذاشتند.
 از کودکي با آيه‌هاي الهام بخش قرآن مأنوس بود ,بزرگتر که شد ديگران را نيز به تلاوت اين مفاهيم الهي توصيه ميکرد. با رسيدن به سن تحصيل, مشتاقانه قدم به مدرسه گذاشت و تحصيل علم و دانش را آغاز کرد.او علاقه ي زيادي به کسب علم ودانش داشت اما بعد از دوران ابتدايي به‌دليل مشکلات اقتصادي خانواده مجبور به ترک تحصيل شد تابا کار کردن کمک خانواده اش براي تامين مخارج زندگي باشد.
 او اگر چه از محيط درس و مدرسه دور ماند. ولي هرگز از فراگيري معرفت اسلامي و قرآني باز نايستاد. از هر فرصتي براي افزودن به دانسته هايش استفاده مي کرد .سنين نوجواني را طي مي کرد که مبارزات مردم عليه طاغوت  به اوج خود رسيده بود. سالهاي 1355تا1357مردم ايران پس از يک دوره مبارزه ي سخت ونفس گير که از سال 1342شروع شده بود,دراين سالها شاهد به ثمر نشستن تلاشهايشان بودند.
 او در اين دوران نوجواني را مي گذراند.درجستجوي حقيقت بود و عدالت خواه بود بر اين اساس با ارادهاي محکم و استوار به قيام حسيني مردم ايران  پيوست و پرچم مبارزه با ظلم و فساد ستمشاهي را برداشت. پيروزي انقلاب اسلامي را آغاز راهي برمي‌شمرد که روح متعاليش در آن به کمال مي رسيد.
او از هيچ کوششي در راه به ثمر رساندن انقلاب اسلامي دريغ نداشت وتا روز 22بهمن سال 1357که انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد ,او آرام نگرفت.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست .با شروع جنگ تحميلي، لباس جهاد پوشيد وروانه ي جبهه هاي دفاع از اسلام ناب محمدي شد.او حالا 18ساله شده بود.
او در جنگ نيز مثل دوران مبارزه با طاغوت ,هر کاري که در توانش بود انجام مي داد .
شرکت در خط مقدم جبهه ورويا رويي مستقيم با دشمنان,حضور در پشتيباني و انجام وهدايت عمليات پشتيباني از رزمندگان,انجام کارهاي اداري وستادي.
پس از اصرارهاي زياد پدر و مادرش قبول کرد ازدواج کند به شرطي که از جبهه و جنگ جدا نشود.همسري مومن انتخاب کرد که اورا تشويق به حضور در جبهه مي کرد.
مدتي از حضور امين الله در جبهه ها مي گذشت واومسئوليتهايي را در راه دفاع از کشور تجربه کرده بود. يکي از مهمترين کارهايي که در آن دوران النجام مي شد,جذب ,آموزش و اعزام نيرهاي بسيج مردمي به جبهه هابود. امين الله باقري مسئوليت اين کار مهم را درسپاه هفتم به عهده گرفت وبا تلاشهاي شبانه روزي توانست نيروهاي بي شماري را سازماندهي وروانه ي جبهه ها نمايد.
هرچند مسئوليتش اقتضا مي کرد صدها کيلومتر پشت جبهه باشد وماموريتش را انجام دهد اما عشق به حضور در جبهه هاي جنگ باعث شده بود از هر فرصتي براي حضور در اين مناطق استفاده کند. به خصوص هنگام عمليات او با برداشتن اسلحه ,در کنار رزمندگان اسلام به نبرد با دشمنان مي پرداخت يا ماموريت هدايت وفرماندهي بخشي از نيروهاي عملياتي را به عهده مي گرفت.
عمليات مسلم ابن عقيل(ع)که در نهم مرداد ماه 1361 در ارتفاعات مشرف به شهرمندلي عراق درجبهه سومار انجام شد ,آخرين فرصتي بود که خدا به او اجازه داد در راه اعتلاي اسلام ناب محمدي تلاش نمايد.امين الله در اين عمليات به شهادت رسيدوبه ديدار خدا رفت تا در کگنار بندگان برگزيده ي خدا شاهد اعمال وگفتار ما باشد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد






وصيتنامه
بسم رب الشهدا و الصديقين
اين شهدا حق زيادي بر گردن ما دارند .
اين وصيت‌نامه‌هايي كه اين عزيزان (شهداء) مي‌نويسند ,مطالعه كنيد .پنجاه سال عبادت کرديد خدا قبول کند, يك روز هم يكي از اين وصيتنامه‌ها را گرفته و مطالعه و تفكر كنيد . (پير جماران ، قلب امت ، امام خميني)
ضمن سلام و درود بي پايان به رهبر كبير انقلاب و ملت شهيد پرور ايران و رحمت و درود خداوند بر تمام شهداي انقلاب و جنگ تحميلي عراق عليه ايران .
در اين آخرين لحظات سرنگوني رژيم صدامي چه خوب است عرايضي را با ملت شهيد پرور داشته باشم, البته مالي ندارم كه در مورد آن وصيت كنم فقط مي‌خواهم چند كلمه‌اي را كه در اين مدت زندگانيم درك نمودم كه مي‌شود با تكيه بر آنها كفر را به انزوا كشيد و اسلام را در جامعه پيدا كرد, خدمت ملت عزيز عرض كنم .
1- هميشه و در همه حال امام را دعا كنيد, چون كه ما هر چه داريم از بركت وجود امام و خون شهدا داريم . اين دولت نوپاي جمهوري اسلامي را از هر لحاظ كمك كنيد و پشتيبان آن باشيد. به راستي كه هر كس به تضعيف اين دولت كمك كند از يزيديان و كفار خواهد بود . اي ملت عزيز هميشه در صحنه وپشتيبان روحانيت مبارز پيرو خط امام باشيد كه با وجود اين روحانيت بود كه اسلام تا به حال پايدار مانده و نسل انسانيت را كه در ايران و جهان رو به ورشكستگي مي‌رفت, بعد از 1400 سال در ايران زنده كرده و مي‌خواهد جهان را نيز از اين ورشكستگي نجات دهد .
رئيس جمهور محبوب آقاي خامنه‌اي و رئيس مجلس آقاي رفسنجاني را دعا كنيد تا در اين مسئوليت خطيري كه به عهده آنها گذاشته شده موفق شوند و بتوانند با رهبري‌هاي پيامبر گونه امام و ياري شما ملت شهيد پرور قدرت حقانيت اسلام را به جهان عرضه كنند .
اما اي كساني كه عظمت و بزرگي اين انقلاب الهي را درك نكرده‌ايد, كمتر به دنبال اشكال تراشي و ايجاد بي نظمي در جامعه اسلامي برويد, بگذاريد اين مسئولين مملكتي و دولت شما را از دست استعمار و بدبختي فكري به ياري خداوند منان نجات دهند.
اي احتكار گران و گرانفروشان و اي سرمايه‌داراني كه نمي‌خواهيد پولهايتان را براي پيشرفت انقلاب به كار بريد ,مي‌خواهم به شما بگويم, اين ملتي كه در حدود 3 سال است در محاصره نظامي و اقتصادي آمريكا و ابر قدرتها به سر مي‌برند,دشمنان هيچ غلطي نتوانستند در قبال اين ملت بكنند ,حالا شما كه تفاله‌هاي آنها هستيد چه كار مي‌خواهيد بكنيد .بيائيد به دامن اسلام برگرديد وگرنه از منافقين هم بدتر هستيد .
اما وصيتي كه به خانواده‌ام دارم:
 در صورت شهادت من گريه و زاري نكنيد و عزادار نباشيد چون من متعلق به شما پدر و مادر يا همسرم نيستم بلكه امانتي بودم از طرف خداوند در دست شماها . و از شما پدر ، مادر و برادران عزيزم حلالي دنيا و آخرت مي‌خواهم . و سر قبر بنده را زياد آزين بندي نكنيد و سعي شود از زدن عكسم بر سر قبر خودداري كنيد يك آينه بر سر قبرم نصب كنيد كه از آن قبرم مشخص باشد تا كساني كه براي فاتحه مي‌آيند قبر در نظر آنها جلوه‌گر شود تا به فكر آخرت بيفتند ، كه خود آنها هم روزي به خاك تبديل خواهند شد و كمتر فكر ماديات و تجملات دنيوي باشند .دوستان عزيز از شما عاجزانه تقاضامندم بعد از شهادت من تعريفي از بنده نكنيد .
بعد از شهادت بنده طبق موازين شرعي اسلام در مورد همسرم اقدام شود .
خدايا ، خدايا ، تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
از عمر ما بگير و بر عمر او بيفزا
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي همدان        امضاء :امين الله باقري 8/7/61 



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : باقري , امين الله ,
بازدید : 178
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]

علي اكبر يارمحمدي در سال‌هاي ظلمت و تاريكي شاهنشاهي در شهرستان مريانج در استان همدان طلوع كرد. با پشت سرگذاشتن دوران كودكي و نوجواني به صف مجاهدان راه خدا و مبارزان انقلابي پيوست و شجاعانه در برابر رژيم فاسد پهلوي ايستاد. او در اين راه تحت تعقيب عوامل ساواك قرار گرفت و يك‌بار دستگير و به‌شدت مورد شكنجه واقع شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي به‌خدمت نهادهاي انقلابي درآمد و خود را وقف مجد و عظمت نظام اسلامي نمود.
او پس از استقرار شهيد مدني در همدان ,خدمت در ركاب ايشان و ملازمت و همجواري با آن مرد الهي را برگزيد. اکبر يارمحمدي در ستاد عملياتي كه شهيد مدني تشكيل داده بود به فعاليت پرداخت وبه همراه تعدادي از دوستانش تمام فعاليت‌هاي اجرايي ستاد را بر عهده گرفتند تا باتلاش شبانه روزي کمبودها ونارسايي هاي به وجود آمده در اوائل انقلاب را ساماندهي کنند.
مدتي بعد با درخواست شهيد مدني ,سرپرستي غار علي صدر را پذيرفت و با حل و فصل نزاع واختلافات موجود درآن منطقه، درآمدهاي حاصل از بازديدگردشگران از غار علي صدر را پس از سال‌ها به بيت المال باز گرداند.
با حضور ضدانقلاب در کردستان وايجاد مزاحمت براي مردم اين ديار ,اوبه آنجا رفت وبه مقابله با آنها پرداخت.در شهريور 1359 با حكم سردارشهيد بروجردي به فرماندهي پيش مرگان كرد مسلمان در دهگلان كردستان منصوب شد.مدتي بعد وبا اثبات توانايي هايش به فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهگلان دركردستان منصوب شد.
او در مدت حضورش درکردستان فعاليتهاي عمده‌اي براي پاکسازي خاک پاک ايران بزرگ از وجود کثيف دشمنان داخلي وعوامل بيگانه انجام داد و سرانجام دربيست وچهارم آبان ماه 1359 به فيض عظماي شهادت نايل شد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد








وصيت‌نامه
بسم رب الشهدا و الصديقين
آنانكه در راه خدا كشته مى‌شوند مپنداريد مرده‌اند بلكه زنده‌اند و پيش خداوند روزى دارند و شاهد و ناظر مى‌باشند. قرآن کريم
مادر و پدرعزيزم و برادران گرامى و ديگر عزيزانم... ما از خدا هستيم و به سوى خدا برگشت مي كنيم. اگر در زندگى مسير وحركتمان در جهت خدا باشد چه بهتر. لذا راهى را كه من در چندين سال پيش انتخاب نموده‌ام, اميدوارم كه در جهت الله بوده و خواهد بود، انشاالله. پس لازمه اين راه فنا كردن خود يا در رسيدن به خدا است. اگر روزى شنيديد كه اين خون ناقابل من در راه اسلام و به ثمر رسيدن انقلاب اسلامى ريخته شد آن روز را جشن قبولى قربانى خود بدانيد وفرزندانم را طورى تربيت كنيد كه مسير تكاملى خود را به طرف خدا فراموش نكنند و مرگ سرخ در ميدان نبرد را به مرگ سياه در رختخواب نرم ترجيح دهند. والسلام من التبع الهدى 22/6/1359
علي اكبر يارمحمدي






آثارباقي مانده از شهيد
بسمه تعالى
سلام بر پدر عزيزم و برادران گرامى .خواهشمندم همگى با كمال گذشت و فداكارى, پسر گناه كار خود را حلال كنيد.پدر عزيز و برادران گرامى همه شما را به خدا مى سپارم و بچه ها و دختر عمويم را به خدا مى سپارم و از شما مى خواهم در حد امكان از ايشان سرپرستى كنيد و از تمام دوستان حلالى بخواهيد و هر كس به ترتيب در حق من بدى كرده از صميم قلب بخشيدم و از خدا هم مى خواهم همه را ببخشد, خدا حافظ پدر .
صورت بدهكاريها و بستانكاريها: 23/6/59

عمو عزيز 10000 ريال
سپاه پاسداران 50000 ريال
محمد لاله جينى 10000 ريال
حسام آبادى 25000 ريال
پاوه اى 10000
عبدالله خودمان مطابق دفتر
عزيز دستى 50000
پول آيينه 20000
احمد عمو 235000پول پشم
عمه قزى 9000
پول پشم گوسفند 15300
اميدوارم كه رعايت بدهكاريها و بستانكاريها بشود . علي اكبر يارمحمدي



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : يارمحمدي , علي اكبر ,
بازدید : 277
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]

سال 1330 در روستاي سنگستان در استان همدان متولد شد. به‌علت نبود امكانات تحصيلي همراه با خانواده به همدان مهاجرت كرد و در اين شهر مشغول به تحصيل شد. او توانست با همت  و تلاش  از دبيرستان شريعتي فارغ التحصيل شد و ديپلم گرفت.
او ادامه تحصيل را براي دستيابي به آرمانهاي متعالي‌اش لازم دانست، بر اين اساس وارد دانشسراي تربيت معلم شد .
اودر اين دوران با مفاسد وظلمهاي حکومت پهلوي آشنا شد و همزمان با تحصيل , فعاليت‌ها ومبارزات سياسي و انقلابي خود را آغاز كرد. او در اولين گام اقدام به سوزاندن کتابهاي ضاله و التقاطي در دانشسرا نمود كه به‌سرعت توسط ساواك دستگير و تحت بازجويي وشکنجه قرار گرفت. بعد از آزادي از زندان براي سپري كردن دوران خدمت سربازي با عنوان سپاهي دانش به يكي از روستاهاي محروم آذربايجان شرقي اعزام شد. ايرج تيموري پس از اتمام دوران خدمت سربازي  به استخدام آموزش و پرورش درآمده و به ميل خود در بخش محروم شرا قهاوند در استان همدان مشغول تدريس شد.
مدتي بعد به‌دليل فعاليت‌هاي ضد رژيم طاغوت مورد تعقيب عوامل اطلاعاتي و نظامي شاه خائن قرار گرفت اما اين دشواري ها کمترين خللي در اراده اش نداشت. اوبه همراه مردم قهرمان ايران تا پاي جان در مقابل طاغوت ايستادند تا او از ايران فرارکرد.
 كشتي انقلاب اسلامي به ساحل پيروزي رسيد وحکومت ايران ازيک حکومت استبدادي و ديکتاتوري وبا رايبيش از  98درصدي به جمهوري اسلامي ايران تبديل شد.
با پيروزي انقلاب  به خدمت دادگاه انقلاب درآمد.مدتي بعدبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست. سال 1359 يكي از برادرانش در راه دفاع از ايران واسلام ناب محمدي به شهادت رسيد .
مدتي بعد به جهادسازندگي(سابق)رفت ودر اين نهاد مردمي منشا خدمات بزرگي شد.
 سال 61 13از راه رسيد ويکي ديگر از برادرانش در اين سال در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل به شهادت رسيد.
حالا فراق ودوري از برادران و ياران شهيدش اورا آزار مي داد.
با شهادت برادرانش او براي رفتن به جبهه با منع قانوني مواجه بود اما با اصرار فراوان  بارها به عنوان جهادگر به جبهه‌هاي جنگ رفت ودر بخش مهندسي رزمي به فعاليت پرداخت.
سال 1365و عمليات كربلاي 5،سکوي پرواز ايرج تيموري به عرش اعلي شد واو مقبول درگاه دوست گرديد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد







وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند را شكر گذارم كه بار ديگر توفيق ديدن عاشقان الله, زاهدان شب و شيران روز را قسمتم نمود. تابه حال كه نتوانستم به اسلام عزيز خدمتي نمايم و هميشه شاهد شهادتها و ايثارهاي مجاهدان راستين في سبيل الله بوده‌ام, ولي خود هيچ. اميدوارم كه در اين سفر بتوانم توشه‌اي برگيرم تا در پيشگاه بزرگان و شهدا شرمنده نباشم.
 پروردگارا از تو مي‌خواهم نيّتم را خالص گرداني و در استواري اين نيّت ياريم فرمايي. خداوندا ,تو خود مي‌داني كه هدف شركت عزيزان ما در جبهه‌ها ادامه راه حسين(ع) عزيز است، خدايا تو خود آنها را ياري فرما. هنوز فرياد حسين(ع) در آسمان طنين افكن است كه فرموده:«هل من ناصر ينصرني» حسين عزيز به ندايت لبيك مي‌گوييم و عرضه مي‌داريم:
«يا اباعبدالله اني سلم لمن سالمكم و حرب لمن جاربكم الي يوم القيامه»
مافقط براي اجابت دستور امام عزيز، آن اسطوره تقوا و ايمان و مقاومت, به جبهه‌ها آمده‌ايم. و انشاءالله نيت ديگري نداريم.
از خانواده و پدر و مادر و خواهر و فرزندان و همسرم و هر كسي كه اين مطلب را مي‌شنود ,تقاضا دارم و تمنا دارم كه امام عزيز و خط امام را رها نكنيد و هيچگاه به دشمنان به كمين نشسته اجازه و فرصت ندهيد تا انقلاب عزيز و خط امام كه نتيجه خون هزاران و بلكه دهها هزار شهيد است را به خطر بيندازند.
قبل از هرچيز شما را سفارش به پيروي از احكام عاليه اسلام و خط رهبري امام عزيز نموده و تقاضا دارم اجازه ندهيد عوامل اجانب در كشور آيه يأس بخوانند و مردم را از ادامه راهشان باز دارند. در ثاني شما را سفارش مي‌كنم در تربيت فرزندانم. از شما مي‌خواهم آنان را در خط علي(ع) و حسين(ع) و ائمه اطهار(ع) هدايت و همواره مواظب آنان باشيد تا از اين راه نوراني خارج نشوند. تا آنجا كه امكان دارد نگذاريد كمبود مرا احساس نمايند و اگر دخترم سميه لياقت استعداد تحصيلات عاليه را از خود نشان داد دلم مي‌خواهد رشته پزشكي بخواند تا بتواند به خواهران خود خدمت کند.پسرم حجت خود مختار است با نظر اقوام نزديك و دوستان رشته مورد علاقه خود را انتخاب نمايد. از همسرم مي‌خواهم اگر برايش امكان دارد خود سرپرستي فرزندانم را به عهده بگيرد كه خداوند به وي اجر بي‌پايان مي‌دهد. چون دنيا به زودي سپري مي‌شود و خوشي‌ها و لذات دنيا زود گذر است. كساني كه در دنيا فكر مي‌كنند بي‌نياز هستند( گرفتارند). در نهايت از همه دوستان ، اقوام، پدر و مادر و برادران و خواهر و همسر و فرزندان خداحافظي و حلاليت مي طلبم. اميدوارم همگي مرا ببخشيد.
خداحافظ همگي24/10/1365   ايرج تيموري
 



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : تيموري , ايرج ,
بازدید : 219
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]

سال 1337 در آبادان به‌دنيا آمد. هنوز سنين کودکي را سپري مي‌کرد که مادرش درگذشت و او را با کوله باري از سختيها و مشکلات وانهاد. 12 ساله بود که به همدان آمد و تا هنگام اخذ ديپلم در اين شهر سکونت نمود.
بهرام بعد از اتمام تحصيلات دبيرستاني به‌خدمت سربازي رفت و دريکي از مراکز هوانيروز درتهران مشغول به خدمت شد.
در سال 1357 وبا رسيدن مبارزات مردمي برعليه حکومت پهلوي به مرحله ي حساس ,همراه با هزاران نفر از سربازان ,افسران ودرجه داران به‌دستور امام خميني (ره) از پادگان گريخت و به آبادان رفت تا فعاليت هاي سياسي و مبارزاتي اش را عليه رژيم پليد ستمشاهي تشديد نمايد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بهرام همواره در صحنه‌هاي مختلف خدمت گذاري حضور ي فعال داشت .هرجانياز به فداکاري واز خود گذشتگي بود ,او از اولين افرادي بود که حاضر مي شد.
در 29شهريورسال 59 13با شروع جنگ تحميلي به‌عضويت سپاه پاسدارانانقلاب اسلامي در آمدو به جبهه آبادان رفت تابه مقابله با دشمنان متجاوز پردازد.
مدتب بعد به همراه خانواده اش همدان مهاجرت کرد و به انصارالحسين (ع) پيوست.با
ورود به اين لشکرفصل نويني از جهاد ومجاهدت خود را در راه پيشبرد اهداف اسلام ناب محمدي آغاز نمود. اوبا اثبات توانايي ومديريت خود,وبا شرکت در تمام عمليات و عرصه هاي سخت دوران سرنوشت ساز دفاع مقدس ,مسئوليتهاي زيادي را قبول کرد.
سال‌هاي متمادي جسم مرارت کش خود را آماج بلاياي جبهه‌ها قرارداد , دفاع مقدس مردم ايران در برابر دنياي ظلم وستم روزهاي آخر را طي مي کرد وبهرام دلگير از شهيد نشدنش.وقتي فکر مي کرد بايد فضاي عرفاني جبهه را رها کند وبه شهر برگرد دلش مي گرفت.
دشمنان ايران که در طول 8سال نتوانستند با به کار گيري نيروهاي نظامي تعدادي از کشورهاي عربي در کنار ارتش عراق وابزار جنگي آمريکايي واروپايي, به خواسته ي شيطاني شان در شکست ايران برسند,در روزهاي پاياني جنگ با به کارگيري کثيف ترين موجودات روي زمين يعني منافقين قصد اشغال ايران را نمودند,غافل از اينکه با حضوررزمندگان ايران اسلامي آنها هرگز قادر به حضوري اندک در خاک ايران نخواهند شد.
سرانجام بهرام مبارکي در آخرين روزهاي جنگ تحميلي، مجوز حضور خود در عرش الهي را در حالي دريافت نمود که در عمليات مرصاد با سمت فرماندهي گردان 154به‌همراه ديگر رزمندگان اسلام ,غرب ايران را به جهنمي از آتش و دود براي منافقين ضد مردم ودين خدا مبدل ساخته بود.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد






وصيت‌نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى (عج )خمينى را نگهدار.
ما كه پيرو مكتب پيغمبر (ص) و ائمه اطهار (ع) هستيم ,بايد به اندازه توانايى خودمان به اسلام و اهداف آن خدمت كنيم و من بهترين خدمت را جهاد مى دانم . جنگ با كفر مى دانم و اين را انتخاب كرده ام . زندگى را در جنگ با كفر و طاغوت مى دانم . عاشق چنين زندگى هستم و از جنگ با كفار لذت مى برم . زيرا با چنين جنگهايى مى توانيم خودمان را بسازيم با چنين جنگهايى مى توانيم ايران ، عراق ، كربلا ، فلسطين و قدس و تمام مسلمانان و مستضعفين جهان را آزاد كنيم و با جنگ است كه مى توان صلح را برقرار كرد . جنگ با كفر بزرگترين دانشگاه مى باشد و انسان در جنگ آبديده مى شود . امام فرمود جنگ نعمت است و مردان خدا دسته اى بودند كه تمام دارايى و زن و بچه حتى جان خويش را در طبق اخلاص گذاشته و ارزانى راه خدا كرده اند تا خود ظرف نور و حيات شده و جمع و جامعه اى را از ظلمت ، فساد و ستم ها به سمت نور حق راهنما شوند و بدين طريق صداقت خويش را به اثبات رسانده و عهد خويش را وفا كرده اند . عرض ديگر يعنى ياران و همراهان همچون تشنگان در كوير مانده شربت شهادت را مي جويند .
پس خدايا ياريت ميدهم تو هم طبق گفته ات (ان تنصرالله ينصركم و يثبت اقدامكم ) من را يارى ده و ثابت قدم كن تا نلغزم و از راه بدر نشوم و نااميد نشوم .
خدايا ديگران رفتند ، دوستانم رفتند ، چرا مرا گذاشته اى مرا گذشته اى تا امتحانم كنى ، خدايا قبل از اينكه امتحانم كنى صبر و استقامت در گناه و در مقابل دشمنان عطايم كن كه از امتحانت رد نشوم و موفق بيرون بيايم.
خدايا تو گفته اى كه هر كى عاشق من شد عاشق او مى شوم و به او بهترين نعمت كه شهادت است نصيب ميكنم پس خدايا مرا خالص گردان و بهترين نعمت را نصيبم بگردان .
چند تقاضا:
دعا براى امام را هرگز فراموش نكنيد و پيرو امام باشيد .
دعا براى ياران واقعي امام و مردان خدا و رزمندگان اسلام و اسراى اسلام فراموش نشود .
براى شادى روح شهدا فاتحه فراموش نشود.
مقدارى روزه و نماز قضا دارم كه اميدوارم از حقوقم براى روزه و نمازم بدهيد .
اميدوارم هر كه از من ناراحتى ديده مرا به حق على (ع) ببخشد.
در ضمن هر چه دارم برايم همسر , پسرم ودخترم مى گذارم و همسرم وكيل من مى باشد .در ضمن مرا يا در آبادان كربلاى خوزستان آنجايى كه هجده ماه براى خاك اسلامي اش خدمت كردم دفن كنيد يا (هر جايى كه همسرم مايل باشد ) .
و خواهش ديگرى كه دارم اين است كه هنگامى كه مرا دفن كرديد بر مزارم سينه بزنيد كه سينه زنى را دوست مى داشتم, چون به انسان روح خدايى مى دهد و اگر نتوانستيد شب هاى جمعه بر مزارم بياييد و اگر نتوانستيد ,هر جا هستيد برايم فاتحه بخوانيد . والسلام
پيامى براى اقوامم :
بدانيد كه اسلام حق است و اينكه امام خمينى عزيز مى آيند كه پرچمدار اين مكتب است و پيرو او باشيد و چيزى را با زور به فرزندانتان نقبولانيد بلكه سعى كنيد كه با عقل و منطق با آنها رفتار كنيد و بگذاريد بهترين راهى كه انسان را به اسلام واقعى و حقيقى مى رساند و رضاى خدا بيشتر در آن مى باشد انتخاب بكنند .
پيامى براى پدر ، خواهر و همسرم و فرزندانم :
اگر مى خواهيد روح مرا شاد كنيد فقط در خط اسلام باشيد .
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى (عج ) خمينى را نگهدار .
خدايا خدايا اسلام و مسلمين را پيروز بگردان . خدا نگهدار شما باشد
بهرام مباركى 28/11/64
در ضمن از مادر بزرگم و دايى كه مرا بزرگ كردند و در راه اسلام به من خدمت كردند سپاسگزارم . على جان پسر خاله عزيزم اگر زحمتى نيست اگر همسرم خواست در همدان بماند اميدوارم كه او را مثل خواهر خودت و براى او برادرى دلسوز باشى و براى فرزندانم دايى مهربان و از آنها نگهدارى و سرپرستى كنى . متشكرم .
اگر چه دنيا دوست داشتنى است اما خانه آخرت خيلى از دنيا زيباتر است ,خيلى از دنيا بالاتر و عالى تر است. اگر مال دنيا را آخر كار بايد گذاشت و رفت پس چرا انسان آنرا در راه خدا انفاق نكند و اگر اين بدنهاى ساخته شده است كه آخر كار بميرد پس چرا در راه خدا با شمشير قطعه قطعه نشود . بهرام مباركى

وصيت نامه شخصي
بسمه تعالى
وصيت نامه اينجانب بهرام مباركى فرزند دادالله شماره شناسنامه 3232 محل تولد آبادان تاريخ تولد 1337
اين وصيت نامه در رابطه با اموال و بدهكاريهايم مى باشد. اولا در رابطه با وكيل ، همسرم ناهيد آگاه فرزند على اكبر به شماره شناسنامه 333 متولد آبادان وتاريخ تولد 1341 را از طرف خودم وكيل مى كنم و كليه اموالم متعلق به او و دو فرزندم على رضا و مرضيه مباركى مى باشد و بايد حتما اموالم در اختيار همسرم و دو فرزندم قرار گيرد. در مورد منزل يك دستگاه منزل در همدان واقع در خيابان شهيد دكتر چمران كوچه سجادى بن بست شهيد رجبى كه زمينش را از طريق تعاون سپاه و زمين شهرى گرفته ام وسندش نيز به اسم خودم مى باشد و در آن دو طبقه و نيم ساختمان ساخته شده است كه در حال حاضر در طبقه اول خانواده خودم زندگى مى كنند و در طبقه دوم خانواده پسر خاله ام على سماواتى و در ضمن نحوه ساختن ساختمان و مخارجى كه در رابطه با ساختمان پرداخت شده بدين طريق مى باشد كه از بانك ملى مهديه مقدارى وام گرفته كه به اسم خودم مى باشد و در ضمن مقدارى پول به عنوان قرض از اقوام و فاميل گرفته ايم كه كل آنها مشخص مى باشد و قرار شده كه پولهاى گرفته شده‌از بانك و فاميل به طور اشتراكى پرداخت شود .
تا به حال مقدارى از قسط بانك داده شده است و كليه مخارجى كه تا به حال پرداخت شده در دو دفتر ثبت شده است. در كل قرار بر اين بوده كه كليه مخارج و خرجهايى كه ساختمان نياز دارد و وسايل مربوط به ساختمان اشتراكى پرداخت شود و قرضها نيز به طور نصف به نصف از طرف هر دو خانواده پرداخت شود مگر بدهكاريهايى كه انفرادى گرفته شده بود . در مورد مالكيت ساختمان و نحوه تقسيم ساختمان . زياد فكر كردم ولى به نتيجه اصلى نرسيده ام فقط مسائلى را توضيح مى دهم كه اميدوارم رسيدگى شود. اولا در ابتدا و قبل از ساختن ساختمان قرار براين بود كه ما يعنى من و پسر خاله ام على سماواتى فرزند ابوالحسن متولد آبادا ن تاريخ تولد1337 اين منزل را به طور اشتراكى بسازيم و استفاده از آن نيز اشتراكى باشد و در ضمن قرار بود كه اگر زمينى به اسم پسر خاله ام على فاميل سماواتى درآيد كليه مسائل آن نيز اشتراكى باشد . حال اگر دو خانواده خواست در آنجا زندگى كنند و نياز به هيچ تغيير و تحولى نبود به همين صورت بماند ولى اگر نياز به تغيير و تحول و يا مشخص شدن تقسيم بندى ساختمان و تفكيك سند مالكيت شد مسائل از طريق حاكم شرع و مراجع قانونى پيگيرى و مشخص شود . فقط اميدوارم كه تصميماتى كه گرفته مى شود به نفع هر دو خانواده بوده و هيچ گونه نگرانى پيش نيايد و هر دو خانواده رضايت داشته باشند . در ضمن حدود چهل و پنج هزار تومان پدرم و پنج هزار تومان پسر عمه ام اسماعيل آگاه از من مى خواهند به عنوان قرض گرفته ام .
در مورد روزه و نماز بايد بگويم كه نماز و روزه خيلى بدهكار مى باشم . گاهى اوقات در منطقه بوده ام كه نمى شد روزه گرفت و يا قبلا روزه اى بدهكار بوده ام و نماز هم كه قبلا سستى پيش آمده و گاهى اوقات نخوانده شده است كه اولا اميدوارم خداوند مرا ببخشد و در ضمن سعى شود از حقوقم كسى را اجير كرده و روزه و نمازم را به جا بياورد . دعا به جان امام فراموش نشود . والسلام خداحافظ . بهرام مباركى 24/7/66 خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار .





خاطرات
مصاحبه با همسر شهيد بهرام مبارکي
بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين .
من به نوبه خودم تشکر مي کنم ، از تشريف فرمايي شما و از اينکه زحمت کشيديد و باعث ميشويد که با اين کارهايتان، واقعا آن راهي که شهداي ما رفتند، زنده نگه داشته شود . اول قسمتي از وصيت نامه شهيد مبارکي را برايتان مي خوانم:" ما که پيرو مکتب پيغمبر (ص) هستيم، بايد به اندازه توانايي ، خودمان به اسلام و اهداف آن خدمت کنيم و من بهترين خدمت را، جهاد مي دانم، جنگ با کفر ميدانم و اين راه را انتخاب کردم راه مبارزه در جنگ با کفر و طاغوت و عاشق چنين زندگي هستم ."
ايشان چون پسر دايي من بودند ، طبيعتا از بچگي با هم بوديم و به صورت يک جمع با هم زندگي مي کرديم و در فاميل يک رابطه صميمي ، برقرار بود و ايشان بعد از اينکه ديپلم گرفتند ، يک سال بعد از جنگ ، ايشان ( اولش که به صورت نيروهاي مردمي بودند) ، در آبادان و خرمشهر و کلا جبهه هاي خوزستان خدمت مي کردند. بعد از يکسال که براي مرخصي آمده بودند شيراز  ، من سال آخر دبيرستان بودم. البته آن موقع در حاليکه وضو گرفته بودند ، که به مسجد بروند، نامه اي را به من دادند ودرآن کليه شرايط را براي زندگيشان و کل موقعيتي که داشتند ، وضعيت حقوقيشان، آن خواسته هايي که از من داشتند  را به عنوان همسر آينده شان در آن نامه قيد شده بود. بعد از خواندن آن نامه وجوابي که از من شنيدند ، رسما خواستگاري کردند. در آن موقعيت که ما بوديم و آن محل که ما زندگي مي کرديم ، شايد ايشان اولين دامادي بودند که در عروسي خودشان شرکت نداشتند. البته مراسم عروسي هم آن طوري که ايشان دوست داشتند برگزار شد ، خيلي ساده. خوب ايشان دوست داشتند که آن ساعاتي از روز را که در عروسي شرکت داشته باشند ، در منزل باشند و وقتشان را با قرائت قرآن و مطالعه بگذرانند ، که البته اين  يک مقدار براي فاميل جا نيفتاده بود، ولي از آنجايي که من کاملا از ايشان شناخت داشتم و ايشان را مي شناختم ونظر ايشان را مي دانستم ، ناراحت نشدم. ولي خوب فاميل ناراحت شد ،ولي من خيلي راحت پذيرفتم. ايشان آخر شب آمدند و مرا به منزل خودشان بردند. باز هم روز سوم بنا به رسمي که هست، خانواده عروس دعوت مي کنند، طبق رسم و رسومي که هست. باز ايشان در آن مهماني نبودند. چون بعد از 3 روز که از ازدواج ما مي گذشت ، به جبهه رفتند .

 ايشان به آن صورت در منزل نبودند. همانطوري که در اوايل عرايضم خدمتتان گفتم ، هميشه منطقه بودند که حتي براي جشن ازدواجشان چند روزي را به عنوان مرخصي آمده بودند. در تمام 7 سالي که ما با هم زندگي کرديم، که البته بيشتر اوقات منزل نبودند و اکثر اوقات در جبهه بودند ، در آن زماني که مي آمدند منزل، واقعا سعي مي کردند که تلافي آن مدت که ايشان نبودند را در بياورند و کمبودهايي که ما احساس مي کرديم ، در غياب ايشان را ، جبران کنند و ايشان تا آنجايي که در حد توانشان بود جبران مي کردند و به همه چيز اهميت مي دادند. به کارهايي که من انجام مي دادم براي ايشان و بچه ها . واقعا قدرشناسي مي کرد و سعي مي کردند آن مدتي که اينجا هستند و در کنار ما هستند را خوش باشيم.
 
برخورد شهيد با افراد خانواده :
ايشان مادر نداشتند. در سن 5 سالگي مادرشان را از دست داده بودند، ولي به صله رحم خيلي اهميت ميدادند. خيلي دوست داشتند که در مدت کمي که اينجا هستند از آن فرصت کمي که داشتند ، نهايت استفاده را ببرند. واقعا سفارش مي کردند به صله رحم که حتما رفت و آمد داشته باشند. حتي موقعي که من نيستم. وقتي که بودند تا آنجايي که در توانشان بود و قوت اجازه ميداد مرتب به ديد و بازديد مي رفتند . علاقه خاصي داشتند به فاميل و پدرشان.  ايشان تنها فرزند پسري بودند ، خوب ايشان هم سعي مي کردند که طوري برخورد کنند ، که پدر ناراحت نباشند و جاي خاليشان را با کارهايشان ، رفتارشان و صحبتهايشان جبران مي کردند.

ذکر حالات معنوي شهيد در مواقع مختلف در خانه و بين خانواده :
ايشان علاقه خاصي به امام حسين (ع) داشتند و کلا به مراسم که در مناسبتها مختلف برگزار مي شد خصوصا در ماه محرم تا آنجايي که مي توانستند در مراسم ها شرکت مي کردند. حتي در منزل خودشان نوحه خواني مي کردند و سينه مي زدند و پسرشان که 4-3 ساله بودند پشت سرش راه مي افتاد و سينه مي زد. دخترشان را بغل مي کردند و نوحه خواني مي کردند. گاهي ما گله مي کرديم و ناراحت بوديم موقعي که مي خواستند بروند، کتابهاي زيادي را براي من مي خريد. کتابهاي مختلف مذهبي، زندگي ائمه اطهار ( ع) و مرا کلا تشويق به مطالعه مي کردند و مي گفتند: در غياب من مطالعه کنيد و ساعات را به بطالت نگذرانيد و مطالعه کنيد. و سعي مي کردند که آن فرهنگي که در جبهه بود (خوب آن بچه ها يک خلوص نيتي داشتند در جبهه و يک حال و هوايي داشتند) ، به منزل منتقل کنند. همانند همين نوحه خواني و اين جور مراسمها که حتي در منزل دوست داشت، با بچه هاي کوچکش انجام دهد .

حالات و برخورد شهيد در هنگام بازگشت از جبهه:
وقتي که برمي گشتند ، خيلي عذرخواهي مي کردند از من. چون مرا در شهر غريب تنها گذاشتند. خانواده ما در شيراز بودند و من به تنهايي اينجا بودم. وقتي برمي گشتند از اينکه مرا در چنين شرايطي به قول خودشان با مشکلات مرا تنها گذاشتند ، عذر خواهي مي کردند. از من مي خواستند که ايشان را ببخشم. وقتي که در خانه بودند براي من در حکم يک مهمان بودند، چون به آن صورت در منزل نبودند و من سعي مي کردم که طوري رفتار کنم که آن کمبودها را به قول خودشان که آن طور که بايد به من محبت نمي کردند ، جبران کنم و موقعيت ايجاب مي کرد ، که من در چنين شرايطي به سر ببرم و واقعا هم سعي ايشان بر اين بود ، که جبران کنند و هميشه تاکيد مي کردند ، که دوست دارند جبران کنند ، آن مواقعي را که نيستند.

تاثير فرهنگ جبهه در نحوه برخورد شهيد با خانواده و مسائل زندگي:
همان طور که در قسمتي از وصيت نامه ايشان هست که امام ( ره) مي فرمايند : « جنگ نعمت است » و خودشان هم متذکر شده بودند در وصيت نامه شان ، که انسان در جنگ آبديده مي شود و واقعا اين فرمايش امام (ره) را با جان خريده بودند و اعتقاد داشتند که جنگ نعمتي است براي ما . با جنگيدن هست که مي توانيم خودمان را بسازيم و با جنگ هست که مي توانيم به خيلي چيزها برسيم . يک وقت هايي مي پرسيدم: در منطقه چه پستي داريد ؟ هميشه از اين سوال من طفره مي رفتند و من باب شوخي مي گفتند، که ما اصلا تو منطقه حکم يک نخودي را داريم و دوست نداشتند که از کارهايشان در منطقه صحبتي به ميان بياورند . ايشان يک حالت معنوي و روحاني داشتند و وقتي هم به جبهه مي رفتند  ، اين حالات در وجود ايشان عميق تر مي شد .
 
بينش شهيد نسبت به نوع زندگي از قبيل تدبير اداره زندگي ، نوع تربيت در خانواده و ساده زيستي ....
ايشان خيلي دوست داشتند که مانند ائمه اطهار (ع) ساده زندگي کنند. زندگي آن بزرگواران را الگو و سرمشق خودشان قرار دهند، اين بود که روي اين مساله تاکيد داشتند و خيلي زندگي ساده داشتند و بي آلايش بودند. در مورد نوع تربيت هم مخصوصا در مورد پسرمان تاکيد داشتند که همانند امام حسين (ع) و پيروران آن بزرگوار باشد. البته اين را عرض کنم که شهدا قبل از اينکه به شهادت برسند به آنها الهام مي شد. ايشان وقتي که منزل مي آمدند، مي دانستند که به آنجايي که دوست دارند خيلي زود مي رسند. وقتي من چيزي مي پرسيدم در مورد وسائل زندگي يا نظر مي خواستم در موارد مختلف، مي گفتند، که شما مي خواهيد زندگي کنيد حتي در مورد طرح اين خانه چون اين خانه نيم ساخته بود و تکميل نبود که ما اينجا آمديم از ايشان پرسيدم که چگونه باشد، مي گفتند: شما بگوييد چون شما مي خواهيد زندگي کنيد، هميشه مي گفتند: ساده زندگي کنيد و به بچه ها ساده زيستي را بياموزيد . خدا کند پيرو راه آن بزرگوار باشيم .

بيان احساست خود هنگام اعزام همسرتان به جبهه ها :
وقتي که ايشان ميرفتند ما قلبا ناراحت بوديم که ايشان ميروند و در کنار ما نيستند. بعضي مواقع مي گفتم، که من حسادت مي کنم به بچه هاي جبهه و  بچه هاي گردان که بيشتر از من شما را مي بينند و روزهاي بيشتري در کنار شما هستند . ايشان هم تاکيد داشتند که رضاي خدا را در نظر داشته باشيد . مي گفت : يک وقتي چيزي براي انسان زياد مهم نيست و از دست دادن آن نيز زياد مشکل نيست و خيلي راحت مي شود گذشت. ايشان نسبت به کوچکترين مسائل زندگي عکس العمل داشتند و با تمام اين دوست داشتن و اهميت دادن به خانواده، چون خودش بارها به من گفتند که من مادر ندارم و شما جاي مادر و خواهر من هستيد نه تنها همسرمن . ولي وقتي رضاي خدا را در نظر گرفت ، خيلي راحت از اين وابستگي ها مي گذشت و خيلي راحت عازم مي شدند و من هم با توجه به اين مسائل و رفتنشان و مشکلاتي هم که بعد از رفتن ايشان پيش مي آ مد خيلي راحت قبول مي کردم .

ذکر مشکلات و نحوه برخورد با آن هنگام حضور در جبهه ها و بعد از شهادت ايشان
وقتي که همدان آمديم، پسر ما يک ساله بود و خانه هم تکميل نشده بود و چون ايشان هم نبودند زماني بمباران مي شد، زماني سرما بود  و زمستان مي شد .  مشکلات زياد بود ولي خوشبختانه از آنجايي که خداوند مي فرمايد « اگر بنده يک قدم به طرف  من بيايد من 10 قدم به طرفش مي روم » هميشه خداوند يار ما بود و واقعا به ما کمک  مي کرد .

نحوه ارتباط و نامه نگاريها با همسرتان زمان حضور در جبهه:
ايشان چون يک جا نبودند و در حال نقل و انتقال بودند، بيشتر مکاتبه از طريق ايشان بود. بعضي وقتها بچه ها از جبهه مي آمدند، ايشان نامه اي مي نوشتند و مي خواستند که حتما عکس پسرمان را برايشان بفرستم و رزمنده ها نامه را که مي دادند، مي گفتند: برگشت ما در تاريخ مقرر است، شما اگر نامه اي داشتيد حاضر کنيد و بدهيد که به ايشان برسانيم و اين مکاتبات ما بود. وقتي پسرمان 10-9 ماهه بود ، پيشاني بند با ذکر « يا حسين »براي ايشان تهيه کرده بودند ، به پيشاني ايشان بستم و عکس گرفتم و فرستادم. خيلي خوشحال شده بودند. حتي دوستانشان نقل مي کردند که عکس را توي سنگر گذاشتند و مرتب موقع عمليات قبل از عمليات آن عکس را نگاه مي کردند.  و يک مدتي هم که در يکي از پادگانهاي اهواز بودند ، چون جاي ايشان مشخص بود ، بيشتر تماسمان مکاتبه اي بود و يا حتي بصورت تلفني مي توانستيم با هم صحبت کنيم، ولي خوب بيشتر تماس ها از طريق ايشان بود .

نحوه اطلاع از شهادت و عکس العمل شما در موقع شهادت همسر:
آخرين باري که به منزل آمدند ،  به همه سر زدند . از همه حلاليت خواستند و شب آخر مرتب مي آمدند و با ايشان کار داشتند . مثل اينکه قرار بود عمليات شود من آن شب فکر کردم که شب آخر است و ديگر برنمي گردد ما از همه لحاظ خودمان را آماده کرده بوديم. در آن فرصت کم ، کارهاي نيمه تمامش را تمام کرد. به بچه ها قول داده بود که مرغ و جوجه برايشان بخرد . چند مرغ و خروس آوردند و برايشان لانه درست  مي کردند ،  که  تا عصر طول کشيد. هر چه مي گفتيم: بيا استراحت کن، مي گفتند : من اين کار را بايد تمام کنم.
 امروز چون بمباران بود يک سنگر در زيرزمين در همان شب کندند. روز آخر هم که مي خواست برود تا  دم در رفتيم. سابقه نداشت که ايشان بر گردند و نگاه کنند. آنروز دو سه بار برگشتند و نگاه کردند و همان شب سفارشها و وصيت هايشان را کردند. سعي کردند تمام کارهايي که مارا راضي مي کند ، انجام دهند .  بعد از مدتي ليستي از شهدا آوردند، همسايگان با اطلاع از اين مطلب که اسم ايشان نيز در آن هست ، به ما گفتند: شماره تلفن برادرتان را مي خواهيم ، کار داريم با ايشان گفتم: اگر اتفاقي افتاده به من بگوييد. گفتند: نه زياد اصرار کردم. بالاخره گفتند، که ايشان زخمي شدند و در شيراز بستري هستند و ما شماره تلفن مي خواهيم که به برادرتان زنگ بزنيم که به ملاقات ايشان بروند بالاخره زنگ زده بودند و فاميلهاي من آمدند با اينکه به من الهام شده بود. اولش که فهميدم شهيد شده اند يک حالت شوک به من دست داد و متوجه هيچ موضوعي در اطرافم نشدم. گفتند، که اسم ايشان جز ليست است براي لحظه اي هيچ متوجه نشدم همه چيز دور سرم چرخيد با اينکه صبرو استقامت زيادي داشتم ولي وقتي يادم آمد که ايشان چقدر دوست داشتند ، که شهيد شوند حتي وقتي قطعنامه امضاء شد ايشان نشستند و گريه کردند و با خدا رازو نياز مي کردند، که خدايا مرا لايق ندانستي 8 سال جنگيدم و خيلي صبورانه تحمل کردم. از آنجايي که ايشان خدا را در نظر داشتند و از خدا خواسته بودند، ما هم خود را تسليم رضاي خداوند نموديم و خدا هم به ما صبر داد و واقعا در آن شرايط کمکمان کرد و صبري به من داد که حتي خودم هم انتظارش را نداشتم که اين خواست و رضاي خدا بود .

همچنين بيان نکات و حالات خاصي که از همسر شهيدتان ديده ايد:
آن حالتي که ايشان داشتند مشخص بود که رفتني هستند، البته من بعدا با حالت روحاني و معنوي ايشان آشنا شدم، درک کردم که چه بودند و کجا رفتند. عاشق ابا عبدا... عاشق شهادت و خدا هم ايشان را پذيرفتند .



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : مبارکي , بهرام ,
بازدید : 179
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]

سال 1331 از شهرستان اسدآباد، طلوع و بر تاريخ عزت و شرف اين سرزمين تابيد. قلب او آكنده از شوق و ارادت به سيد و سرور شهيدان ,حضرت اباعبدا... الحسين (ع) بود و با همين عشق متعالي، سال‌هاي عمرش را سپري نمود. با پشت سرگذاشتن دوران كودكي وارد مدرسه شد و با علاقه به فراگيري علم و دانش پرداخت. نوزده سال بعد از آن ودربيست و شش سالگي با انديشه هاي الهي بزرگترين مرد تاريخ معاصريعني امام خميني(ره) آشنا شد وبه انقلاب مردم عدالت خواه ايران به رهبري اين مرد بزرگ پيوست.
با همت او و هزاران شهيد ، كشتي نظام اسلامي به ساحل آرام رسيد و حكومت صالحان برپا شد.با استقرار نظام اسلامي در ايران توطئه هاي بيگانگان ودر راس آن آمريکا شدت بيشتري به خود گرفت,توطئه هايي که هر کدام کافي بود تا باعث نابودي نظام نوپاي انقلاب اسلامي شود.بمب گذاري,ترور,ايجاد جنگ داخلي در 5استان کشورو... اما مجاهدات وجانفشاني هاي مردم ايران اين توطئه ها را يکي پس از ديگري نقش برآب نمود.در اين ميان بايد تلاش‌هاي بي‌دريغ جواناني که با فعاليت در نهادهاي انقلابي مثل سپاه,بسيج وجهاد سازندگي در خط مقدم اين رويا رويي نابرابر بودند را ستود وبختيار جمور از جمله ي اين بزرگ مردان است. او خستگي ناپذير در تمام عرصه ها براي تثبيت جمهوري اسلامي كوشش مي‌نمود ,در سازندگي خرابه ها و ويراني هاي باقي مانده از حکومت ستمگرپهلوي ,مقابله با ضد انقلاب که با کشيدن اسلحه به روي مردم ,در مقابل آنها وآرمان الهي شان ايستاده بودند وبا حضور درجنگ تحميلي که از سوي دنياي ظلم وستم بر عليه مردم خدا جوي ايران تحميل شده بود.
وقتي شعله ها جنگ نابرابر زبانه كشيد و مرزهاي مقدس ايران را در خود فرو برد , بختيار به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و به‌عنوان فرمانده عمليات سپاه اسدآباد برگزيده شد. تلاشهاي او براي حضور در جبهه ادامه داشت تا در سال 1362 با عنوان فرمانده طرح و عمليات وارد لشکر مهندسي 43امام علي (ع) گرديد و براي شركت در عمليات بدر به جنوب كشور عزيمت كرد.
از روزي که موفق شد به جبهه برود ,ديگر حاضر نشد به هيچ قيمتي از جبهه جدا شود.او با عناوين مختلف و مسئوليت‌هاي متعدد در جبهه حضور داشت وکارهاي ماندگاري در مهندسي جنگ از خود به يادگار گذاشت. سرانجام در عمليات والفجر 8در بهمن ماه 1364 به شهادت رسيد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد







وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
« يا ايتها االنفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فدخلي في عبادي و ادخلي جنتي » قرآن کريم
با درود به روان پاك شهيدان گلگون كفن از صدر اسلام تا حال و با درود به رهبر كبير انقلاب اسلاميمان امام خميني و با سلام به رزمندگان غيور و پر افتخار حق عليه باطل .
با سلام بر شما عزيزاني كه براي رضاي خدا اين بنده حقير را دوست داريد, وصيت خود را شروع مي‌كنم:
انا لله و انا اليه راجعون، سلام و درود فراوان به روان پاك انبياء و اوصياء خدا و در صدر آنها خاتم النبين محمد مصطفي(ص) باد كه صراط مستقيم الله را براي بنده ‌هايي كه در تمام زندگي دنيا جز معصيت و گناه كاري انجام نداده‌ايم, به جاي گذاشته و نور را از ظلمت جدا نمودند.
سلام و درود فراوان بر آن امام بر حق خدا ,حضرت حجت ابن الحسن العسگري صاحب الزمان (عج) باد، شكر و ستايش خدا كه ما را در يك موقع از زمان قرار داد كه آثار خون ابا عبدالله الحسين(ع) از رگهاي خروشان رزمندگان عزيز مي‌جوشد و سرزمين اسلاميمان را گلگون مي‌سازد.
بنده حقير درگاه خدا عرض مي‌كنم, از وقتي انقلاب خون بار ايران با اهداي خونهاي ارزشمند نهالش آبياري شد و به ثمر نشست, هميشه در وجودم احساس مي‌نمودم كه بايد خود را ,خانواده و تمام چيزهاي با ارزشم و حتي دلم مي‌خواست كه بچه‌ام بزرگ مي‌بود تا با هم خونمان را فداي اسلام عزيزكنيم. چقدر دلم مي‌خواست كه با برادرانم و بستگانم در جبهه همگي باهم بوديم و علاوه بر وابستگي خوني وابستگي ديني و فداي اسلام شدن يكديگر را مي‌ديدم. اي آن كساني كه وصيتم به گوش شما مي‌رسد, امام عزيزمان, اين نايب بر حق امام زمان (عج) را تنها نگذاريد.
هر چه فكر مي‌كنم نمي‌دانم چگونه درونم و عشقم را به خدا بيان كنم، اي خدا خودت بهتر مي‌داني, خدايا تو بر همه چيز آگاهي ان الله علي كل شيءٍ قدير. دلم مي‌خواهد كه هروز در راه خدا, انبياء و اوصياء و شهدا جاني داشتم و اين جان بي‌ارزشم را در مقابل اسلام و نايب امام زمانش ,مي دادم.
مانند غروب كردن آفتاب غروب مي‌كردم و باز صبح مي‌شد دوباره روحي در جسمم مي‌افكند تا دوباره اهدا كنم و دوباره ...
خدايا تو آگاهي كه چقدر زجر و شكنجه روحي از دوري عزيزان شهيدم ,همرزمان رشيدم, اين ياران با وفاي ابا عبدالله الحسين(ع) دارم و تنها زماني مي‌توانم خودم را آرام كنم و تسلي قلبم باشد كه به آنها برسم.
خدايا نكند فرداي قيامت از روي شهداي عزيز و از روي عزيز زهرا ,حسين شهيد(ع) و از روي نايب بر حق امام زمان(عج) رهبر كبير انقلاب مان, امام خميني شرمنده شوم .
خدايا به تو پناه مي‌برم از شر هر شيطاني كه مرا مي‌خواهد از وصالم كه همانا رسيدن به شهيدان عزيز مي‌باشد, جدا كند.
خدايا تو آگاهي دلبستگي به مال دنيا ندارم و شايد هم نداشته‌ام كه بخواهم دلبستگي پيدا كنم نسبت به اين مسئله , شكر گزارم و تنها به اميد آخرت و حفظ شرف و حيثيت اسلام, دنيا را براي خدمت به اسلام دوست داشته‌ام و بس.
خدايا وصيت را به چه كسي بكنم و چگونه بيان كنم و كي و در كجا .خداوندا از تو مي‌خواهم كه مرا آنچنان ياري كني كه با هر قطره خونم دست ظالمي را از سر مسلمين قطع كنم, هر چند لايق اين مرحمت از طرفت نمي‌باشم. خدايا از خانواده‌هاي محترم شهدا خجالت مي‌كشم كه خود را زنده در دنيا مي‌بينم و آنها عزيزانشان را از دست داده‌اند و وقتي يتيمان كوچك شهدا را مي‌بينم آتش چشمانم بلند مي‌شود و مي‌خواهم به نحوي به آنها مهرباني كنم ولي چگونه. مي‌شود راه كربلا باز شود و آنها را ببريم كنار قبر شش گوشه ابا عبدالله(ع), كنار قبر علي اصغر كوچك امام حسين كه گلوي تشنه‌اش را كفار با خون سيراب كردند, تا آن بزرگواران با آنها مهرباني كنند.
من كي‌ام كه مهرباني كنم. آقا جان، حسين(ع) جان، عباس(ع) جان، اصغر(ع) جان, از خدا بخواهيد هرچه بيشتر رزمندگان را براي به احتزاز درآمدن پرچم لا اله الا ا... در سراسر جهان و باز شدن راه كربلا ياري كند .خدا يا چه بنده پر رو و خواسته‌هاي بزرگي از فضل و كرمت دارم. از تو مي‌خواهم كه در آن لحظه آخر جان دادنم از دنيا آقا امام زمان حضرت مهدي(عج) را ببينم و بدانم كه در دنيا هم اوقات خوشي داشتم.
والسلام بختيار جمور



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : جمور , بختيار ,
بازدید : 230
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]

ملاير در سال 1335 شاهد تولد کودکي بود که بعدها از مردان نامدار اين ديار کهن شد. جواد غياثوند از كودكي روحيه مبارزه با بي عدالتي و ايثار در وجودش شعله‌ور بود.
با وجود داشتن خانواده‌اي ثروتمند، دوست داشت كه ساده زندگي كند به فكر دنيا نبود.در سن 24 سالگي ازدواج كرد وزندگي ساده اي در منزل پدرش شروع نمود.
جواد به عنوان پاسدار در سپاه خدمت مي‌كرد. بسيار فروتن و متواضع بود بعد از ازدواج به جبهه‌هاي حق عليه باطل رفت. مدتي بعد به همراه چند نفر از دوستان خود از جمله شهيد حسين حبيبيان، علي بهزادي و احمد رحيمي‌نژاد يک پايگاه بسيج را در روستاي"بايلخاني" تاسيس وراه اندازي كردند.
دوستانش مي گويند:"اهل صحبت كردن نبود؛ دوستي شجاع و ديندار، عاشق امام خميني و همواره حلاّل مشكلات محل بود,در زماني كه خشم به چهره معصومش روي مي‌آورد به خواندن نماز و ذكر صلوات مي‌پرداخت.
هميشه دوستانش را به تقوا و پرهيزكاري تشويق مي‌كرد و در مواقع حساس در مناطق جنگي با شوخي كردن روحيه افراد را بالا مي‌برد و نمي‌گذاشت كسي احساس خستگي كند."
او حضور در جبهه را توفيق الهي مي دانست وبه هيچ قيمتي حاضر به ترک جبهه نبود.هنوز چيزي از حضورش در جبهه نگذشته بود که به عنوان فرمانده بهداري لشکر32انصارالحسين(ع)منصوب شد.
جواد حضور تاثيرگذارش را در جبهه با اين سمت ادامه داد تادر فروردين سال 1365 به در منطقه عملياتي والفجر8درشبه جزيره ي فاو از ناحيه سر مورد اصابت تركش خمپاره ي دشمن قرار گرفت وبه شدت مجروح شد.ا و بعد از چند روز که در بيمارستان بستري بود,طاقت ماندن در دنيا را از دست داد وبه شهادت رسيد.
او به اين حديث شريف پيامبر اكرم (ص)که فرمود:
"مسلماني كه جهاد نكرده باشد و در دلش آرزوي جهاد نداشته باشد اگر بميرد بر شعبه‌اي از نفاق مرده است."اعتقاد کامل داشت.
شهيدان يوسف بازار هستند
به چشم دل پي دلدار هستند
به دست عاطفه با پاي ايثار
درون خون و آتش يار هستند
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامور ايثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهيد





وصيت‌نامه
بسم رب الشهداء و الصديقين
و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون .
گمان مبريد كساني كه در راه خدا كشته مى شوند مرده اند, بلكه زنده اند و نزد خداوند روزى مى خورند . قرآن کريم
با درود فراوان به حضرت مهدى (عج) منجى عالم بشريت و نايب بر حقش خمينى بت شكن و با درود به شهداى اسلام و زينبهاى زمان, چند جمله اى به عنوان وصيت آغاز مى كنم.
برادران و دوستان, اى كساني كه راه مرا قبول داريد و در مرگ من غمگين هستيد ,نصيحت من به شما اين است كه اسلحه مرا زمين نگذاريد و پيوسته با كفار و منافقين در ستيز باشيد, چه در سر حدات كشور و چه درداخل كشور, چه در روبروى شما سنگر سازى نموده است و چه با قلم و پستى كه دارد و مشغول ضربه زدن و جنايت مى باشد, در هر شكل و لباس و پستى كه باشد.
عزيزان بدانيد كه دشمن در كمين است و غافل نشويد و از هر درى با هر لباسى و رنگى ظاهر م يشود. شما اى شيعيان على (ع) ,على گونه رفتار نماييد و رفتار وى را سرمشق و الگو قرار دهيد. حالا هر چه مى خواهد بشود, شما به وظيفه دينى خود عمل كن, نكند خداى ناكرده زمانى وظيفه شرعى خود را طبق مصلحت پايمال كنى و رفته رفته يكدفعه چشم باز كنى ببينى شده ايى صدام و ديگر ظالمان .
با چشمى باز حركت كن و ببين قرآن چه گفته, امامان (ع) و وارثان به حق آنها چه مى گويند. اگر مسلمانيد حسين وار وارد شويد و هراسى از دشمن به دل راه ندهيد كه چه مى شود وچه خواهد شد . بدان مرگ با افتخار از عمر ننگين بهتر است و گول زرق و برقهاى دنيا را نخوريد. نكته سخنم با كسانى است كه در جاىگاه امام على (ع) وپشت ميز قضاوت نشسته ويا امام جمعه و جماعات مى شوند و خود را وارث وى مى دانند و مبلغ اسلام .
كلاه خود را قاضى کنيد, اگر رفتارشان همانند مولايشان است خب از اين بهتر چيست. اگر غير از اين است بدانند كه مريض هستند و بايد بروند معالجه شوند.
پيوسته طرفدار ضعيف باشيد و باند بازى و فاميل بازى را خداى ناخواسته سرمشق كار خود نسازيد. توكل به خدا كنيد ، روزى حلال بطلبيد كه همانا خدا با شما است. به وظايف دينى خود عمل نماييد كه يكى از آنها جهاد در راه خدا است. وحدت را حفظ نماييد, گوش به فرمان پير جماران دشمن ستمگران باشيد و خداى نكرده پشت وى را خالى نكنيد و گوش به حرف گروه هاي چپ و راست و وعده هاى اجانب ندهيد . نكنيد كارى كه باز آن قلدران حلقه به گوش بر شما حكمفرما شوند. وضعيت سابق خود را به ياد بياوريدو كمتر حساب ماديات را بكنيد ,مال دنيا به دنيا مى ماند . نكند روزى حزب الله از صحنه خارج شود و مشتى چاپلوس و خود فروخته جايگزين آنها گردند. برادران راهى را كه رفتم آگاهانه انتخاب كردم و خوشحالم در اين برهه از زمان پاسدار اسلام مى باشم . گرچه لياقت اين اسم را در خود نمى بينم .دوست دارم به كربلاى حسين (ع) بروم و بعد از زيارت و عرض ادب به خدمت بزرگوارش ,با كفار بجنگم تا اينكه بدنم در خاكهاى گرم كربلا پاره پاره شود و بر زمين بريزد ,تا در روز قيامت پيش مولايم حسين (ع) سرافكنده نباشم. در پايان از پدر و مادر گراميم مى خواهم مرا حلال كنند. آنها زحمات زيادى را براى من كشيده اند و نتوانستم در دنيا پاسخگوي زحمات آنها باشم . از همسر عزيزم مى خواهم مرا حلال كند. او زحمات زيادى را براى من كشيده و نتوانستم در دنيا پاسخگو باشم . از همسر عزيزم مى خواهم مرا حلال كند . ايشان مدت پنج سال زحمات زيادى براى من كشيده اند و اميدوارم از حضرت زينب (س) پاداش بگيرد.
از برادران خودم مى خواهم در تربيت فرزندانم همكارى لازم را بنمايند و پيوسته مسايل دينى و از خود گذشتگى را به آنها بياموزند و براى من ناراحت نباشند. اگر اسير شدم نگرانى به خود راه ندهيد ، اگر مفقود شدم براى من يك ياد بود در مزار شهداى شمس آباد درست كنيد و اگر به لطف خدا شهيد شدم مرا در مزار شهداى شمس آباد به خاك بسپاريد.
براى من سرور گراميم حاج آقا مقدسى نماز بخواند, جلو جنازه ام علامت سينه زنى نياوريد ,به جاى آن شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر شوروى و مرگ بر اسراييل بدهيد و از تشريفات بكاهيد و بر خشم خود عليه جنايتكاران داخل و خارج بيفزاييد.
به اميد پيروزى اسلام و نابودى مقام پرست و دنيا طلب.
والسلام جواد غياثوند 



درباره : شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا , استان همدان ,
برچسب ها : غياثوند , جواد ,
بازدید : 238
[ 1392/05/15 ] [ 1392/05/15 ] [ هومن آذریان ]
.: Weblog Themes By graphist :.

:: تعداد صفحات : 10 صفحه قبل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 صفحه بعد

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آرشيو مطالب
موضوعات
تازه های سایت
اخبار روز جهان
شهدای استانها فرماندهان ، وصیتنامه ، خاطرات ، آثار شهدا
نرم افزار های کاربردی
مستند
دانلود فیلمها و سریالهای ایرانی
انمیشین
فرهنگ جبهه
عملیات
شناسایی ها
نیروهای دشمن
نیروهای دشمن 2
شهدای جهاد سازندگی
آلبومها
برنامه رادیویی
خاطرات انقلاب
وطن
راهیان نور
موسیقی فیلم
سرود
موسیقی بی‌ کلام
فرزند شهید
صدای شهدا
شهید سید اهل قلم آوینی
مارش
مداحی
ايثارگران
خانواده شهدا
اولين هاي شهيدان دفاع مقدس
نوای جبهه
مطالب مفید فرهنگی ، هنری ، اینترنتی و ...
مذهبی
مجموعه پوسترهای شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
فاتحان قله‌های جاسوسان ( شهدای صابرین )
محمد ابراهیم همت
ادعیه و مناجات
ادیه و زیارت
دانلود کتب اسلامی
پخش زنده شبکه های تلویزیونی - سراسری
دانلود تمام آثار شهید مطهری
صرفا جهت اطلاع !!!!
جلوه های ویژه
پی دی اف آموزشی
دوره آموزشي زبان فارسي
کلیپ های با کیفیت دفاع مقدس (۱)
نرم افزارهای موبایل
گنجینه اذان
والپیپرهای اسلامی
والپیپر معمولی
بخش سیستم عامل
بازی
کلیپ
شهید حاج احمد کاظمی
دانلود مجموعه کتابهای کامپیوتر pdf
اس ام اس
اصول و فروع دین
طنز و کاریکاتور
فول آلبوم های مجاز
دیگر رسانه ها
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 1,964 نفر
بازديدهاي ديروز : 106 نفر
كل بازديدها : 3,711,065 نفر
بازدید این ماه : 2,708 نفر
بازدید ماه قبل : 5,248 نفر
کل نظرات : 11 عدد
كل مطالب : 4776 عدد
كل اعضا : 2 عدد
افراد آنلاین : 2 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک